فرزند طالقانی و تغییر نام خیابان/ «پدر» را انحصاری نکنید!
شخصیت های ملی فراتر از انحصار در خانواده ها هستند و آقا مهدی طالقانی هم اگر اوضاع بعدی را با آرمان های پدر متناسب نمی داند یا انتقاداتی دارد صریح و روشن درباره همان ها بگوید.
به گزارش ایلنا، فرزند آیتالله طالقانی در گفت و گو با سایت «انتخاب» و بر اساس خلاصهای که منتشر شده گفته است: «میخواهم به شورای شهر و شهردار تهران پیشنهاد دهم اسم آقا (طالقانی) را از خیابان طالقانی بردارند. چون دوست نداریم از اسم ایشان استفاده ببرند».
هر چند در نگاه اول تصور میشود این موضع انتقادی و طعنهآمیز تماماً سیاسی است اما توضیحات او نشان میدهد بیشتر ناشی از یک رنجش است: «سال ۸۸ به مناسبت صدمین سال تولد آقا به ما گفتند قرار است عکسی از آقای طالقانی کشیده شود که شد، اما چند وقت پیش عکس را پاک کرده و تبلیغات محصولات زیبایی یک شرکت محصولات بهداشتی را به جایش گذاشته بودند.
من اعتراض کردم و حتی در بهشتزهرا هم آقای حناچی را دیدم و اطرافیانش گفتند، به شهردار چیزی نگویم... ظاهرا آن تبلیغ هم پاک شده... بعد به ما گفتند، صاحبخانه راضی نیست، این در حالی است که مالکیت دیوارها به عهده شهرداری است.»
هر چند با این توضیح از غلظت سیاسی قضیه کاسته شده یا دستکم تا متن کامل منتشر نشده چنین به نظر میرسد اما بر چند نکته میتوان انگشت گذاشت:
نخست این که آقای مهدی طالقانی مشخص نکرده است مشکل اصلی ایشان به خاطر تصویر است یا انتقادشان به پاره ای عملکردهاست و اصطلاحاٌ میخواهند همسو با فضای انتقادی حساب پدر را جدا کنند؟ به عبارت دیگر اگر امروز شهردار تهران دستور دهد همان تصویر را و بلکه بزرگتر را دوباره ترسیم کنند مشکل حل می شود یا قضیه فراتر است؟
دوم: آیتالله طالقانی به خاطر چتر عاطفی که بر سر نحله های گوناگون فکری و سیاسی گسترده بود، به «پدر» شهرت داشت. با این نگاه آیا یک فرزند می تواند چنین خواستی داشته باشد؟
ضمن این که مشهورترین فرزند مرحوم طالقانی که در مجلس اول هم کاندیدا و نماینده شد خانم اعظم طالقانی است و در مرتبه بعد خانم دکتر وحیده طالقانی. آیا آنان نیز چنین خواستی دارند؟ از آنان نشنیدهایم و شاید آقای مهدی طالقانی برای فرزندان ذکور حق چنین ابراز نظری قایل باشند و برای خواهران، نه.
سوم: اگر قرار باشد شورا و شهرداری در یک دوره به خود حق دهد نام خیابانی مشهور را تغییر دهد و این رسم باب شود چه بسا در دوره بعد و در صورت کاهش مشارکت، شورایی شکل بگیرد که بخواهد نام احیا شده مصدق را بردارد.
چهارم: پس از پیروزی انقلاب نام خیابان پهلوی که آن روزگار بزرگ ترین خیابان تهران و ایران و شاید خاورمیانه با 26 کیلومتر طول بود به «دکتر محمد مصدق» تغییر یافت. بعد از حوادث سال 60 نام خیابان مصدق به ولی عصر تغییر کرد و تازگی ها نام یک خیابان کوچک (نفت)، مصدق شد. از بازماندگان اما آیا کسی گفته بردارید؟ برخی از چهره های سیاسی که این خیابان را به رغم تناسب نام «نفت» متناسب با شأن دکتر مصدق نمی دانند گفته اند اما از خانواده نه.
پنجم: طالقانی فراتر از این حرف ها بود. همین دیروز مهندس میثمی در نشست ناگفته های انقلاب در خانه اندیشمندان علوم انسانی می گفت در بیمارستان خود طالقانی به من می گفت مردم شما را می شناسند و جمعیت در راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا دنبال شما حرکت کرد و می توانید در جایگاه رهبری هم نقش ایفا کنید و گفتم انقلاب رهبری واحدی دارد.
سطح کسی که دنبال رهبری موازی با امام به رغم خیل حامیان و هواداران و به گواه لبیک میلیونی به فراخوان راهپیمایی نبوده فراتر از عکسی بر روی دیوار است.
دست آخر این که شخصیت های ملی فراتر از انحصار در خانواده ها هستند و آقا مهدی طالقانی هم اگر اوضاع بعدی را با آرمان های پدر متناسب نمی داند یا انتقاداتی دارد صریح و روشن درباره همان ها بگوید.نه این که بخواهد نام خیابانی که با انقلاب 57 پیوند دارد تغییر کند.
به نامی که 40 سال است تکرار میشود و با این که جای «تخت جمشید» که محبوب هم بوده به کار میرود چه کار دارند؟!