واکاوی شخصیت مغرور تاریخی در کتاب «حلاج»
منصور حلاج از منظر اجتماعی یک شخصیت آشفته است. شخصیتی که ثبات ندارد و خودرای و خودشیفته است، در قاعده و قانون قرار نمیگیرد، حاضر نیست زیر سلطه علمی کسی برود و به توصیه خردمند کسی هم گوش نمیکند.
کاظم محمدی محقق نویسنده و مولوی پژوه در گفتوگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص انتشار کتابی با عنوان «حلاج» که نشان میدهد شخصیت حلاج در منابع تاریخی و صوفی شخصیتی منفور و مغرور است، گفت: در ترازوی نقد، کتاب حلاج اولین و جامعترین کتابی است که افکار و اندیشه منصور حلاج را با استناد به تمامی مدارکی که از زمان او تا عصر معاصر به زبانهای فارسی، عربی، ترکی، انگلیسی و ... موجود است، مورد نقد قرار میدهد.
وی در توضیح بخش اول کتاب اظهار داشت: مجموعهای که من گردآوری کردهام شامل دو بخش است. در بخش اول نگاه چالشی به حلاج است و شخصیت او را از نگاه مورخان زمان خود مورد نقد قرار دادهایم و درباره تک تک آثاری که این مورخان از افکار حلاج تا زمان بازداشت او، مراحل دفاع در دادگاه، اعلام حکم و مرگش ارائه کرده اند بحث کرده ایم.
محمدی افزود: در بخش دوم، منصور حلاج از منظر عرفان و نگاه صوفیان اولیه که در زمان او بودند نقد شده و این پرسش که آیا صوفیان حلاج را به عنوان صوفی میپذیرفتند یا خیر؟ پاسخ داده شده است.
این محقق و نویسنده تصریح کرد: تمامی مطالب گردآوری شده در بخش دوم کتاب حلاج برگرفته از مطالبی است که در منابع صوفیانی موجود است و گوشهای از تحلیلهایی است که یک عارف حکیم و یا فیلسوف از آثار، افکار و اندیشههای حلاج داشته است.
وی با بیان اینکه حلاج در نگاه تاریخی و صوفی شخصیت مثبتی نداشته است، بیان کرد: منصور حلاج از منظر اجتماعی یک شخصیت آشفته است. شخصیتی که ثبات ندارد و خودرای و خودشیفته است، در قاعده و قانون قرار نمیگیرد، حاضر نیست زیر سلطه علمی کسی برود و به توصیه خردمند کسی هم گوش نمیکند.
محمدی بابیان اینکه مسیری که به اعدام حلاج منتج میشود هم به دلیل غرور و تکبر او است، ادامه داد: طبق اسناد، مشایخ صوفی در آن زمان قصد کمک به او را داشتهاند اما حلاج با کسی مشورت نمیکند و در نهایت به آن سرنوشت دچار میشود.
وی در ادامه درباره تعریف و تمجید بزرگان از منصور حلاج بیان کرد: بزرگان بسیاری از جمله حافظ، سعدی، مولانا، عطار و شمس در آثار خود به نیکی از منصور حلاج یادکردهاند. اما در این کتاب ذکر شده است که پرداختن بزرگان به منصور حلاج به دلیل نداشتن شناخت کافی آنها از حلاج است.