فراری سرخ رنگی که نمیخواست فیات باشد
جابجایی آلکسی سانچز و هنریک مخیتاریان بین آرسنال و منچستر یونایتد یادآور پرهیاهوترین جابجایی بین دو باشگاه بزرگ است، یادآور عوض شدن زلاتان و اتوئو بین اینتر و بارسا...
مراوده زلاتان - گواردیولا را بازتابنده همه مراودات درنیامده و به بیراهه کشیده شده فوتبال این دوران بین یک بازیکن بزرگ و یک مربی افسانهای میخوانند. مراودهای که قرار بود جادویی شود یک سال دوام آورد، فقط یک سال و سپس به نابودی گرایید. به یک دشمنی کینه جویانه و سیاه.
جابجایی زلاتان و اتوئو بین بارسلونا و اینتر در تابستان 2009 موازی با پیوستن کریستیانو رونالدو به رئال انجام شد کاتالانها در بازار دست به جیب بردهاند و از قافله خریدهای بزرگ دور نماندند. ولی در دل همان جابجایی، شرارههایی جلب نظر میکردند. اتوئو طی فصل سپری شده سی و شش گل برای بارسا زده بود و همه در نوکمپ دوستش داشتند، همه جز پپ. پپ، اتوئو را راهی اینتر کرد و برای انتقال زلاتان مبلغی هم پرداخت که بدین معنی بود بارسا حدود شصت و پنج میلیون یورو در این جابجایی پرداخته، رقمی نامتعارف در تاریخ باشگاه. چنان که خاویر سالا مدیر مالی بارسا همان زمان گفت ".... همین تیم بارسا با مبلغی بسیار کمتر از این قهرمان لالیگا و اروپا شده".
شصت هزار نفر از زلاتان در نوکمپ استقبال کردند. او بیست و هشت ساله بود و در اوج قرار داشت، قراردادش پنج ساله بود و سرمایهگذاری شیرینی به نظر میرسید. او در بدو ورودش به نوکمپ بوسهای بر پیراهن آبی اناری زد و جمله ستایشگرایانه ".... فوتبال آنها زیبا است. به اطرافم نگاه میکنم و آنها را میبینیم، مسی، اینیستا، ژاوی، دنی آلوز و بوسکتس را " را بر زبان آورد.
همه چیز درخشان آغاز شد و زلاتان در نخستین بازی رسمیاش با پیراهن بارسا طی پیروزی 1-5 برابر بیلبائو در سوپر کاپ پاس گلی برای مسی ارسال کرد. در سومین بازیاش مقابل گیخون نخستین گلش را با آن پیراهن زد و در چهار بازی بعدیاش در لیگ هم دروازهها را گشود تا نخستین بازیکن لالیگا که در پنج دیدار متوالی گل زده شود. رکورد زدن یازده گل در چهارده دیدار شامل گل پیروزی بخش در ال کلاسیکو همه چیز را رویایی نشان داد. ولی پشت آن ظاهر دل انگیز، تنش فزایندهاش جاری بود و توقف ماشین گلزنی زلاتان، آتش زیر خاکستر را به رخ کشید. وقتی پپ در ژانویه سال بعد قراردادش را برای یک سال تمدید کرد زلاتان در نوکمپ به پایان راه رسیده بود. پسر سوئدی طی سه ماه فقط دو گل زده و اعتماد به نفس همیشگیاش بر باد رفته بود. مسی دروازهها را پیاپی میگشود و تمایلش به قرار گرفتن در نوک حمله، جایگاه زلاتان را زیر سئوال برده بود.
دیدار ساراگوسا - بارسا بازتابنده جایگاه کوچک شده زلاتان در تیم بود. مسی سه بار دروازه را گشود و زلاتان چندین فرصت را از کف داد. وقتی داور در وقت تلف شده نقطه پنالتی را نشان داد مسی بود که توپ را به زلاتان داد تا او هم سهمی در آن پیروزی بیابد. زلاتان دروازه را باز کرد ولی پیروزی 4-2 خبر از نقش دوم او میداد. او دروازه آرسنال در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان در لندن باز کرد، ولی پپ در دیدار برگشت او را کنار گذاشت و مسی چهار بار دروازه را به آتش کشید.
زلاتان آن دوران را با سردرگمی - بیتناسب با شخصیت و تواناییهایش - به یاد میآوریم. با دو بازی بیروح برابر تیم سابقش اینتر، با دو بار تعویض شدن. او بعدها درگیریاش با پپ در رختکن پس از حذف بارسا برابر اینتر را در کتابش با جزئیات توصیف کرد "... گواردیولا به من خیره شد. من هم به او خیره شدم و فکر کردم دشمن من او است، همین مرد. همین کسی که این جا ایستاده و سر طاسش را میخاراند. خیره شدم و فریاد زدم برو به جهنم"... همان زمان مینا رایولا مدیر برنامههای زلاتان جمله عجیب "... اگه گواردیولا نمیخواد از بازیکن گرانقیمتش استفاده کنه بهتره بره بیمارستان روانی" را بر زبان آورد.
منتقدان پپ میگفتند ظاهری بیش از حد متواضع دارد و فیلسوف ماب به نظر میرسد، ولی مردی است لبالب از تناقض و بسیار بیترحم. میگفتند تحمل بازیکنان پرزرق و برق و پرحرف را ندارد و به همین دلیل ژرارد پیکه را که زندگی خصوص پر سر و صدایی داشت به زحمت پذیرفت و به همین دلیل هم اتوئو را که زبان تندی داشت روانه ایتالیا کرد.
در حقیقت پپ سر زلاتان همان بلایی را آورد که سر اتوئو آورد. زلاتان سه ماه پس از جداییاش از بارسا در یک برنامه تلویزیونی گفت "... اگر گواردیولا با من مشکل داشت باید آن را حل میکرد. او رهبر تیم بود، مربی تیم. او با بیست نفر طی تمرینات مهربانانه حرف میزد و به من که میرسید خاموش میشد و رویش را برمیگرداند". اتوئو هم در توصیف پپ جمله مشابهی را بر زبان آورده بود "... گواردیولا شهامت رو در رو حرف زدن با من را نداشت".
ولی در کنار همه این رویاروییهای دو طرفه میتوان به ناسازگاری زلاتان به رویکرد و سیستم گواردیولا در بارسا پرداخت، به اینکه نمایش زلاتان همساز با تیکی تاکای پپ نبود و پپ در آن دوران به مهاجم نوک سنتی نیاز / اعتقاد نداشت. چنانکه آریگو ساچی، مربی افسانهای ایتالیایی، به گواردیولا هشدار داده و گفته بود "پسر سوئدی بازیکن خارق العادهای است، ولی بیش از حد فردگرا است و با ارکستر بارسا همساز نخواهد شد".
زلاتان همین امر را در کتابش جور دیگری توصیف کرد و نوشت "... مربیان بزرگ مشکلات را حل میکنند و مربیان کوچک از دشواریهای میگریزند... وقتی بارسلونا مرا خرید یعنی یک اتومبیل فراری را بدست آورد، ولی گواردیولا به یک فیات نیاز داشت، نه فراری"... زمان سپری شد و درخشش زلاتان ادامه پیدا کرد، همین طور پرواز پپ در تیمهایی متفاوت با بارسای افسانهای، زمانی که از ستارههای تکرو فرار نمیکرد.
منبع: ورزش سه