خبرگزاری کار ایران

سیدمحمود میر لوحی درگفت و گو با آرمان:

حلقه ارومیه کالبد شکافی شود

کد خبر : ۵۵۰۲۶۲
 احسان اسقایی: هردم از این باغ بری می‌رسد، تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد. بقایی هم به صف طویل کاندیداهای اصولگرا پیوست. فعالان سیاسی، بقایی را احمدی‌نژاد ثانی می‌دانند. بقایی از معدود مدیران و یاران احمدی‌نژاد بود که تا آخرین روز ریاست جمهوری‌اش در کنار او ایستاد. کمتر از سه ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مانده که بقایی اعلام کاندیداتوری کرده است. آگاهان سیاسی بر این اعتقاد هستند هر شخصی که قصد داشته باشد به جد وارد رقابت‌های سیاسی آن هم درحد و اندازه ریاست جمهوری شود، حداقل باید از یک سال قبل به رایزنی با شخصیت‌های موثر و بررسی مواضع سایر کاندیداها بپردازد. اما بقایی تنها چند ماه از بازداشت طولانی مدتش نگذشته است که با شتاب فراوان اعلام کاندیداتوری کرد و خود را در حد و اندازه رقابت با روحانی دید. هر چند محمود احمدی‌نژاد از چند روز قبل اعلام کرده بود که از کاندیدایی در انتخابات حمایت نمی‌کند، اما شاید حمید بقایی اعتقاد داشته باشد که می‌تواند بر موج شعارهای پوپولیستی سوار شود و آرای محمود احمدی‌نژاد را به سمت خود جلب کند. برای بررسی ‌شرایط اردوگاه اصولگرایان «آرمان» با سیدمحمود میر لوحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو حزب اتحاد، ‌گفت وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

حمیدرضا بقایی یکی از معدود نزدیکان احمدی‌نژاد که تا آخر در کنار او ایستاد، به تازگی طی بیانیه رسمی اعلام کاندیداتوری کرده است. ورود بقایی به زمین انتخابات 96 در رقابت احتمالی با رئیس‌جمهور مستقر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در جامعه سیاسی ایران به علت فقدان فعالیت تشکیلاتی منسجم هیچ‌گونه پاسخگویی از سوی دولت‌های مختلف وجود ندارد و مدیران دولتی عموما خود به داوری عملکرد خود می‌پردازند. به صورت معدود و در شرایط خاص، مسئولان خود را موظف به پاسخگویی می‌دانند. در ایران نه مجلس و نه هیچ رکن دیگری بر لزوم پاسخگویی مدیران دولت‌های مختلف تاکید ندارد. همین مجلس فعلی فاقد ساختاری است که بتواند بر دولت فعلی نظارت دقیقی انجام دهد و حتی اگر مجالس بر دولت‌های مختلف نظارت کنند این نظارت از یک نظارت مداوم برخوردار نیست. عدم وجود این ساختار نظارتی موجب می‌شود که مدیران قبلی بدون اینکه در مورد عملکرد خود پاسخگو باشند، به خودشان اجازه دهند که کاندیدای ریاست جمهوری شوند. عدم وجود نهاد‌های شفاف سازی و«ان جی او»های مستقل از دولت‌ها موجب می‌شود حتی مدیری که عملکرد نامتجانس با ساختار مدیریتی دارد، بدون پاسخگویی حتی مدعی برخی موضوعات شود. به عنوان نمونه در فضای فعالیت دولتهای نهم و دهم، حمایت‌های بی‌دریغ از آنها باعث شد که حتی ساختار برنامه‌ریزی کشور توسط رئیس دولت حذف شود و منبع ملی کشور در حوزه ارزی از بین برود. اگر نهادهای نظارتی در ایران به خوبی به وظایف خود عمل می‌کردند، معاون دولتی که منابع ارزی کشور را به هدر داد، رشد اقتصادی کشور را به منفی 8/6 درصد رساند، تورم 40 درصدی را در ساختار اقتصادی به وجود آورد و موجب به وجود آمدن پدیده‌هایی مانند بابک زنجانی شد، هوس ورود به ساختار قدرت را در سر نمی‌پروراند. جالب است معاون اول رئیس‌جمهور قبلی به جرم اقتصادی محاکمه می‌شود اما مدیران همان دولت بدون در نظرگرفتن عملکرد کلی ‌دولت متبوع خودشان، قصد قرار گرفتن در راس هرم قدرت اجرایی کشور را می‌کنند. هیچ‌کدام از حوادثی که در دولت‌های نهم و دهم پدید آمد در دولت‌های قبلی رخ نداده بود و تصور هم نمی‌شود که تکرار شود. از همسر آیت‌ا....‌هاشمی شنیده شده در دورانی که ایشان رئیس‌جمهور بودند، خودشان لباس‌های خود را تعمیر می‌کردند. این شخصیت را با شخصیت رئیس دولت‌های نهم و دهم مقایسه کنید و آنگاه درک خواهید کرد که چه اتفاقی در دولت گذشته افتاده است. جالب این است که اصولگرایان به نزدیکان دولت احمدی‌نژاد لقب انحرافی می‌دهند اما در مقابل به اعلام کاندیداتوری شخصی از همان حلقه مدیریتی هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. شخصی که اخیرا اعلام کاندیداتوری کرده، مدت‌ها بازداشت بوده است اما مشخص نیست چرا به یکباره اعلام کاندیداتوری می‌کند.

پس شما معتقد هستید هر کدام از مدیران و نزدیکان احمدی‌نژاد که قصد کاندیداتوری دارند در ابتدا باید پاسخگوی انتقادات باشند؟

بله، مسیر صحیح همین است. هر صاحب منصبی در هر دولتی که قصد ورود مستقیم به حلقه اصلی قدرت را دارد، باید در مورد عملکرد دولت متبوع یا نهادی که در آن فعالیت داشته است، پاسخگو باشد. مگر مسیری غیر از این هم وجود دارد و در کجای دنیا مسئولی بدون پاسخگویی در مورد عملکرد دوران مسئولیت خود، مجددا قصد حضور در قدرت را دارد؟ نزدیکان احمدی‌نژاد اگر می‌خواهند به انتخابات ورود پیدا کنند، در ابتدا باید نسبت به عملکرد خود و سپس نسبت به عملکرد دولت متبوع خود پاسخگو باشند. پیش از دولت یازدهم، دولتی در قدرت قرار گرفته بود که عملکرد مدیرانش موجب ورشکستگی بخش‌های مختلف صنعتی، کشاورزی و... شد اما باز هم قصد بازگشت به قدرت را دارند. در چنین شرایطی نهادهای نظارتی چه مسئولیتی دارند؟ نباید از این افراد در مورد عملکردشان در دوران دولت گذشته پاسخ بخواهند؟ اگر مدیری در کشورهای پیشرفته اشتباهی انجام دهد حداقل عذر خواهی می‌کند. اینکه مسئولان دولت گذشته بدون عذرخواهی مدعی هم شده‌اند، جای تعجب دارد.

تصور می‌کنید چه انگیزه‌ای موجب شده که مدیران احمدی‌نژاد با کارنامه پرحاشیه، تمایل به حضور در انتخابات و رقابت با دکتر روحانی را داشته باشند؟

تا زمانی که عقلای دو جناح سیاسی کشور با هم بر سر منافع ملی به گفت‌وگو نپردازند و به نوعی مفاهمه نرسند، حاشیه‌پردازان سیاسی به خود جرات می‌دهند که پا به متن وقایع سیاسی بگذارند. پرونده مرحوم دکتر حسن حبیبی به عنوان معاون اول روسای جمهوری سازندگی و اصلاحات را از نظر مالی بررسی کنید. ایشان فاقد هرگونه مشکلی بودند یا آقای عارف که پرونده او هم فاقد مشکل اقتصادی است، اما معاون اول دولت آقای احمدی‌نژاد چه؟ سوال این است که با وجود پرونده معاون اول دولت گذشته، حضرات با چه انگیزه‌ای قصد نامزدی در ریاست جمهوری را دارند. مردم در 3 سال گذشته بارها دست رد به عملکرد دولت قبل زده‌اند اما این افراد هنوز هم مدعی مردمی بودن هستند.

احمدی‌نژاد چند روز قبل از اعلام کاندیداتوری آقای بقایی، اعلام کرد که از هیچ شخصی در انتخابات حمایت نخواهد کرد. تصور می‌کنید چرا چند روز قبل از اعلام کاندیداتوری بقایی، بیانیه‌ای از سوی احمدی‌نژاد صادر شد؟

اصلاح‌طلبان سال‌هاست مواضع تبلیغاتی این جریان را دنبال می‌کنند. قابل تشخیص است که این بخش از اصولگرایان با همین روش عمل می‌کنند یعنی می‌گویند که حمایت نمی‌کنیم اما در واقع در لحظات حساس حمایت می‌کنند. این جریان به شدت به برنامه‌های پوپولیستی علاقه‌مند است و غالبا عکس مواضع اعلام شده از سوی خود عمل می‌کند. اگر عملکرد جریان‌های دولت‌های نهم و دهم را بعد از انقلاب بررسی کنید، خواهید دید که سبقه انقلابی ندارند. تمام نیروهای انقلاب در ابتدا با هم بودند اما به آرامی چپ و راست را تشکیل دادند و با هم اختلاف پیدا کردند، هرچند حلقه ارومیه از همان ابتدا با کمترین اختلاف با هم هماهنگ بودند که باید مورد کالبدشکافی قرار گیرد. بهزاد نبوی و محسن رضایی در طول تاریخ انقلاب از یکدیگر فاصله گرفتند اما حلقه ارومیه همواره با هم پیوند داشته‌اند که جای سوال دارد.

بقایی بالاخره اعلام کاندیداتوری کرده است. اگر به فرض تایید صلاحیت شود، توان جذب بدنه اجتماعی مخصوص به احمدی‌نژاد را به سمت خودش دارد؟

زمانی که احمدی‌نژاد قبل از نهی به شهرستان‌های مختلف سفر می‌کرد، مورد استقبال چندانی قرار نمی‌گرفت. احمدی‌نژاد اگر پیروز انتخابات شد به خاطر غفلت اصلاح‌طلبان در ساماندهی آرای خود در سال84 بود. مردم در آن زمان به هندوانه سر بسته رای دادند و فکر کردند وعده‌های احمدی‌نژاد برای نفوذ به حلقه بسته مدیریت و...، وعده‌های خوبی است. اما حلقه ارومیه از سوی مردم یک‌بار آزموده شده است. احمدی‌نژادی‌ها دیگر به قدرت باز نخواهند گشت مگر اینکه اصلاح‌طلبان مجددا اشتباه سال 84 را تکرار کنند. البته برخی وعده‌های احمدی‌نژاد مانند مسکن مهر برای یاران احمدی‌نژاد رای آور بود اما مردم امروز با مشکلاتی که دولت احمدی‌نژاد در سطح کلان به وجود آورده است، آشنا هستند و بعید است از آنها حمایت کنند. احمدی‌نژاد با واردات محصولات کشاورزی بخش تولید کشاورزی را با ورشکستگی روبه‌رو کرد، بنابراین بعید است حتی طبقه روستایی جامعه ایران هم به حلقه احمدی‌نژاد روی آورند. دوران احمدی‌نژادی‌ها تمام شد و مردم به خوبی می‌دانند که باید عقلا در راس امور باشند. به همین دلیل است که مردم در برابر شرایط فعلی در مقابل دولت روحانی صبر کرده‌اند چون نتیجه رفتار پوپولیستی بر تارک اقتصاد و سیاست و حتی فرهنگ را مشاهده کردند. مردم در دوران دولت گذشته مکررا می‌گفتند که یارانه را قطع کنید اما قیمت‌ها به دوره قبل بازگردد. حتی طبقه متوسط به پایین جامعه هم در اواخر دولت گذشته متوجه شرایط بد اقتصادی شدند و هیچ‌گاه خواهان بازگشت آن شرایط نخواهند بود.

اما طیف‌های مختلفی در سال84 به احمدی‌نژاد رای دادند. ممکن است همین افراد مجددا به بقایی هم رای بدهند؟

اگر به ساختار آرای محمود احمدی‌نژاد نگاه کنیم، طیفی از آرای گوناگون در سبد آرایش قابل مشاهده است. واقعا باید بررسی شود چرا احمدی‌نژاد در سال 84 در مقابل آیت ا...‌هاشمی تعریف شد. این مساله بسیار مهم است و باید مورد کالبد شکافی قرار گیرد.

اصولگرایان از طیف‌های مختلف اعلام کاندیداتوری کرده اند. تصور می‌کنید آنها بتوانند در نهایت به اجماع بر سر حمایت از یک کاندیدا برسند؟

جریان اصولگرایی ممکن است حتی 10 نفر را کاندیدا کنند اما در صحنه انتخابات برنامه حرف اول را می‌زند. در نتیجه در صحنه اصلی انتخابات کنار خواهند رفت. اصولگرایان از روحانی تصور غلطی دارند؛ در سال 92 نیز همین تصور را داشتند و شاهد بودیم که روحانی همه رقبای خود را با ادبیاتی متین کنار زد. در جریان انتخابات مجلس با جنگ روانی سعی کردند لیست امید را وکیل‌الدوله معرفی کنند در حالی که مردم به زیبایی در مقابل آنها ایستادند و وکیل‌المله را از وکیل‌الدوله تشخیص دادند. این بار هم اصولگرایان فکر می‌کنند که می‌توانند روحانی را طرفدار وضع موجود جلوه دهند و خود را هوادار تغییر نشان دهند یعنی استراتژی‌ای که از سوی مردم کاملا فهمیده شده است. اگر اصولگریان مدعی هستند حداقل می‌توانند به اجماع برسند که نخواهند رسید، تا در عقاید خود تغییر ایجاد نکنند حتی اگر خود را اوبامای ایران جلوه دهند، مورد اقبال مردم قرار نخواهند گرفت. اصولگرایان بارها اعلام کرده‌اند که به قانون اساسی معتقد هستند اما نفر دوم قانون اساسی را بارها مورد بی‌احترامی قرار می‌دهند، این چه الزامی به قانون اساسی است؟ مردم این روش اصولگرایان را می‌بینند و به آنها روی خوش نشان نخواهند داد. تا اصولگرایان به سوالات مردم پاسخ ندهند، نمی‌توانند خود را طرفدار تغییر بدانند. شخصی که شعار تغییر می‌دهد باید طرفدار آزادی بیان باشد؛ مردم هر تغییری را تغییر واقعی نمی‌دانند. تغییر به معنی لغو برجام با واکنش از سوی مردم روبه‌رو خواهد شد. جامعه ایران به خوبی تغییر واقعی را تشخیص می‌دهد.

اگر اصولگریان قصد تضعیف روحانی را با معرفی چند کاندیدا داشته باشند، به نحوی که میرسلیم سیاست‌های فرهنگی دولت، جلیلی سیاست‌های هسته‌ای و قالیباف هم سیاست‌های اجرایی دولت را هدف قرار دهد، روحانی چه خواهد کرد؟

روحانی در مناظره مهارت زیادی دارد، سال‌ها بر منبر موعظه نشسته است و توان دفاع از برنامه‌های دولت خود در مقابل دهها هجمه هم زمان را دارد. یک بار شاهد بودیم که در سال 92 با زیرکی از دامی که قالیبافی‌ها برای او پهن کرده بودند، رد شد و قالیباف و جلیلی را از صحنه انتخابات خارج کرد، بنابراین این بار هم می‌تواند با قدرت در مقابل این افراد ایستادگی کند. ضمن اینکه مردم هم مسیر عقلانیت را تشخیص داده‌اند. اصلاح‌طلبان در سال 76 در وضعیت باور نکردنی پیروز شدند. من به عنوان کسی که در مرکز این اتفاقات بوده‌ام، این‌بار هم مطمئن هستم مردم به تمام برنامه‌های اصولگرایان برای شکست روحانی دست رد خواهند زد. نباید از قدرت مردم غافل بود، آنها بازی را در سال 96 تغییر خواهند داد و به خوبی می‌دانند که روحانی کشور را از انبوه مشکلات نجات داده است.

چه ارزیابی‌ای از میزان آرای آقای روحانی در سال آتی دارید؟

خانه‌نشینی مردم مهم‌ترین رقیب روحانی است. اگر مشارکت مردم بالا برود، نباید نگران آرای روحانی بود. باید به حضور مردم در شرایط فعلی حتی اگر به ضرر اصلاح‌طلبان باشد، دامن زد. رای مردم ارزشمند است. هر زمانی مردم به صحنه آمدند سبد رای اصلاح‌طلبان پر بوده است. در شرایط فعلی روحانی اقبال بالایی دارد. افرادی که در سه ماه باقیمانده به انتخابات ریاست جمهوی اعلام کاندیداتوری کرده‌اند فضای انتخابات را فضای شوخی و بذله‌گویی می‌دانند.

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز