ماجرای «پائولو مالدینی» و یک جانباز شیمیایی
وقتی برا درمان رفتم ایتالیا تو بیمارستان شهر رم بستری بودم. فامیلی پرستار مالدینی بود؛ اولش فکر کردم تشابه اسمی هست ولی بعد که پرسیدم فهمیدم واقعا خواهر پائولو مالدینی فوتبالیست اسطورهای ایتالیاست...
پرویز پرستویی در مطلبی نوشت:
یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد ...
وقتی از جبهه برا مرخصی برگشتم راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام خاکی بود و پول کارواش رو هم ازم گرفت.
یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری شیمیایی حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار اتوبان استفراغ کنم و وقتی برگشتم راننده حرکت کرد و گفت ماشینم کثیف نشه
موندم کنار اتوبان ...
وقتی برا درمان رفتم ایتالیا تو بیمارستان شهر رم بستری بودم. فامیلی پرستار مالدینی بود؛ اولش فکر کردم تشابه اسمی هست ولی بعد که پرسیدم فهمیدم واقعا خواهر پائولو مالدینی فوتبالیست اسطورهای ایتالیاست...
ازش خواستم که یه عکس یادگاری از برادرش بهم بده و اون قول داد که فردا صبح میده.
ولی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم پائولو مالدینی با یه دسته گل دو ساعتی میشد بالا سرم نشسته و بیدارم نکرده بود تا خودم بیدار شم؛
شب خواهرش بهش زنگ زده بود و گفته بود که یک جانباز ایرانی عکس یادگاری از تو میخواد و اون مسیر 600 کیلومتری میلان تا رم رو شبانه اومده بود تا یه عکس یادگاری واقعی با یه جانباز کشور بیگانه بندازه و از اون تجلیل کنه ...