دستآوردهای مادی «عامل موجودیت زندگی» یا تهدید آن
ناگفته پیداست که دستآوردهای ما برای رضایتبخشی در زندگی ممکن است برای مدتی شور وشعف کوتاهی را برایمان حاصل کرده باشد ولی این شادمانیها به دلیل نبود منشأ درونی و باطنی برای آنها، نه تنها از عمق کافی برای رضایتی پایدار، برخوردار نبودهاند، بلکه در درازمدت مبدل به دغدغه و نگرانی مزمنی برای حفظ و پایداری آنها نیز شدهاند.
سعید خاتمی در جهان اقتصاد نوشت: ناگفته پیداست که دستآوردهای ما برای رضایتبخشی در زندگی ممکن است برای مدتی شور وشعف کوتاهی را برایمان حاصل کرده باشد ولی این شادمانیها به دلیل نبود منشأ درونی و باطنی برای آنها، نه تنها از عمق کافی برای رضایتی پایدار، برخوردار نبودهاند، بلکه در درازمدت مبدل به دغدغه و نگرانی مزمنی برای حفظ و پایداری آنها نیز شدهاند.
بهعبارتی دستآوردهایی که قرار بوده با هدف کسب آرامش (توأم با تلاشی فراوان) حاصل گردند خود بهواسطه بسیاری ناپایداریهای مادی، همواره در معرض خطر نابودی قرار داشته و از این روی نگرانی جدیدی را برای حفظ آنها برای ما ایجاد کردهاند.
واقعأ اشکال اساسی این مسیر پر پیچ و خم در کجاست؟
از یک طرف همه ما در طول زندگی همواره در صدد کسب دستآوردی جدید برای شروع زندگی جدید و یا معنی بخشیدن به آن بودهایم و از طرف دیگر در خوشبینانهترین حالت (یعنی موفقیت در حصول دست آوردها) پس از کسب آنها، نه تنها نتیجه مورد نظر برای معنی بخشیدن به زندگی رخ نداده بلکه یک عامل تهدید آمیز جدیدی برایمان بهمنظور پایدار ماندن آنها نیز ایجاد شده!
فارغ از هر گونه بحث معنوی و فلسفی اشاره شده از سوی اهل فن که اشکال این دور باطل را در “وابستگی و همهویت شدگی انسان با این دست آوردها” دانستهاند بهنظر میرسد اصلأ فرض موضوع با این شرح که “دستآوردها عاملیت موجودیت یا معنی بخشیدن به زندگیاند” فرضى اشتباه و نادرست بوده و به همین دلیل اصلی در ادامه مسیر فوق، تناقضاتی آشکار و فراوان نمایان میگردد.
به عبارت ساده تر:
قبل از تمایل ما به کسب هر گونه دستآورد مادی، “زندگی” با تمام معنی و در حد کمال خود وجود داشته و نیازی به عامل جدیدی برای شروع یا معنی بخشی و …. نداشته، ندارد و نخواهد داشت!
و چه بسا کافی است برای آگاهی به این حقیقت، لحظهای از این “دستآوردها” دست کشید!