انتخابات ریاست جمهوری از زاویهای دیگر
مدلهای اصولگرایی سیاستورزی و قدرتطلبی به ورطهای افتاده است که دیگر مخاطبی ندارد و باید گفت در اردوگاه اصولگرایان تنها رویکردی که مشاهده نمیشود توجه به تحولات جهانی و تغییرات وسیع در جهان است.
جهان اقتصاد نوشت: در واقع باید گفت شیوههای سیاست خارجی و مراودات جهانی مدتی است تغییر کرده درک ذهنیت سیاسی جهان امروز متفاوت از چند دهۀ گذشته است و دیگر اینکه دوره وعدههای پوپولیستی و استفاده ابزاری از آراء مردم به سر آمده است و تردیدهای زیادی در شیوه حکمرانی سنتی ایجاد شده است دیگر جهان فرصتی برای برباد دادن سرمایهها و پذیرش افکار موروثی گذشتگان وجود ندارد و شیوههای مرسوم گذشته که بهرهگیری از احساسات گذشتگان وجود ندارد و شیوههای مرسوم گذشته که بهرهگیری از احساسات مردم پاکنهاد بود دیگر جایگاهی ندارد و شعارهای منسوخ عوام فریب که در ادوار گذشته به دلیل کمبود رسانهها و شبکههای تلویزیونی تأثیر داشت دیگر قابلیت بازآفرینی ندارد دنیای متحول امروز شعارها را با آمارها و واقعیتها میسنجد وقتی جناب قالیباف آمارهایی ارائه میدهد در چند رسانه دیگر صحت آمارها مورد تشکیک واقع میشود و احساسات و شعارهای پوپولیستی در بوته نقد رسانهها قرار گرفته و از اعتبار گوینده به میزان قابل توجهی کاسته میشود.
دوره طلایی اصولگرایی در دولتهای نهم و دهم بوده و کارنامه باقی مانده در رسانههای گروهی مورد نقد و کارشناسی قرار گرفت و از ابتدای دولت یازدهم پالایش درونی اصولگرایان شروع شد و چهرههای معتدل و دلسوز در این جبهه و اصولگرایان نظیر علی لاریجانی، علی مطهری، ناطق نوری و دیگر عقلانی این طیف سمت و سوی خود را تغییر داده همراه با آرا مردمی در جهت حمایت از دولت یازدهم با مردم و دولت همسو حرکت کردند. پاسخگویی شفاف و مطالبه شفاف مهم از دولتهای نهم و دهم با رویکردی غیرحرفهای پاسخ داده شد و همچنین حضور در مراودات بینالمللی نیز فارغ از بیان دیپلماتیک بود جهان امروز نیازمند بهرهگیری از دیپلماسی و آزمودن فنون دیپلماسی در روابط میان کشورها هست دولت قبل ناکامیهای خود را در ارتباط با جهان به شیوهای نظیر قطعنامه یعنی یک کاغذ پاره پاسخ میداد و در همان زمان دلالان داخلی و راهزنان بینالمللی میلیاردها دلار سرمایه کشور را به غارت میبردند.
واقعگرایی و عقلانیت که در جبهه اصولگرایان به فراموشی سپرده شده است رویکردی است که در سالهای گذشته باعث رونق نسبی اقتصاد و تثبیت جایگاه ما در مراودات بینالمللی منطقهای شده و بازگشت ما را به اردوگاه جهانی با شکوه جلوه داده است و رشد ۳۰۰ درصدی صادرات ایران به کشورهای عضو جامعه اروپا پس از نهایی شدن برجام یکی از دستاوردهایی بوده است.
اصلاحطلبان و اصولگرایان هر کدام که در آینده را (دولت) را دردست بگیرند باید رویههای حکومتمداری نظیر تصمیمگیری بر مبنای منافع ملی، تصمیمسازی بر مبنای فرد جمعی، سیاستگذاری با مشارکت گروههای ذینفع و ذیربط، حفظ آرامش و منافع ملی و توانمندسازی اقشار آسیبپذیر، بهبود امنیت آرامش و اعتدال را برای مردم به ارمغان بیاورند.
باید گفت نیاز جامعه ما بعد از حدود چهار دهه حضور در بازارهای جهانی و سیستم پولی و بانکی و تجارت جهان است و جهان امروز تناقضات در رفتار و عمل را به خوبی رصد میکند.
تمکین در برابر علوم و پیشرفتهای جهانی و بهرهگیری از تجارب بینالمللی و شناخت راههای ورود به بازاراهای هدف با همکاری با بانکهای معتبر جهانی، جلوگیری از قاچاق کالا و ارز و محصولات نفتی و … است.
به نظر میرسد رئیس جمهور آینده باید بتواند با فساد سیستماتیک که بار گزافی را بر دوش همۀ اقشار جامعه میگذارد مبارزه کند و راهاندازی تولید و رونق کسب و کار نیازمند مدیریت و راهبردهای اجرایی و برنامه هست و در شعارهای انتخاباتی همه کاندیداها به این موضوع پرداخته میشود و باید گفت دوره عوامگرایی در عصر رسانههای دیجیتال و دنیای مدرن پایان یافته است و دولتها برای ماندن در عرصه قدرت باید پاسخگوی اعتماد عمومی جامعه باشند زیرا جامعه امروز به شدت دریافته است نبود شفافیت در عملکردها باعث شکلگیری و توسعه فساد است از پیامدهای مناظره اول رمزگشایی از سوء مدیریتها و ناکارآمدی یکی از کاندیداها و وعدههای پوپولیستی بود که رسانههای گروهی اعم از مکتوب و مجازی چهره واقعی این کاندیدا را به نمایش گذاشتند.
محمد صفوی