آشنایی با ژاردیم و قیاس او با کارلوس کی روش
از بیست و پنج سال پیش به این طرف، با مورینیو و کارلوس کی روش، اوضاع مربیان پرتغال کمی تغییر کرده است. آنچه اهمیت دارد صلاحیت است. صلاحیت ربطی به سن، ملیت، اینکه بازیکن بزرگی بوده یا در دانشگاه تحصیل کردهاید، ندارد".
مربی موناکو بالاتر از سامپائولی و آلگری در صدر فهرست نامزدهای جانشینی لوئیس انریکه قرار دارد.
از بیست و پنج سال پیش به این طرف، با مورینیو و کارلوس کی روش، اوضاع مربیان پرتغال کمی تغییر کرده است. آنچه اهمیت دارد صلاحیت است. صلاحیت ربطی به سن، ملیت، اینکه بازیکن بزرگی بوده یا در دانشگاه تحصیل کردهاید، ندارد".
این را 6 ماه پیش لئوناردو ژاردیم سرمربی 42 ساله موناکو و تئوریسین جدید این روزهای فوتبال اروپا به روزنامه لوموند گفته بود. همان کسی که مجله A Bola چاپ لیسبون در شماره روز جمعه خود نام او را بالاتر از سامپائولی و آلگری در صدر فهرست نامزدهای جانشینی لوئیس انریکه برای هدایت بارسا در فصل آینده قرار داده است.
مروری در کارنامه و احوالات این مربی از نسل جوان مربیان پرتغالی ما را با اشتراکات و تضادهایی بین دیدگاههای او و سرمربی تیم ملی ایران روبرو میکند. ژاردیم هم مانند کی روش با اینکه اصل و نسبی پرتغالی دارد ولی زاده این کشور نیست.
او در ونزوئلا به دنیا آمده و در چهارسالگی همراه خانواده به پرتغال کوچ کرد. بر خلاف کودکان هم سن و سال خودش که همگی رویای بازی در تیمهای بزرگ را در سر میپروراندند، لئوناردو از 15 سالگی آرزو داشت مربی باشگاه محبوبش، اسپورتینگ شود. برای دانشگاه، رشته تربیت بدنی را انتخاب میکند و بلافاصله پس از فارغ التحصیلی به مدت 3 سال دورههای حرفهای مربیگری را میگذراند.
بدون طی کردن مسیر بازیکنان حرفهای
آلمانیها به تازگی برای کلاسهایِ مربیگری خود سهمیهای برای کسانی که هرگز فوتبال حرفهای بازی نکردند در نظر گرفتهاند. فدراسیون فوتبال آلمان به این نتیجه رسیده که بهترین و جذابترین ایدهها متعلق به این افراد است. ژاردیم هم چون کیروش بدون آنکه تجربه یک بازیکن حرفهای را داشته باشد، کارش را با دستیاری شروع میکند(کی روش بین 15 تا 21 سالگی دروازه بان تیم راه آهن شهر خود در موزامبیک بوده است) با این تفاوت که کی روش بعد از سه سال همکاری در بخش تحقیقات وارد کادر فدراسیون فوتبال پرتغال میشود.
ولی ژاردیم از باشگاههای دسته سه لیگ پرتغال یکی یکی مراحل ترقی را از دستیاری به سرمربیگری در باشگاههای جنوب و سپس شمال پرتغال در دسته سه و صعود به دسته دو با تیم جی-دی چاوز میپیماید. تابستان 2009 با نتایج عالی ژادریم، بیرامار(باشگاه اوزبیوی افسانهای) تصمیم میگیرد مسئولیت تیم اصلی خود را به این مربی جوان بسپارد. پاسخ این اعتماد را ژاردیم با صعود بیرامار به لیگا میدهد. کم کم آوازه موفقیتهای وی در پرتغال میپیچد، براگا او را استخدام میکند و در همان فصل اول این باشگاه را به مقام سومی لیگا میرساند که دومین افتخار تاریخ براگا محسوب میشد.
تابستان 2012 به یونان و المپیاکوس میرود و در زمستان، در حالی که تیمش با 10 امتیاز اختلاف در صدر جدول قرار داشت یونان را به قصد بازگشت به پرتغال و برآورده کردن رویای کودکی ترک میکند. سال 2013 قراردادی دو ساله با اسپورتینگ پرتغال امضا میکند. آن زمان اسپورتینگ، یکی از سخت ترین فصول تاریخ خود را گذرانده بود و باشگاه در بحرانیترین مقطع از لحاظ مالی قرار داشت. با این حال ژاردیم اسب اسپورتینگ را دوباره زین کرد و با درایت موفق شد لیسبونیها را بعد از پنج سال دوباره به لیگ قهرمانان بازگرداند.
با سری نیمه تراشیده در کشور شاهزاده نشین
در پایان فصل 2013-2014 مشاوران ریبولولف، مالک متمول روسی باشگاه موناکو، به او توصیه می کنند ژاردیم را جایگزین کلودیو رانیری کند. در واقع بعد از خرید سهام باشگاه توسط این میلیاردر روس، همه در فرانسه از ورود رقیبی جدی در برابر پاری سن ژرمن صحبت می کردند. ولیکن قوانین یوفا و لیگ فرانسه این اجازه را به باشگاه ها نمی دهد که خارج از درآمدزایی و از طریق تزریق پول دست به خرید بازیکن های گران قیمت بزنند. از اینرو موناکو زیر ذره بین بازرس های یوفا قرارداشت و باشگاه مجبور بود برای 2014-2015 به میزان صد میلیون یورو از هزینه های باشگاه بکاهد.
در قرارداد بین ژاردیم و اسپورتینگ، بندی وجود داشت که به ازای پرداخت 3 میلیون یورو به این پرتغالی اجازه فسخ می داد. موناکو هزینه آن را تقبل کرد و "پروژه ترمیم ساختار باشگاه" را به ژاردیم سپرد. خامس رودریگز به قیمت 90 میلیون یورو به رئال مادرید فروخته شد و فالکائو(با 55 میلیون یورو شرط تملک) به منچستر یونایتد قرض داده شد.
فرانسوی ها استقبال خوبی از این خارجی ناشناس با سر نیمه تراشیده که زبان فرانسه را خیلی دست و پا شکسته حرف می زد نکردند. دو سه نتیجه بد ابتدای فصل کافی بود تا وی تبدیل به یکی از سوژه های خنده برنامه های طنز کانال های تلویزیونی این کشور شود. او به تنهایی نماد باشگاهی بود که خیلی زود بلندپروازی هایش فروکش کرده، به واقعیات بازگشته و باید در نیمه دوم جدول دست و پا بزند: "من شروع خیلی سختی را تجربه کردم. بازیکنانی چون رودریگز و فالکائو را از دست داده بودیم و باید پروژه جدیدی را اجرا می کردیم. از یک طرف باید جوانها پیشرفت می کردند و از طرف دیگر باید می بردیم تا در رده دهم جدول قرار نگیریم. خرید بازیکن برای پیروزی، راه خیلی ساده تری است."
فرانسوی ها دیگر به ژاردیم نمی خندند
پیروزی 3-1 در امیریت استادیوم و حذف آرسنال ونگر در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان بعد از نیم فصل حضور ژاردیم را باید به عنوان یک نقطه عطف محسوب کرد چون از آن به بعد جدی ترش می گیرند. با پیروزی های موناکو در هفته های پایانی، باشگاه در رده سوم لیگ فرانسه قرار گرفته و برخی صحبت از "معجزه گر" می کنند. دوباره فصل 2015-2016 با از دست دادن مهره های کلیدی چون مارسیال 19 ساله آغاز می شود که به ازای 50 میلیون یورو راهی منچستریونایتد شد. تکرار مقام سومی در لیگ همان چیزی بود که مدیران باشگاه آرزویش را داشتند: "ثبات و تداوم"
کم کم فرانسوی ها به اشتباه خود پی بردند و کلاهشان را به نشانه احترام به این پرتغالی از سر برداشتند. پاییز گذشته وقتی خبرنگار لوموند به همراه عکاس این روزنامه برای مصاحبه ای در آستانه بازی مقابل تاتنهام در مرحله گروهی لیگ قهرمانان به دیدار ژاردیم در موناکو رفتند، آنها را به بلندی های صخره ای این کشور شاهزاده نشین برد تا از ارتفاع 550 متری موقعیت این منطقه ساحلی مدیترانه را ببینند. او به عکاس روزنامه می گوید "آوردمت اینجا تا برنده کنکور بهترین عکس سال شوی. مواظب باش ورزشگاه لوئی دوم خوب در داخل قاب دیده شود."
کمتر از 6 ماه از تاریخ عکس بالا می گذرد و فصل 2016-2017 دیگر تبدیل به یکی از باشکوه ترین فصول تاریخ باشگاه شده است. امروز موناکو خواب شکست یوونتوس و راهیابی به فینال را می بیند، با یک بازی کمتر در صدر جدول لیگ فرانسه است و یک پای فینال جام حذفی. اینبارهمه جا صحبت از مِتُد(روش) ژاردیم است. روشی که از موناکو یک ماشین گلزنی ساخته است: رکورد بی نظیر 142 گل در تمام رقابت ها تا اینجای فصل که در بین تمام تیم های اروپایی بی نظیر است. رکوردهای کارلوس کی روش اما بیشتر معطوف به بسته نگه داشتن دروازه می شود.
متد اکولوژیک یا روش زیست محیطی ژاردیم
وجود دیدگاههای روشنفکرانه در بین مربیان پرتغالی فوتبال پدیده جدیدی نیست. یکی از آنها به نام آرتور جرج(یورگ) دیماه سال 1386 با فدراسیون فوتبال ایران به اصطلاح تمام کرده بود چرا که هم خبرگزاری های رسمی چون ایرنا و هم سایت فیفا خبر از عقد قرارداد با این مربی "شاعر" فاتح جام باشگاه های اروپا و لیگ های پرتغال، فرانسه و عربستان داده بودند. اما به هر دلیل "کمیته انتقالی فدراسیون" آن زمان منتظر انتخاب علی کفاشیان به سمت ریاست فدراسیون ماند و سپس علی دائی مسئولیت هدایت تیم ملی را برای راهیابی به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی به عهده گرفت.
ژاردیم هم مانند اسلاف خود و خصوصا کی روش عنایت ویژه ای به اصل "مدیریت صحیح گروه" دارد. با این تفاوت که عقایدش قدری فیلسوفانه تر و غیر متعارف تر از بقیه است. او مطالعات و تحقیقات زیادی در حوزه فلسفه و جامعه شناسی انجام داده و از طرفداران تئوری های ادگار مورَن فیلسوف 95 ساله فرانسوی است. "ادگار مورن به من کمک کرد تا متدولوژی زیست محیطی را فراگیرم و کُل نگر باشم. در فوتبال همه خیلی زود نیاز دارند که بهانه ای پیدا کنند. باید راه حل ها را خیلی سریع شناسایی کرد، گفت که تعویض ها خوب نبود، که تیم سرعت کافی نداشت، قدرت فیزیکی کافی نداشت ... مورن به من پیچیدگی و درهم تنیدگی عناصر را آموخت."
ژاردیم خود را کل نگر می داند با دیدی جامع و کامل بر روی شغل خود. او مدام در حال به روز کردن اطلاعات پزشکی، مدیریت تجاری، گزارشات فشار رسانه ها و غیره است.
روش زیست محیطی ژاردیم بر محور "قرار گرفتن در شرایط میدانی" استوار است: "در ورزش شنا، این فیزیک و جسم شناگر است که موجب پیروزی می شود. در فوتبال از همه مهمتر، داشتن یک تیم است. مجموعه ای که هر عضو آن بهترین قابلیت های خود را عرضه می کند، به مدد هم تیمی خود می آید و در یک مسیر با بقیه متحد می شود. شرایط فیزیکی مهمترین چیز نیست. مهمتر از همه بازی کردن است. بازیکنانی چون مارادونا یا مسی هیچگاه نمی توانند در یک دوی صدمتر یا ماراتن برنده شوند. کار زیاد در بدنسازی می تواند تمام سیستم تیمی را نابود کند. مثل این است که "بیوتیپ" یک بازیکن باکیفیت سرعتی و تکنیکی را با عضلانی کردن فیزیکش عوض کنید. اگر شما PH (پتانسیل هیدروژن) یک رودخانه را تغییر دهید چه اتفاقی رخ می دهد؟ می تواند به قیمت نابودی اکوسیستم تمام شود، جلبک ها از بین بروند و ماهی ها خودشان را بیرون آب بیندازند."
اگر چه بسیاری از این مفاهیم مثل عرضه بهترین عملکرد، اتحاد و حرکت در یک مسیر را درشعارهای سرمربی تیم ملی نیز پیدا می کنیم ولی پرس و جو از کارلوس کی روش در ارتباط با روش زیست محیطی ژاردیم خالی از لطف نیست، او که نشان داده علاقه ویژه ای به کار فیزیکی و مردان قلدر دارد، بازیکنانی چون خلعتبری را به برزیل نبرد یا هنوز برای شجاعی جایگاه ثابتی در تیم قایل نشده است.
بسیاری از ناظران کنجکاوند از نزدیک با "روش ژاردیم" آشنا شوند. برنارد شلاند مربی باسابقه سوئیسی و مسئول تیم های پایه این کشور که به عنوان مفسر دیدارهای لیگ قهرمانان به تلویزیون سوئیس دعوت شده بود بعد از صعود موناکو به نیمه نهایی گفت "خیلی مشتاقم در هفته های آینده از نزدیک شاهد تمرینات ژاردیم باشم. چیزهای عجیب و غریبی از او شنیده ام. می گویند او اعتقادی به تمرین های بدون توپ ندارد و پیانیستی را مثال می زند که امکان ندارد برای تمرین قبل از کنسرت دور پیانو خود بدود!"
ژاردیم خودش با غرور می گوید "این روش من است. از بقیه روش ها بهتر نیست ولی مال خودم است. 19 سال است که آرام به ساختش مشغولم، در این راه کلی آزمون و خطا کرده ام. روشی است که با آن راحتم. این فلسفه تنها مربوط به تمرینات نمی شود. خیلی ابعاد را در برمی گیرد که از گرم کردن شروع می شود و تا بعد از اتمام تمرینات ادامه می یابد."
اشراف به همه جزئیات، طراحی و اجرای تمرینات
ژاردیم تمرینات هر بازیکن را متناسب با پستش در زمین برنامه ریزی می کند. "یک مدافع مرکزی فقط برای ده پانزده متر باید سرعت داشته باشد. هدف ما این است که تیم در تمام فصل با ثبات و بدون نوسان پیش رود. بعضی ها می گویند خیلی مهم است که آمادگی جسمانی بازیکنان در ماه های دی و بهمن به حد مطلوب برسد. ولی اگر شما تا آن تاریخ از گردونه لیگ قهرمانان حذف شوید و 20 امتیاز با صدر جدول لیگ فاصله داشته باشید به چه دردتان می خورد که در بهمن ماه به آمادگی مطلوب برسید؟ همه چیز دیگر تمام شده است."
دستیاران ژاردیم مدام همه مراحل تمرینی را با GPS کنترل می کنند و شرایط بازیکنان را می سنجند. ژاردیم همه چیز را زیر نظر دارد "من خودم همه کار می کنم. می توانم تمرین دهم، یک پیامی را به بازیکن یا بازیکنان برسانم، می توانم برای آن ها که نیاز به حمایت دارند یک دوست باشم یا در مواقعی دیگر یک پدر".
از این منظر نقاط مشترک او با کی روش زیاد است. می توان امید نمازی، دستیار سابق کی روش و سرمربی تیم ملی زیر 18 سال آمریکا را شاهد آورد که از کارلوس کی روش به عنوان معدود مربیانی یاد کرده که تمرین دهی را خودش به عهده می گیرد و در تمام مراحل آماده سازی، حضوری پررنگ دارد.
بازیکن سازی
مسئله بازیکن سازی مبحثی است که هر دو مربی در آن کارنامه خوبی از خود به جای گذاشته اند. کی روش عمده اعتبار خود را از تیم ملی جوانان پرتغال با معرفی ستاره هایی چون لوئیس فیگو، رویی کاستا، ویتور بایا، پائولو سوزا، فرناندو کوتو و ژوائو پینتو به دست آورد و با دعوت کریستیانو رونالد به یونایتد، نقش مهمی در آینده این پدیده 17 ساله بازی کرد. با این توضیح که تاثیرمربیان تیم ملی بزرگسالان در پیشرفت های فردی بازیکنان کمتر از مربیان تیم های پایه یا باشگاهی است.
عملکرد ژاردیم از زمان حضورش در موناکو را می توان با محصولات درخشانش قضاوت کرد: "بازیکنانم به کمی وقت نیاز داشتند تا خودشان را با روش من تطبیق دهند ولی الان نهایت استفاده را از آن می برند. آنها فهمیده اند که این روش به آنها کمک می کند بر روی ویژگی های خاص خود بر مبنای پستی که درتیم دارند کار کنند."
برنارد شلاند با شگفتی از استعدادهایی چون توماس لمار، برناردو سیلوا، بنجامن مندی، باکایوکو ... و امباپه نام می برد که تحت سرپرستی او به شکوفایی رسیدند. این آخری 18 ساله است و به گفته شلاند به لحاظ توانایی های فنی هیچ چیز از کریستیانو رونالدو کم ندارد و با رشدی که در بازار فوتبال شاهد هستیم مشکل می توان بر روی او قیمت گذاری کرد: "درهرصورت قیمت امباپه عددی 3 رقمی خواهد بود!"
خصوصیات شخصیتی
لوموند می نویسد: "آنهایی که ژاردیم را از نزدیک می شناسند او را یک مربی حساس به کوچکترین جزئیات و پُردغدغه از "رسیدن پیام" توصیف می کنند. معمولا در کنفرانس های مطبوعاتی روز بعد بازی سرد است ولی به گرمی پذیرای گپ و گفت از شغل خود است". به غیر از جمله آخر، می توان با جرات تمامی این خصوصیات را به کی روش نیز نسبت داد. یا بهتر است بگوییم به نظر می آید ژاردیم هم گرفتار وسواس هایی از جنس کی روش باشد هر چند اطلاعات دقیقی از شعاع دایره تساهل و تسامح بین مربی موناکو با کارفرمایان، دستیاران یا مترجمش در دست نیست.
نیاز به سفر و تجربه آشنایی با فرهنگ های مختلف، از جمله نکاتی است که هر دو از آن صحبت کرده اند. لئوناردو ژاردیم مهاجرت خود از سنین کودکی از قاره ای به قاره ای دیگر و همچنین نقل و مکان های متعدد خود در جوانی را دلیل علاقه اش به تجربه در جغرافیا و فرهنگ های متفاوت می داند. با تمجید از یونان آن را "کشوری فوتبالی" معرفی می کند که "13 روزنامه ورزشی دارد که 90 درصدش از فوتبال حرف می زند".
کمی مانند آنچیزی که کی روش در ایران دیده است. سرمربی تیم ملی ایران گفته بود "فوتبال این فرصت را به من داد که با جوامع مختلف بشری مانند سیاه پوستان، سفید پوستان، مسلمانها، مسیحیان و بسیاری دیگر از ملیتهای مختلف زندگی کنم" و ژاردیم نیز امیدوار است به چنین تجاربی برسد: "هدف من کارکردن در کشورهای مختلف است. امیدوارم که فوتبال این هدیه را در آینده به من بدهد که یک روز در برزیل کار کنم، در چین، هند. بسیار علاقه مندم فلسفه و فرهنگ های مختلف زندگی انسان ها را بشناسم."
منبع: ورزش سه؛ شاهین اشکان