مدل تبلیغاتی رئیسی مانند احمدی نژاد است/قالیباف نمیخواهد ضعفهایش توسط روحانی، رو شود
بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکنند که رقابت اصلی میان ابراهیم رییسی و حسن روحانی است. در مقابل هم برخی این گزاره را به واقعیت نزدیکتر میدانند که روحانی- قالیباف بازیگران اصلی انتخابات ٩٦ خواهند بود، هر چند رقابت ظاهری انتخابات میان حسن روحانی و رییسی است.
رقابت این دو، رقابت میان دو تفکر و دو نگاه و دو جهانبینی سیاسی متفاوت برای اداره کشور است. هر چند هر دو به اصول انقلاب و مبانی نظام متعهد و پایبندند و از تبار روحانیت به شمار میآیند. هر چند هر دو اهل حوزه و حقوقاند اما مشی و منش تفکری آنان متفاوت است.
روحانی به جهت سوابقی که از خود برجای گذاشته اهل تعامل و تعادل و تثبیت عقلانیت در مدیریت جاری کشور است اما سید ابراهیم رییسی را به جهت اینکه در معرض مدیریت اجرایی قرار نگرفته باید از طریق گفتمان سیاسی، حلقه حامیان و منظومه فکری-عقیدتی آنان مورد ارزیابی قرار داد و این جریان به جهت ساختار عقیدتی و مدیریتی، مختصات و مشخصاتی عکس حسن روحانی دارد.
رییسی شاید توانایی جذب بدنه ایدئولوژیک و محافظهکار و مخالفین دولت روحانی و اصلاحطلبان را داشته باشد اما بیتردید با آمدن و ماندن رییسی بخشی از قشر خاکستری جامعه که معمولا نسبت به مسائل سیاسی بیتفاوت هستند وارد صحنه میشوند و چون نگرش چنین افرادی معمولا خلاف رویه مدیریت ایدئولوژیک و جناح اصولگرایی است بنابراین حضور رییسی آرای خاموش را به نفع حسن روحانی پای صندوق رأی میآورد.
اما رقابت نانوشته و اصلی که رویدادهای روزهای آینده آن را شفافتر خواهد کرد، رقابت میان روحانی و قالیباف است.
دو چهرهای که در نحوه و روش اجرایی کشور و اولویتبندی مسائل تفاوت روش دارند. چه آنکه اگر قالیباف همه زیست سیاسیاش در اردوگاه اصولگرایان بوده اما او را باید یک اصولگرای تکنوکرات دانست که برای فعل و کنش سیاسی درگیر حد و حصر جهانبینی و ایدئولوژی جناحی و سیاسی نبوده است.
از همین رو دوگانه انتخاباتی قالیباف-روحانی بر خلاف رقابت رییسی-روحانی یک تنازع روش مدیریتی است و نه تجادل نگرشی. قالیباف منتقد روش روحانی در اقتصاد است اما مخالف توسعه و مدرنسازی ایران نیست.
او برعکس رییسی، به طبقه متوسط جامعه حساب ویژهای باز کرده است و مثل روحانی اولویت خود را طبقه محروم جامعه قرار نداده است.
هر چند در مقابل رییسی پایگاه رای خود را روی قشر مستضعف قرار داده است شاید گفت مدل انتخاباتی او مدل احمدینژاد – هاشمی در سال ٨٤ است. اما رقابت روحانی – قالیباف از جنس دیگری است. قالیباف اقتصاد را بر فرهنگ ترجیح میدهد. اما روحانی آنها را در یک خط میداند.
بر همین اساس میتوان گفت رقابت روحانی - قالیباف از خرداد ٩٢ آغاز شد تا آن زمان که این دو رودرروی یکدیگر قرار گرفتند از آن روز به بعد قالیباف از هر فرصتی استفاده کرد تا از عملکرد روحانی انتقاد کند.
او در این چهار سال بیواهمه خود را رقیب جدی روحانی دانست.
امروز پس از چهار سال دوئل نفس گیر، حقوقدان و سرهنگ دوباره مقابل یکدیگر قرار میگیرند. قالیباف اینبار با سه هدف وارد صحنه انتخابات شده است؛
اول آنکه مناظرههای سال ۹۲ را جبران مافات کند و با روحانی تسویه حساب کند، حتی اگر پیروز میدان نباشد. دوم آنکه حمله کند تا مسایل شهرداری تهران مطرح نشود و سوم اینکه حامیان اصولگرایش را متقاعد کند که فقط اوست که میتواند در برابر رقیب تاب بیاورد و از شکست نهراسد.
زیرا او میداند نجابت رییسی نمیتواند مناظرههای ۸۸ را برای احمدینژاد و مناظره ۹۲ را برای شهردار بازتولید کند. به این ترتیب قالیباف جنگی داخلی را در میان اصولگرایان راه انداخته تا نظر آنها را برای کنارگذاشتن رییسی و جا انداختن خود جلب کند و در این کارزار رقیب اصلی حسن روحانی شود.
او این را میخواهد چه پیروز انتخابات باشد چه بازنده. اما برنده این رقابت درون جناحی هر که باشد، حسن روحانی کار سختی برای رقابت با او پیشرو نخواهد داشت.
منبع: روزنامه اعتماد