گپی با اعظم طالقانی؛
پای تفسیر «رجل سیاسی» ایستادهام
همچنین یادم است پای تلویزیون دیدم از شهید بهشتی سؤال کردند منظور از رجال سیاسی کیست و ایشان هم پاسخ دادند که منظور نخبگان سیاسی هستند. این جمله را نوشتم. تا الان هم حفظ کردهام.
خانه قدیمی اعظم طالقانی بوی بهار دارد. رأس ساعت ١٠ شب است. به سنت همیشگی دیروقت پذیرای خبرنگاران میشود؛ بهویژه حالا که سرش شلوغتر از گذشته است و درد زانو امانش را بریده. اتاق معروف به کتابخانه، میز بزرگی دارد. خودش آنسوی میز بزرگ نشسته، واکر فلزیاش کنار اتاق است. پایش را طوری گذاشته که درد زانو کمتر اذیتش کند. روز ثبتنام ریاستجمهوری هم با واکر آمده بود. خبرنگاران دورهاش کرده بودند. میگفتند خانم طالقانی سرتان را بالا بگیرید، به سمت دوربین ما. حالا به شوخی میگوید: «از دست این عکاسها، حواسم باید به واکرم باشد، نه اینکه آسمان را نگاه کنم. اینها فقط دنبال سوژهاند». لبخندی گوشه لبش میآید. میداند که برای پرسش درباره چرایی ثبتنام اخیرش به خانهاش آمدهایم. سر اصل مطلب میرود. میگوید: «تنها کارمان تکرار است». میگوید: «خانمهای دیگر هم باید بیایند پای کار. این مسئله اگر حل نشود جفا به زنان است. جفا به جمعیتی است که با دل و جان پای انقلاب ایستادند و از فردای آن اندکاندک حضورشان در عرصههای مختلف کمرنگتر شد. زنان را جدی نگرفتند. ناگهان به خودمان آمدیم و دیدیم که زنان را رجل سیاسی هم نمیدانند. حالا چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی باید این مسئله را حل کند. فقهای شورای نگهبان موظفاند تفسیرشان از مفهوم رجل سیاسی را مشخص کنند. زنان جامعه پاسخ میخواهند». اعظم طالقانی ثبتنامش در انتخابات را نه نمادین که امری چالشی میداند.
این سومینبار است که در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردید، فکر میکنید حرکت نمادین شما تأثیرگذار خواهد بود.
حرکت من نمادین نیست.
خب تفسیر شما از نامنویسیتان چیست؟
من بیشتر آن را یک اقدام چالشی میدانم. هدفم بهچالشکشیدن رویه اشتباهی است که از فردای پیروزی انقلاب ثبت شد و تا به امروز سروسامان نیافته است. این نباید صرفا خواسته ما زنان باشد. مردان مذهبی و انقلابی هم باید معترض شوند. زنان مسلمانی که پای انقلاب ایستادند و در خیابانها علیه رژیم شاه شعار دادند، فکرش را هم نمیکردند که پاداش تلاش و پایداریشان این باشد که جمعی از مردان انقلابی آنها را رجل سیاسی ندانند.
این تلاش شما تا کجا ادامه خواهد داشت؟
تا زمانیکه زنده هستم. بر این باورم که پیوسته باید این چالش را بهعنوان حقالناس نیمی از جمعیت ایران ادا کرد؛ زیرا فریضه عدالت و رفع تبعیض از انسانها مبنای حقوق تساوی بینالناس است.
دعوای تاریخی بر سر رجل سیاسی چه بود؟
در ابتدای انقلاب با تصویب پیشنویس اولیه قانون اساسی که به امضای امام خمینی نیز رسید، جنسیت رئیسجمهور مشخص نشده بود. بعضی علما به این نکته اعتراض کرده و گفتند در قانون باید تصریح شود که رئیسجمهور مرد باشد. مرحوم امام فرمودند: «با آقایان علما صحبت کنید...»، ولی پس از مذاکره هم آنها نپذیرفتند و اصل «۱۱۵» قانون اساسی بدین مضمون تدوین شد: «رئیسجمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی با شرایط زیر... باشد». به همین خاطر ملاحظه میکنیم که حضرت امام درباره ریاستجمهوری به جنسیت خاصی عنایت نداشته و حتی میخواهند که با مذاکره مسئله حل شود.
یعنی واقعا رجل سیاسی صرفا شامل مردان میشود؟
خیر اینطور نیست. میراث این واژه بیشتر حاصل یک رودربایستی و البته اختلافی میان آقایان است. ابتدای انقلاب در این مورد اختلاف نظرهایی بود. از آقایان علما خواستند تا درباره رجل سیاسی اظهارنظر کنند. خاطرم هست یکی از مراجع گفتند اگر شیخ فضلالله نوری هم شوم، اجازه نمیدهم زنان در این کشور رئیسجمهور شوند. آن موقع مجلس شلوغ شد. مخالف و موافق به واژه رجل سیاسی رسیدند تا ماجرا ختم به خیر شود، اما این کارشان هم اشتباه بود. زبان ما فارسی است. قانون اساسی هم فارسی است. معنی ندارد کلمه عربی بگذاریم، معنای فارسی کنیم. ما فقط میتوانیم معنای اصطلاحی بیاوریم. خلاصه اینکه استفاده از واژه رجال سیاسی به دلیل خاتمهدادن به اختلافات آن موقع مجلس خبرگان بوده، نه اینکه واقعا صرفا محدود به مردان شود.
درباره دلایل ثبتنام در سال ٧٦ و ٩٢ پیشتر توضیح داده بودید، اینبار انگیزه خاصی به جز مقوله بهچالشکشیدن این مسئله مدنظرتان بود؟
هفت هشت ماه پیش خواندم که مقام معظم رهبری خطاب به شورای نگهبان درباره سیاستهای کلی انتخابات دستورالعملهایی داشتند. همچنین بحث این بود که معیارهای رجل سیاسی ریاستجمهوری را طبق قانون اساسی مشخص کنند. شورای نگهبان موظف بود تا این را تفسیر کند. حالا هم اگر شورای نگهبان این موضوع را معطل بگذارد، خطایی نابخشودنی است. خیلی موارد جزئیتر از این را بررسی کرده و اجتهاد کردهاند. آنوقت چطور درباره اصلی که زنان جامعه را نادیده گرفته سکوت اختیار میکنند. البته آن موقع در فضای سیاسی جامعه بحث این بود که یک خانم حتما در صحنه بیاید. شرایط به شکلی بود که روی این مسئله تکیه میکردند. اما به یکباره مسئله از سروصدا افتاد. گویی به نوعی از دستور کار خارج شد.
در این مورد با شخصیتهای سیاسی هم گفتوگو کردهاید؟
انقلاب که شد، همیشه با پدرم درباره حقوق زنان چالش داشتیم، ایشان البته بسیار همراه بودند و نگاه مدرنی داشتند. اما بشخصه دغدغهام بود و همیشه ایشان با انبوه سؤالهای من، درباره حقوق زنان در اسلام مواجه بودند و صبورانه پاسخ میدادند. یک روز در همین موضوع رجل سیاسی و ریاستجمهوری زنان از آیتالله منتظری سؤال کردم. گفتم اصلا اگر در جامعهای هیچ مرد صالحی نبود و خیرالموجودین آن جامعه از میان زنان بود، تکلیف چه میشود. آقا هم سکوت کرد و هیچی نگفت؛ اما حالا شورای نگهبان باید خیلی شفاف پاسخگو باشد، تا همینجای کار هم که سکوت کردهاند درست نیست.
همچنین یادم است پای تلویزیون دیدم از شهید بهشتی سؤال کردند منظور از رجال سیاسی کیست و ایشان هم پاسخ دادند که منظور نخبگان سیاسی هستند. این جمله را نوشتم. تا الان هم حفظ کردهام.
شما مطالعات قرآنی دارید، آیا در قرآن واژه رجل به معنای مرد توصیف شده؟
این را میدانم و حاضرم در هر دادگاهی شهادت دهم که حسب نگاه قرآنی، منع زنان از ریاستجمهوری قابل اثبات نیست. قرآن اصلا در امور سیاسی و اجتماعی نگاه جنسینی ندارد. در قرآن هم تحقیق مفصلی کردم، ١٦ مورد رجل در قرآن آمده که فقط سه بار از این ١٦ بار معنای مرد میدهد، آنهم به قرینه جمله. باقی رجال در قرآن به معنای انسان بود. اینطور تفاسیر از قرآن نادرست است. ما این اصل را اصلی میبینیم که در مکتب اسلام ریشه دارد. حالا شورای نگهبان فراخوان داده تا هر فردی نظر و نگاهی دارد بیاورد. گاهی هم از اردوگاه اصولگرایان نکاتی مطرح میشود؛ اما نیمهکاره میماند. انکار مسائل حقوق زنان از سوی هر طیف و گروه سیاسی صرفا به ریزش زنان فعال در آن طیف فکری منجر خواهد شد. نباید وقتی جامعهای سرشار از زنان تحصیلکرده و فعال داریم، به آنها حس ندیدهشدن و بیتوجهی بدهیم.
تفسیر قانونی کنونی از رجل سیاسی چیست؟
در اصل ۱۱۵ قانون اساسی درباره ریاستجمهوری آمده است: «رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند، انتخاب شود: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه، امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور».
منبع: روزنامه شرق، آمنه شیرافکن