بازاریابی سیاسی
چندین دهه است که بازاریابی به مثابه یک رشته مستقل و موثرصاحب گرایشهای تحقیقی تا بالاترین ردههای آکادمیک شده و البته اثربخشی خود را هم به اثبات رسانده است.
جهان اقتصاد نوشت: چندین دهه است که بازاریابی به مثابه یک رشته مستقل و موثرصاحب گرایشهای تحقیقی تا بالاترین ردههای آکادمیک شده و البته اثربخشی خود را هم به اثبات رسانده است.
کار بهجایی رسیده است که در بسیاری از کسب و کارها، هزینههای بازاریابی حتی از هزینههای تولید هم بیشتر شده است. اگر زمانی فقط نوشابهسازهای مشهور جهانی هزینههای بیشتری در بازاریابی و برندینگ میکردند و از این طریق به سودهای میلیاردی میرسیدند، حالا دیگر بسیاری رشتههای صنعتی و خدماتی جاپای آنان گذارده و با تمرکز بیشتر هزینهها بر بازاریابی، جهانبینی جدیدی از تولید و مصرف را دامن زده که برای بسیاری از مردمی که پا به سن گذاشتهاند عجیب و غیرعادی است. خب لابد این جهانبینی مستقل از درستی و یا نادرستی آن حتما جواب داده که با اقبال روبرو شده است. حالا دیگر عجیب نیست که بشنویم که هزینههای تبلیغاتی یک برند مشهور پوشاک چندین برابر هزینههای تولیدی اوست. پولش در میاد پس موجه است. عالَم پول منطق خودش را داشته و با عینک خودش باید نگاه شود و مرز اخلاق در آن هم تعاریف خودش را داشته و من قصد ندارم فعلا در این یادداشتها به آن بپردازم. موضوع عجیب تعمیم این رویه کسب سود به عالَم کسب رای است. اخیرا بازاریابان اقتصادی به بازاریابی رأی هم روی آورده و بسیاری از فعالان سیاسی از کمکهای شایان آنان بهره میبرند و البته کار بهجایی رسیده که در برخی کشورها بازاریابی رای تبدیل به یک رشته دانشگاهی هم شده است. این هم بخشی از دنیای عجیب قرن بیست و یکم است. اما این هم موضوع یادداشت من نیست. موضوعی که برای من مهم است این است که ظاهرا بازاریابان حرفهای همان رویهای را که در جلب مشتری برای فروش کالا بکار میبرند برای جلب رای هم بهکار میبرند. این به این معنی است که این گروه موفق شدهاند که خواستها و نیازمندیهای اقتصادی و اجتماعی صاحبان رای را شناسایی و اندازهگیری کرده و برای جذب و جلب آن توصیه و راه حل ارائه دهند. بهدلیل روزهای داغ فعالیت این متخصصان فکر کردم چند شمارهای از این یادداشتها را به توصیههای آنها و روشهای بازاریابی رای اختصاص بدهم.
غلامرضا رحیمی