«فریضه مالیات» و سکوت مدعیان ولایتمداری!
چرا با سخنان رهبری گزینشی برخورد میکنند؟ چرا پای پول که به میان میآید، دست و دل خیلیها میلرزد؟
با گذشت یک هفته از سخنان صریح رهبری درباره «فریضه» بودن پرداخت مالیات و تاکید بر این موضوع به عنوان یکی از جلوه های اقتصاد مقاومتی شاهد انتشار اطلاعیه های معمول از جانب دستگاه هایی که به قاعده باید خود را مخاطب یا مشمول این فرمان می دیدند و می شناختند، نیستیم.
به گزارش گروه سایر رسانههای ایلنا به نقل از عصر ایران؛ این در حالی است که برخی از این دستگاه ها و نهادها بیش از دیگران داعیه ولایتمداری دارند و مدام دیگران را سرزنش می کنند که به قدر کافی تبعیت نمی کنند و التزام ندارند و مثلا اگر مقام معظم رهبری سال آینده را به عنوان «اقتصاد مقاومتی» نام گذاری کنند بلافاصله بنرهای متعددی بر سر در ادارات و دفاتر خود به قصد ترویج این شعار نصب می کنند.
یا اگر سخن دیگری شنیده بودند که مجال تفسیر علیه رقیب سیاسی را به آنها می داد فروگذار نمی کردند. اکنون اما یک هفته پس از تصریح بدون قید استثنا بر فریضه بودن مالیات به قصد کاهش وابستگی به درآمد نفت و به مثابه نمود عینی و علنی اقتصاد مقاومتی از برخی آستانها و بنیادها و قرارگاهها و جامعهها که در ۳۶ سال گذشته یا مالیات نپرداخته اند یا اگر پرداختهاند اندک بوده یا به حساب آنها عودت داده شده است، صدایی در حمایت و اطاعت نشنیدهایم و هنوز ندیدهایم تا لبیک بگویند و اعلام کنند آمادگی اجرا داریم یا رفع شبهه کنند که پیش از این نیز میپرداختهایم یا قول دهند در تیرماه آینده اظهار نامه مالیاتی تسلیم میکنند.
از برخی سرمایه داران کلان که به انحای مختلف از پرداخت مالیات میگریزند، انتظار نمیرفت و نمیرود که خود را معرفی کنند ولی از داعیهداران ولایتپذیری انتظار میرفت در اسرع وقت، لبیک بگویند و آمادگی خود را برای پرداخت مالیات اعلام کنند.
دقت کنید! رهبری واژه «فریضه» را به کار بردند که بار شرعی دارد و جای عذر و بهانه هم باقی نمیگذارد.
بهانههایی که برای نپرداختن مالیات در این ۳۶ سال رسما و غیر رسمی آورده شده، اینهاست:
یکی این که کار انتفاعی نمیکنند. حال آن که بعضا بانک تاسیس کردهاند و از دریافت و پرداخت سود بانکی از وام گیرنده و به سپردهگذار ابایی ندارند و آن را شبهه ناک نمیدانند. اما نوبت به مالیات که میرسد، بحثشبهه شرعی و مسبوق نبودن در فقه شیعی را به میان میآورند؛ اصناف کشور که مدام با پول سر و کار دارند بانک ندارند.
بهانه دیگر اتکا به نذورات و نه تجارت است حال آن که سرمایهگذاریهای آنان در امور تولیدی و تجاری اظهر من الشمس است و اگر به رغم انحصار زیان دادهاند یا ناشی از مشکلات مدیریتی است یا میتوانند در اظهارنامهها قید کنند زیان دادهاند تا از زیاندیده مالیات نگیرند.
نکته اصلی اما تاکید بر پرداخت مالیات به مثابه یک وظیفه و فریضه نیست. توجه دادن به این واقعیت است که چرا با سخنان رهبری گزینشی برخورد میکنند؟ چرا پای پول که به میان میآید، دست و دل خیلیها میلرزد؟
ماکیاولی میگوید: «آدمیان از خون پدرشان میگذرند، چون ممکن است قاتل پدرشان را با گذر زمان مشمول عفو و بخشایش کنند اما از آنچه طلب دارند نمیگذرند و تا دریافت نکنند، نمیبخشایند!» در قبال پرداخت مالیات هم این مقاومت وجود دارد؛ چون پای پول در میان است و اگر در کشورهای توسعه یافته مالیات بیشتری پرداخت میشود ۵ سبب دارد:
نخست اینکه نهادهایی غیر پاسخگو ندارند یا کمتر دارند و دستگاه مالیاتی سراغ همه میرود.
دوم این که نپرداختن مالیات، یک نقطه ضعف اساسی در فعالیتهای اجتماعی فرد است و رقیب رصد و افشا میکند و در نظامهای حزبی روی این نقطه ضعف رقیب دست گذاشته میشود.
سوم از این رو که مردم واقعاً احساس میکنند در قبال پرداخت مالیات خدمات میگیرند و می دانند که آنچه گرفته میشود، خرج خودشان میشود.
چهارم اینکه پلیس مالیاتی در برخی کشورها مانند ایتالیا به صورت رندوم و تصادفی بررسی میکند و نپرداختن یا فریب دادن دستگاههای مالیاتی جرم سنگینی به حساب میآید و شهروندان به این ریسک تن نمیدهند.
پنجم هم اینکه غالبا نفت ندارند!
اگر رهبری سخنی گفته بودند که هزینهای یا مسوولیتی را متوجه دیگری میکرد، آیا همین دستگاهها بیانیه نمیدادند؟ حال چرا سکوت کردهاند و نمیگویند آمادگی داریم و با جان و دل پذیرا هستیم؟ در حالی که مالیات پرداختی آنها جای دوری هم نمیرود و به بودجه مملکت کمک میکند و خودشان مگر از همین بودجه برخوردار نیستند؟
کوتاه سخن اینکه نوع مواجهه دستگاهها و نهادهایی که تا کنون مالیات نپرداختهاند با انجام این فریضه، محک مناسبی برای ارزیابی تقید به فرمانهای رهبری است.
صدور اطلاعیه هم کافی نیست. جا دارد سال آینده بعد از پایان فرصت ارائه اظهارنامههای مالیاتی، وزارت اقتصاد و دارایی فهرستی از نهادهایی که لبیک گفته و این فریضه را به جا میآورند منتشر کند تا مشخص شود پای عمل که به میان میآید، رفتارها چگونه است.