درست از نفت استفاده نکردیم
جمعیت شاغل ایران در تابستان سال ٩٣ معادل جمعیت شاغل تابستان سال٨۶ بوده است در حالی که در این مدت درآمد هزار میلیارد دلاری ناشی نفت و صادرات غیر نفتی به اقتصاد تزریق شده و اضافه نشدن شغل در چنین شرایطی بسیار عجیب و خارق العاده بوده است!
در نشستی که از سلسله نشست های بنیاد امید ایرانیان انجام شد فرشاد مومنی و کمال اطهاری در حضور محمدرضا عارف به بررسی چشم انداز توسعه پایدار در برنامه ششم پرداختند.
به گزارش گروه سایر رسانههای ایلنا به نقل از روزنامه اعتماد؛ این دو اقتصاددان معتقدند که «نباید هرچه فریاد است برسر نفت بکشیم». فرشاد مومنی در این نشست ساخت رانتی در کشور را بدتر از تنش های بین المللی خواند و با اشاره با اینکه قابلیت هر جامعه برای محقق کردن اهداف و آرمان های خود تابعی از عمق مفاهیم کلیدی است، راه حل مسائل توسعه را فهم بیشتر نکات آن دانست.
وی با بیان اینکه نقایص ناشی از فهم توسعه در امر برنامه ریزی هم باعثناکارآمدی آن شده است در انتقاد از ساختار نهادی و نظام پاداش دهی، آن را ساختار رانتی خواند و تاکید کرد: «ساختار رانتی دربرگیرنده دو منطق رفتاری بنیادی کوتاه نگری در فرآیندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع و بی اعتنایی به مباحثکارشناسی است.»
وی با اشاره به آمارهای بانک مرکزی افزود: «جمعیت شاغل ایران در تابستان سال ٩٣ معادل جمعیت شاغل تابستان سال٨۶ بوده است در حالی که در این مدت درآمد هزار میلیارد دلاری ناشی نفت و صادرات غیر نفتی به اقتصاد تزریق شده و اضافه نشدن شغل در چنین شرایطی بسیار عجیب و خارق العاده بوده است!»
مومنی ادامه داد: «در دوران پهلوی بالاترین سطح رابطه با نظام بین المللی را داشتیم اما نتوانستیم از آن برای توسعه خود استفاده کنیم. اکنون هم با گشایش سیاسی باید بررسی کرد که آیا می توان از این ظرفیت استفاده کرد. ایران در بین سال های٥٢ تا٥۶ بالاترین منابع ارزی را در اختیار داشت یعنی در مواجهه با خارجی ها از بالاترین قدرت چانه زنی و البته سطح ارتباطات بالابه واسطه رژیم پهلوی برخوردار بود. در این مدت٩۴١ شرکت خارجی در ایران ثبت شدند که ٨٢۶ عدد آن در زمینه واسطه گری مالی، مستغلات، رستوران و هتل داری مشغول بوده اند. پیام این نوع سرمایه گذاری این است که وقتی در ساختار نهادی به این نوع فعالیت ها پاداش داده می شود، سرمایه گذار خارجی هم پول خود را در این مسیر قرار می دهد و تعهدی به توسعه ما ندارد. پس هنر ما این است در حالی که سرمایه گذار خارجی به فکر حداکثرسازی منافع خود است، ما او را در مسیر توسعه خود هم راستا کنیم.»
وی با بیان اینکه در سال ٨٣ خالص حساب سرمایه ٢٠٠ میلیون دلار منفی بوده و در سال ٨٩ به ٢٥ میلیارد دلار منفی رسیده است، گفت: «افزایش ١٢٥ برابری نظام خروج سرمایه از کشور(آن هم فقط بخشی که به صورت قانونی صورت گرفته است) در این مدت حاکی از آن است که ساختار نهادی ما از نظر امنیت حقوق مالکیت و هزینه های مبادله به گونه ای بوده است که نتوانسته سرمایه های مادی را نگه دارد. همچنین ما در دوره ۸۴ تا ۹۱ بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول سه بار رتبه اول خروج منابع انسانی را داشته ایم. پس این دولت که به درستی به سمت تنش زدایی بین المللی حرکت می کند، باید حتما به فکر خروج منابع مادی و انسانی باشد.»
وی با اشاره به دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد گفت: «در آن دوران تجربه ای بسیار تلخ و فاجعه آمیز از طرز فهم و نگرش آنها به مساله عدالت داشتیم. ساختار نهادی ما نباید به گونه ای باشد که رانت و ربا و فساد فعالیت هایی باشند که پاداش های بیشتری نسبت به فعالیت های تولیدی دریافت می کنند. نباید هرچه فریاد است بر سر نفت بکشیم. نفت ابزاری بوده که وقتی به درستی استفاده شد برای ما دستاورد به همراه داشته است و وقتی غیرعالمانه تخصیص داده شد، مشکل ایجاد کرد. پس مشکل ما داشتن یا نداشتن نفت نیست بلکه ساختار نهادی ما که علیه تولید بوده است باید اصلاح شود. در ساختار رانتی نه تنها غیرمولد ها مقهور مولد ها هستند، بلکه در بین غیرمولد ها بیشترین سود نصیب کسانی می شود که به تجارت پول مشغول بوده اند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که بی سابقه ترین میزان رباخواری و تجارت پول دو دورانی رخ داد که افراد ادعای اصولگرایی داشتند.»
در ادامه این نشست کمال اطهاری در این باره گفت: «اکنون موضوع بقا بیشتر مدنظر است تا توسعه پایدار چرا که ما سرمایه های اجتماعی و حقیقی خود را از دست داده ایم. بنا بود که پس از انقلاب نهادهایی بسازیم که کاستی های گذشته را جبران کنیم ولی نه تنها کم نشده بلکه زیاد تر هم شده است. به جای صعود، هبوط یافته ایم. آقای ضیایی، رییس اتاق بازرگانی سال های ۵۵-۵۶ معتقد بود سرکوب دانشگاه ها مانع رشد اقتصادی است اما نه تنها این سرمایه ها محافظت نشد بلکه امثال بازرگان و مصدق هم از دور خارج شدند.»