اعتراف دیرهنگام بازجوی عباس امیرانتظام
او جاسوس نبود!
حسین دهباشی نوشت: حسین متقی، بازجو و بازپرس عباس امیرانتظام، سخنگو و معاون نخستوزیر در دولت موقت مهدی بازرگان گفته هیچ مدرکی مبنی بر جاسوسبودن امیرانتظام پیدا نشد و اتهام جاسوسی امیرانتظام هیچگاه اثبات نشد.
متن این گفتوگو به شرح زیر است.
-شما چگونه با عباس امیرانتظام آشنا شدید؟
در سالهای ابتدای انقلاب درگیر سامان دادن اوضاع و به سرانجام رساندن انقلاب بودیم که موضوع اشغال سفارت آمریکا پیش آمد.
در واقع در آن زمان من در سپاه فعالیت داشتم. در همان روزها اطلاع دادند که آقای قدوسی دادستان وقت انقلاب یک دادستان سیار و مستقل در داخل سفارت آمریکا برای رسیدگی به جرائم و مسائل آنجا، مستقر کردند.
آقای آلادپوش از دوستان ما را انتخاب کردند. آقای آلادپوش هم وقتی به عنوان دادستان مستقر در سفارت مشغول شد، چند نفر از همفکران خود را بهعنوان همکار انتخاب کردند.
من یکی از آن افراد بودم که به سفارت آمریکارفتم و مشغول خواندن پروندهها شدم.
ما آنجا مستقر بودیم که آقای امیرانتظام را بازداشت کردند و برای بازجویی آوردند و تحویل ما دادند. من ایشان را برای اولین بار آنجا دیدم. مستقیم از خارج به وزارت خارجه و از آنجا پیش ما آورده شد به خاطر دارم که روزه بود او مبادی آداب شرع بود.
-سمت شما در پرونده آقای امیرانتظام در آن زمان چه بود؟
من به عنوان بازپرس پرونده ایشان بودم و قرار بود تمامی سؤال و پاسخهای ایشان را در بازجویی ثبت و ضبط کنم.
همزمان تمامی اوراقی که از سابقه و فعالیتهای ایشان توسط دانشجویان خط امام استخراج شده بود را مطالعه کردم. در نهایت ما باید با مطالعه آن اسناد و پرسش و پاسخها در مورد وضعیت و ارتباط ایشان با آمریکا اعلام نظر کنیم.
-چند جلسه از آقای امیرانتظام بازجویی کردید؟
کار ما شبانهروزی بود و در فضای شور و شوق انقلاب و فشار افکار عمومی بودیم. مکان بازجوییها در منزلی پشت سفارت آمریکا، در منازل یکی از اعضای سفارت بود که ما مستقر شدیم. با توجه به اینکه شبانهروزی کار میکردیم حدود یک هفته بازجویی و گفتوگو با ایشان داشتیم. البته ممکن بود که روزی یک یا حتی دوبار هم با ایشان گفتوگو می کردیم. در مجموع بیش از ۱۰ جلسه با ایشان حرف زدیم که گاهی این جلسات بسیار طولانی میشد.
-اتهام آقای امیرانتظام جاسوسی بود، آیا به عنوان بازپرس پرونده ایشان، این اتهام برای شما مسجل شد، که ایشان جاسوس هستند؟
خیر، چون در تمام مطالبی که دانشجویان جمعآوری کرده بودند و تحقیقاتی که از خود آقای امیرانتظام شد، از اسناد و مدارکی که از سفارت جمعآوری کردیم یا از وزارت خارجه تحویل گرفتیم و مطالعه کردیم، هیچ مدرکی دال بر اثبات جاسوسی وی، یا دادن اطلاعات به دشمن یا کشور متخاصم یا اقدام علیه منافع ملی و نظام پیدا نکردیم.
آن مدارک نشان میداد که روابط وی با دیپلماتها و سفارت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی وی بوده و همه با تایید رئیس دولت همراه بوده است و از آن برداشت جاسوسی نمیشد.
-پس چرا دادگاه ایشان به ریاست آقای محمدی گیلانی، تشکیل شد و امیرانتظام با عنوان و اتهام جاسوسی محاکمه شد؟
داستان محاکمه ایشان در آن شرایط و اوضاع خاصی که بعد از اشغال سفارت آمریکا پیش آمده بود به نظر من بیشتر موضوع سیاسی بود تا قضایی. اگر خاطرتان باشد در آن زمان دولت موقت یعنی دولت مرحوم مهندس بازرگان و سایر افراد کابینه ایشان بعد از ملاقاتی که با آمریکاییها برای حل و فصل موضوع اختلاف ایران و آمریکا داشتند فضای خاصی علیه دولت موقت شکل گرفت.
-منظورتان ملاقات بازرگان با برژینسکی در الجزایراست؟
بله ملاقات با آمریکاییها در الجزایر، را میگویم که پس از بازگشت هیئت ایرانی به تهران، این سفر مورد انتقاد شدید دانشجویان خط امام قرار گرفت.
در آن شرایط با شور انقلابی دانشجویان و فشار افکار عمومی، کابینه مهندس بازرگان سقوط کرد و جو ضد دولت بازرگان و ضدملیگرایی با چاشنی آمریکاستیزی اینقدر شدت گرفت که باید کسی قربانی میشد.
به نظر من آقای امیرانتظام قربانی معرکه آمریکاستیزی شد. به نظر من اتهام جاسوسی علیه امیر انتظام قابل اثبات نبود اما اینکه قاضی محترم پرونده وی (مرحوم آیت الله گیلانی) چگونه به این موضوع رأی داد من نمیدانم و اطلاعی از محتوای دادگاه ندارم.
ولی به نظر ما که بازپرسی پرونده وی را بهعهده داشتیم موضوع محرز نشد و عادلانهترین حکم این بود که عباس امیر انتظام باید از اتهام جاسوسی تبرئه میشد. ما بیگناهی متهم پرونده را مکتوب کرده و طی صورتجلسهای تنظیم و با تایید آقای آلادپوش توسط ایشان به مرحوم قدوسی داده شد و ایشان هم موضوع را به عرض مقامات رساندند و به امام هم صریحا اعلام کردند.
زمان محدودی برای آن تعیین گردید ولی این کار در موعد مقرر انجام نشد ظاهراً مرحوم امیرانتظام و خود مهندس بازرگان و تعدادی از اعضای دولت پیشنویسی را تهیه کردند که با توجه به اینکه زمان از دست رفته و مجلس خبرگان عملا نتوانسته در موعد مقرر به این وظیفه اقدام کند پس در عمل مجلس منحل است لذا میتوانیم همین قانون اساسی را به رأی بگذاریم.
این موضوع به عنوان اتهام انحلال مجلس خبرگان به آقای امیرانتظام از اعضای دولت و مهندس بازرگان زده شد. در واقع ایشان (امیرانتظام) در مظان این اتهام قرار گرفت که قصد انحلال مجلس خبرگان را داشته است و این به عنوان جرم برای وی تلقی شد، در نهایت دادگاه هم یکی از اتهامهای ایشان را تلاش برای انحلال مجلس خبرگان اعلام کرد.
اما در مورد آخرین دیدار من با ایشان باید بگویم در مدت بسیار طولانی محکومیت وی یعنی حدود سی و چند سال زندان، شرایط سختی هم برایش رقم خورد.بسیاری از مسئولان هم برای ایشان نگران بودند و ایشان را بیگناه میدانستند از جمله مرحوم مهندس بازرگان که علاقه خاصی به ایشان داشت، امیرانتظام یکی از شاگردان ممتاز مهندس بازرگان بودند.
حتی من شنیدم که مرحوم بازرگان در روزهای آخر عمر گفته بود؛ دستهای من از قبر بیرون است تا تکلیف بیگناهی آقای امیرانتظام مشخص شود.
در هر حال برای ما هم این یک دغدغه بود. شهید محمد منتظری که از دوستان نزدیک ما بود در جریان اشغال سفارت آمریکا دچار یک هیجانزدگی و رفتار انقلابی تند علیه آقای بهشتی، علیه مهندس بازرگان، علیه آقای امیرانتظام و بسیاری از چهرههای دیگر شد و اقدامات تندی هم انجام داد.
ایشان در دادگاه علیه امیرانتظام شهادت داده بود و شهادت ایشان به احتمال قوی مؤثر واقع شد. چون در اوایل انقلاب بیشتر بر اساس شور انقلابی تصمیم گرفته میشد، به نظرم رفتار و شهادت شهید منتظری این موضوع را القاء کرد که امیرانتظام معارض نظام و انقلاب است.
پس از سالها که ثابت شد مدرکی علیه ایشان دال بر جاسوسی وجود ندارد و ایشان مظلوم واقع شدهاند. ایشان پس از تحمل حبس طولانی برای معالجه از زندان آزاد شدند. حاج احمد منتظری با من صحبتی کردند که خوب است ما دیداری با آقای امیرانتظام داشته باشیم و حلالیتی برای مرحوم محمد منتظری بطلبیم. من به عنوان دوست و ایشان به عنوان برادر شهید محمد منتظری نزد امیرانتظام رفتیم.
من حلالیت طلبیدم و گفتم اگر مضایقی از طرف من بر شما بوده، حلالیت میطلبم و همینطور از طرف شهید محمد منتظری که در دادگاه علیه شما شهادت دادند.
ایشان با روی باز این مسئله را شنیدند و با آغوش گشوده ما را پذیرفت و گفت من یک ذره از کسانی که مرا محکوم کردند یا علیه من شهادت دادند دلخوری ندارم.
مرحوم امیرانتظام اسوه صبوری و اخلاق بودند و برای ایشان تقاضای رحمت واسعه از درگاه حضرت حق دارم.
منبع: خشتِ خام