عدالت جنسیتی در حرفه وکالت؛ تأملی انتقادی بر برنامههای IBA از منظر یک وکیل بینالمللی

در هشتم فروردین ۱۴۰۴، اتحادیه بینالمللی وکلا (IBA) در بیانیهای رسمی بار دیگر بر تعهد خود نسبت به ارزشهای بنیادین «تنوع، برابری و شمول» (DEI) در حرفه حقوقی تأکید کرد. سخنان آقای جایمه کاری، رئیس IBA، در حاشیه روز جهانی زن و معرفی مجموعهای از اقدامات سازمان در این زمینه، فرصتی را برای تأمل انتقادی در اختیار ما قرار میدهد تا آنچه را که «جهانی بودن» این نهاد حقوقی مینامیم، در آینه واقعیتهای متنوع و ناهمگون نظامهای حقوقی بررسی کنیم.
گامی در مسیر عدالت اجتماعی، اما در کدام بستر؟
شکی نیست که برنامههایی نظیر تدوین رهنمودهای برابری جنسیتی، حمایت از حضور زنان در ردههای مدیریتی، و راهاندازی شبکههایی همچون WLC (کمیته وکلای زن) در ساختار IBA، از منظر ساختاری، نمایانگر رویکردی آیندهنگر به عدالت جنسیتیاند. اما پرسش مهم این است: آیا این سیاستها به همان میزان در کشورهای جنوب جهانی، بهویژه نظامهای حقوقی با سنتهای فقهی یا عرفی قوی، قابلیت پیادهسازی دارند؟
بهعنوان مثال، در بسیاری از کشورهای اسلامی، مفاهیمی چون قوامیت، ولایت و یا اولویت در شهادت، در نظام حقوقی ریشهدار هستند و موجب محدودیتهای ضمنی در مشارکت زنان در حرفه وکالت یا قضاوت شدهاند. حتی در برخی کشورها، وکلای زن برای ورود به محاکم خاص یا رسیدگی به پروندههای خاص با موانع قانونی یا فرهنگی مواجهاند. آیا چارچوبهای ارائهشده توسط IBA در این موارد، راهکارهایی خاص، متناسب و بومیسازیشده دارد؟ یا صرفاً نسخهای واحد برای نظامهای حقوقی ناهمگون تجویز میکند؟
مردان حامی تغییر یا حفظکنندگان ساختار؟
برنامه «مردان حامی تغییر» (Male Champions for Change) که از سوی IBA معرفی شده، تلاشی مثبت برای جلب حمایت رهبران مرد در مسیر برابری جنسیتی است. اما نگرانی اینجاست که این برنامه اگر صرفاً به «تشریفات گفتاری» محدود شود، میتواند به تقویت همان ساختارهای سلسلهمراتبی منجر گردد که اساساً محل اعتراض جنبشهای عدالتخواهانه زنان در حقوق بودهاند. مشارکت واقعی مردان در این حوزه، باید با بازتعریف مفاهیم قدرت، امتیاز و رهبری همراه باشد؛ امری که نیازمند شجاعت ساختاری و نه صرفاً ارتباطات نمادین است.
عدالت جنسیتی در عمل: چالشها در نظامهای حقوقی محافظهکار
مطالعات میدانی منتشرشده از سوی IBA حاکی از آن است که تبعیضهای ساختاری، عدم ترفیع شغلی، و فقدان حمایت در محیطهای کاری، سه مانع اصلی پیش روی زنان وکلای سراسر جهان هستند. اما تجربه شخصی من بهعنوان یک وکیل مدافع و استاد حقوق در نظامی حقوقی با سابقهی فقهی-قضایی، نشان میدهد که مانع اصلی اغلب در عدم شناسایی ظرفیتهای حقوقی داخلی برای اصلاح از درون نظامهاست.
برای مثال، قواعد فقهی نظیر «لا ضرر»، «نفی عسر و حرج»، یا حتی «الناس مسلطون علی أموالهم» در فقه اسلامی، قابلیت تفسیر نوین در حمایت از برابری حقوقی زنان در حوزه اشتغال دارند. اما در هیچیک از اسناد IBA، تلاش منسجمی برای گفتوگو با این سنتهای حقوقی دیده نمیشود.
جمعبندی: راهی طولانی تا واقعیت جهانی
اتحادیه بینالمللی وکلا، بهدرستی و با نیت پاک، پرچم عدالت جنسیتی را برافراشته است. اما اگر این پرچم، تنها بر بام نظامهای حقوقی غربی برافراشته بماند، مخاطبان گستردهتر خود را از دست خواهد داد. برای تحقق عدالت در حرفه وکالت، IBA باید به جای حرکت صرف در مسیر تکرار شعارهای جهانی، وارد گفتوگویی عمیق، انتقادی و چندسویه با نظامهای حقوقی متنوع دنیا شود؛ چه در آمریکای لاتین، چه در آسیا، و چه در خاورمیانه و شمال آفریقا.
برابری جنسیتی، تنها در صورتی محقق میشود که با زبان، بافت و ارزشهای هر جامعه سخن بگوید؛ نه صرفاً با توصیهنامههای جهانشمول.
دکتر حسین سرتیپی – وکیل دادگستری، استادیار دانشگاه در حقوق بینالملل