در گفتگوی محمدرضا یوسفی با ایلنا مطرح شد:
چرا خالهسوسکه ماندگار شد؟ / خالهسوسکه درباره حقوق زنان است
یوسفی دلیل ماندگاری قصه خالهسوسکه را ترکیب تخیل با خردورزی دانسته و میگوید: خالهسوسکه درباره حقوق زنان است. دستاوردهایی که بشریت بعداز سالها به آن رسیده؛ درونمایه داستان است.
تخیل فعال در ادبیات مهم است و در این تخیل فعال خردورزی هم همراه میشود. داستان خالهسوسکه از جمله داستانهایی است که تخیل فعال در آن جریان دارد و خردورزی هم در پایان آن دیده میشود.
محمدرضا یوسفی(نویسنده ادبیات کودک و نوجوان) به خبرنگار ایلنا گفت: در حوزه ادبیات دو نظریه بارز است؛ گروهی بر این باورند که باید تخیل کودکان را گسترش داد و گروهی دیگر معتقدند که باید خرد کودکان را تقویت کنیم. ادبیات کودک به سمت تقویت تخیل کودک میرود، برخی آثار اینگونه هستند و برخی نیستند. من تخیل کودک را ترجیح میدهم، از نظر من اثری ادبی است که تخیل بکار گیرد و ممکن است در این میان خردورزی نیز اتفاق بیفتد.
یوسفی ادامه داد: تخیل در اثر ادبی مهم است و ما باید در ایماژها تخیل را بپرورانیم. البته تخیل با خیالپردازی متفاوت است و بسیاری از آثار ادبی کودک را خیالپرداز میکند، خیالپردازی شکل افراطی تخیل است.
وی اضافه کرد: نکتهی مهم تخیل فعال است، چیزی که در داستانهای فولکلوریک میبینیم. مثلاً داستان خاله سوسکه فرمی فانتزی دارد و خاله سوسکه دختری است که به سن بلوغ رسیده، میخواهد استقلال داشته باشد و همسر انتخاب کند و دستاوردهایی که بشریت بعد از سالها به آن رسیده درونمایه این داستان است.
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: شکل داستان فانتزی است و دختر فرضی تبدیل به خاله سوسکه میشود. خاله سوسکه راه میافتد و با شخصیتهای گوناگون اجتماعی برخورد میکند و به نقاط اجحافآمیز جامعه اشاره میکند و از رنج دیرینهی کتکخوردن که زن امروز و دیروز را عذاب میدهد و در فرهنگ عادی است سخن میگوید، خاله سوسکه برای آشناییزدایی میگوید: «من را با چی میزنی؟»
وی افزود: در جزء جزء این داستان؛ تخیل را میبینیم تا اینکه سرانجام خاله سوسکه خواستهی خود را میگوید و میخواهد برود از همدان همسر انتخاب کند. در داستانهای فولکلوریک برخی شهرها نماد دوری هستند و قصهگو همدان را به عنوان نماد یک جای دور انتخاب کرده است تا خالهسوسکه از گردنهها بگذرد و به معشوقه برسد.
یوسفی اظهار کرد: تکتک عناصر به درستی انتخاب شده و تمام عناصر با تخیل زیبای قصهگو همراه است. تخیل دارد و خرد هم در پی آن میآید و عنصر تخیل موجب میشود که کودک و نوجوان و بزرگسال از آن لذت ببرند.
وی ادامه داد: این قصه ریشه در مادرسالاری دارد و جاودان مانده، چرا جاودان مانده؟ چون تخیل در آن جریان دارد. راوی میتوانست این داستان را عادی روایت کند و بگوید در فلان شهر دختری بود و به پدرش گفت میخواهد برود، اما نویسنده با زیرکی فرم فانتزی و روایت طنزآمیز را برای آن انتخاب کرده است و در پایان خردورزی را همراه میکند و از داستانهای جاودانه در حقوق زنان میشود. البته این برداشت من از خاله سوسکه بوده است.
نویسنده کتاب «این قصه هم تمام شد» گفت: فرایند شکلگیری شخصیت کودکان از خلال داستانها پیچیده است چون هر اثر ادبی چند ضلع دارد که شامل اثر، نویسنده و خواننده میشود. پس این امر که اثر در چه شرایطی نوشته شده و خواننده در چه نوع بستر فرهنگی قرار دارد و آیا نشانههای نویسنده را دریافت میکند یا نه، بسیار اهمیت دارد.
وی افزود: اینها به عوامل مختلف و روابط تنگاتنگ میان نویسنده و خواننده بستگی دارد و نتیجه این میشود که ما اثری را دوست داریم یا نمیپسندیم.
یوسفی اشاره کرد: داستانها را باید نسبت به مخاطب بسنجیم. داستان خاله سوسکه در گذشته تولید شد و یک تأثیر داشت و در زمان ما تأثیر دیگری دارد.
وی دربارهی زبان کودکانه در داستانها گفت: برخی معتقد به زبان رئال کودکانه هستند، مثلاً برای روایت داستان برای کودک ۹ ساله، زبان آن کودک را بررسی میکنند و مانند خودش با او سخن میگویند. مثلاً کودکان تنافر حروف دارند و به «سقف» میگویند «سفق» و فکر میکنند اینگونه حقیقتمند میشود. اما نویسندگان دیگری هم هستند که زبان راوی را به کودک انتقال میدهند.
یوسفی اشاره کرد: من با هر دو زبان کار کردهام و به نظرم هیچکدام به دیگری ارجحیت ندارد بلکه بستگی دارد که نویسنده به چه شناختی از مخاطبش برسد.