علی باباچاهی در گفتوگو با ایلنا:
جشنوارهی شعر فجر به اندازهی وعدهی صد روزهی رئیسجمهور عجولانه بود
همه چیز در جشنواره شعر فجر قدری عجولانه بود همانطور که وعدهی صد روزهی رئیسجمهور عجولانه بود. در هردوی اینها نوعی ذوقزدگی عوامانه دیده میشد / در ادبیات کشور ما برآمدن و درخشیدن و دولت مستعجل نبودن کار خیلی سختی است.
علی باباچاهی، شاعر، نویسنده و منتقد، دربارهی این مسئله که امروزه تا چه اندازه شاعران جوان جریان ساز هستند؛ توضیح داد: ظهور و بروز یک شاعر در حوزهی خلاقیت لزوما در گرو جریان ساز بودن او نیست. در طول نود سال شعر فارسی بسیار بودند کسانی که شاعارن بسیار خوبی محسوب میشدند ولی لزوما جریان ساز نبودند. ضمن اینکه جریان ساز بودن همیشه هم امری مثبت تلقی نمیشود.
باباچاهی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: در این سالها دیده شده است که تعدادی شاعر جریان ساز داریم ولی بیشتر از آن شاعرانی داریم که مدعی جریان سازی هستند. برخی از اینها فکر میکنند صرفا با گذاشتن یک عنوان بر شعرشان یک قلمرو را تسخیر کردهاند درحالیکه نیما و برخی از شاعران دیگر به این دلیل جریان ساز بودند که خود را به دانش وسیعی در ادبیات گذشته و حال و همچنین فرهنگ معاصر مجهز کرده بودند و از جوهرهی شعر اصیل برخوردار بودند.
وی در ادامه افزود: البته اینطور نیست که بخواهم شعر امروز را مردود اعلام کنم. در میان شاعران جوان هستند کسانی که شاید نامشان را کسی نداند اما افق شعر امروز ایران منتظر آنهاست مگر اینکه استمرار کاری نداشته باشند. نباید این بدبینی ایجاد شود که تاریخ ادبیات به پایان رسیدهاست. اما مسئله این است که به قول بورخس در سرزمینی که ادبیات گرانسنگ دارد نوشتن کار مشکلی است. واقعا در کشور ما برآمدن و درخشیدن و دولت مستعجل نبودن کار خیلی سختی است.
باباچاهی در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا عجول بودن نسل جوان در برجستهنشدن شعر این دوره تاثیری دارد؟» گفت: در تمام دوران ادبیات معاصر تا آنجا که که من حاضر و شاهد بودم در هر دههای یک جور شتاب و عجله وجود داشته است. میل به سبقت گرفتن، میل به خودبینی و خودمحوری همیشه وجود داشته است ولی در هر دوره فقط یک یا دو شاعر خودشان را به اثبات رساندند. نباید انتظار داشت در میان این همه غوغا و هیاهو همهی کسانی که شعر میگویند مطرح شوند و بتوانند خود را اثبات کنند.
وی افزود: البته باید بگویم این هیاهو بد نیست زیرا نشان میدهد شعر هنوز درخشش خودش را دارد. این روزها میبینیم که بسیاری از نقاشان، نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و… خود را شاعر هم معرفی میکنند. دلیلش این است که اعتبار سنتی شعر و منزلت نهفته آن هنوز در ساحت روانشناختی ما حضور دارد.
این شاعر شعر آزاد در ادامه دربارهی معیارهای سنجش خوب و بد شعر و شاعر گفت: به اندازهی تعداد مخاطبان برای تشخیص شعر اصیل و غیراصیل معیار وجود دارد. اما یک روح انتقادی و نامرئی مسلط بر شعر وجود دارد که آن حرف آخر را میزند. در واقع نظر و حس مجموعهای وسیع از خوانندگان و منتقدان و… در نهایت گفتمان اصیل و نا اصیل شعر را تشخیص میدهند.
وی در ادامه توضیح بیشتری داد و گفت: ادبیات و کلا هر متنی در ارتباط با مخاطب و منتقد معیارهای خود را عرضه میکند. خواننده و منتقدی پیگیر که در همهی عمرش به شکل حرفهای ادبیات را مورد دقت قرار داده و متون گذشته و حال را مطالعه کرده می تواند به مرور زمان این معیارها را کشف و درک کند و نظر کارشناسی داشته باشد. هرچند این نظرات همیشه مطلق نیستند و به مرور زمان ممکن است رد یا تایید شوند برای نمونه زمانی اخوان ثالثشعر منثور شاملو را رد میکرد و قبول نداشت که کلا شعر است اما با گذشت زمان دیدیم که نظرش رد شد و شعر منثور هم به عنوان شعر مورد قبول واقع شد و یکی از جریانهای مهم شعر ما شد.
باباچاهی دربارهی جشنوارهی شعر فجر نیز گفت: در جشنوارهی شعر امسال با اینکه چندبار از من دعوت شد ولی شرکت نداشتم. برای اینکه فکر میکردم باید قدری در این باره با تامل رفتار کنم. ولی مسئلهی دولتی و غیردولتی بودن آن اصلا برایم مطرح نبود. مسئلهام بیشتر پرهیز از تداخل سره و ناسره بود. پرهیز از غوغاسالاری. علاوه بر این فکر کردم اگر در انزوای خودم(که البته انزوایی منفعلانه نیست) باقی بمانم بهتر است.
وی درادامه نظرش را دربارهی جشنوارهی شعر امسال چنین اعلام کرد: برداشت من دربارهی اتفاقی که امسال در جشنواره رخ داد این بود که همه چیز قدری عجولانه است همانطور که وعدهی صد روزهی رئیسجمهور عجولانه بود. به شکلی در هر دوی اینها نوعی ذوقزدگی عوامانه دیده میشد. البته من به تکثر صداها اعتقاد دارم ولی حس درونیام میگفت یک جور ذوقزدگی سطحی در جشنوارهی شعر امسال وجود دارد. انگار ۲۰۰۰ سال از آزادی کنار هم بودن محروم بودهایم و حالا ناگهان و در چشم برهم زدنی این محرومیت برداشته میشود و همه چیز خوب میشود.
وی در پایان تصریح کرد: البته من این رویکرد چندصدایی بودن جشنواره را اصلا نفی نمیکنم اما فکر میکنم دست کم در کار خودم باید با تدبیر بیشتری تصمیم گیری کنم. شاید در طول سال آینده و با اتفاقات پیش رو بتوانم به قضاوت متفاوتی در این رابطه دست پیدا کنم.
علی باباچاهی متولد سال ۱۳۲۱ در شهرستان کنگان استان بوشهر است. وی پس از اتمام دوره دبیرستان در بوشهر، حدود سال ۴۰ ۳۹ به دانشکده ادبیات شیراز راه یافت. او در این سالها به اتفاق چند تن از دانشجویان، جلساتی ادبی در دانشکده ادبیات شیراز برگزار کرد. باباچاهی حدود سال ۴۵ وارد آموزش و پرورش شد و مدت ۱۸ سال در بوشهر به تدریس ادبیات مشغول شد که بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۲ به اجبار بازنشسته شد. از وی تا کنون تعدا زیادی مجموعهی شعر، نقد و مقالات تحقیقی به چاپ رسیدن است.