مهدی کرم پور در گفت و گو با ایلنا:
سینما از ادبیات بیشتر سانسور میشود
سپنتا هم در ادبیات تبحر داشت و هم سینما. کرمپور معتقد است این اتفاقی است که این روزها در سینمای ما رخ نمیدهد و یکی از دلایلش؛ میزان بالای سانسور در سینماست.
امروز(۴ خرداد) سالروز تولد عبدالحسین شیرازی معروف به سپنتا است. وی کارگردان اولین فیلم ناطق ایرانی دختر لر بود که در سال ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. به علت علاقه به موضوع تاریخ و فرهنگ پس از طی تحصیل در مدرسه آمریکاییهای تهران برای تکمیل تحصیلات به کشور هندوستان عزیمت نمود. وی در سال ۱۳۰۶ مطالعه و تحصیل در زمینه تاریخ وفرهنگ و ادبیات کهن را در بمبئی آغاز نمود. وی در طول حیاتاش غیر از کارگردانی؛ فعالیتهای فرهنگی و هنری بسیاری انجام داد که از آن جمله است: فیلنامهنویسی، شاعری، آواز، دکوراتوری، تدوین، بازیگری و مجریگری. از آنجا که این کارگردان و شاعر ایرانی در هر دو زمینهی سینما و ادبیات فعالیت داشته؛ رابطهی میان سینما و ادبیات را بهانهای قرار دادیم برای گفتگو با مهدی کرمپور، کارگردان و فیلمنامهنویس.
مهدی کرمپور در گفتو گو با خبرنگار ایلنا گفت: به هرحال هر سینمای بزرگی در دنیا متکی به ادبیات غنی و ادبیات نمایشی است. ما در ادبیات داستانی به دلایل مختلف نتوانتسیم خیلی پیشینهی مبسوطی در قصه و رمان نو داشته باشیم. البته در زمینهی متون کلاسیک پشتوانهی خوبی داریم. برای نمونه قصههای شاهنامه و تاریخ بیهقی و سعدی و مولوی و قصص قرآنی منبع خوبی هستند. که البته متاسفانه از این منبع خوب هم در سینمای ما چندان استفاده نمیشود و فیلمنامهنویسان بیشتر به داستانها مدرن و به روز گرایش نشان میدهند. اما در ادبیات دراماتیک پیشینهی ما به صد سال هم نمیرسد.
وی در ادامه به مقایسهی وضع ادبیات ما با ادبیات کشورهای دیگر پرداخت و گفت: طبیعی است که ادبیات مدرن ما با کشورهایی که تجربهی چند صد ساله دارند؛ قابل مقایسه نیست. ادبیات مدرن در کشور ما بیشتر به کپیبرداریهای ناقص و ضعیفی ختم میشود که این یکی از دلایل مهمی است که ادبیات نتوانسته در سینمای ما جایگاه خودش را پیدا کند.
این کارگردان سینما در ادامه با اشاره به تاثیر ممیزیهای موجود بر ادبیات گفت: ادبیات ما به دلیل ممیزیهای که از قبل از انقلاب شروع شد و بدبینیهایی که از گذشته تا به حال به ادبیات داستانی وجود داشته، به غیر از چند اتفاق کوچک شاهد خلق آقار خیلی برجستهای نبوده است. از میان این اتفاقات کوچک هم بودند برخی که مورد اقبال فیلمسازان قرار گرفتند ولی با مشکلات متعددی روبرو شدند که باعثشد همکاری ادبیات و سینما ادامه دارد نباشد.
کرم پور دربارهی این مشکلات توضیح داد: مشکل اصلی همکاری بین نویسنده و فیلمنامهنویس بود. نویسندگان فکر میکردند فیلمی که از روی اثرشان خلق شده به آن اثر ضربه زده است. از طرف دیگر فیلمساز هم میخواست به هر شکلی شده مهر خودش را پای فیلمنامه و فیلم بزند و تغییرات زیادی در اثر مورد اقتباس اعمال میکردند. اینها باعثشد بین نویسندگان و فیلمنامهنویسان سوءتفاهمهایی ایجاد شود. این سوءتفاهمها باعثشد نویسندگان دیگر حاضر نباشند آثارشان را در اختیار فیلمسازان قرار دهند و فیلمسازان هم به استفاده از داستانها و رمانهای نوشته شده تمایلی نشان ندهند و تلاش کنند بیشتر خودشان داستان فیلمنامههایشان را خلق کنند.
وی در پایان دربارهی ممیزیهای اعمال شده بر سینما گفت: متاسفانه بازهی ممیزی در سینما خیلی بالاست. یعنی اگر تمام هنرهای دراماتیک را مقایسه کنیم میبینیم که سینما بیشتر از همه حساسیت برانگیز است و مورد سانسور قرار میگیرد. این مسئله باعثمیشود که خیلی از فضاها که در ادبیات داستانی اجازهی مطرح شدن دارند در فیلم قابل طرح نباشند و فیلمنامهنویس نتواند از برخی از داستانها و رمانهای خوب برای ساخت فیلمش بهره بگیرد چون عملا نمیتواند فضاهای خلق شده در ادبیات را در فیلمش بازسازی کند.