در تولد ۹۳ سالگی سیمین دانشور مطرح شد:
انجمن دوستداران سیمین و جلال تاسیس میشود
تعدادی از بازماندگان جلال آلاحمد تصمیم گرفتهاند انجمن ادبی و هنری دوستداران جلال و سیمین را تشکیل دهند / انجمن دوستداران سیمین و جلال یک نهاد غیردولتی و غیرسیاسی است که صرفا به کارهای فرهنگی خواهد پرداخت و هدف اصلیاش بزرگداشت خالقان ادب و هنر ایران است.
روز گذشته(۷ اردیبهشت) همزمان با نودوسومین سالروز تولد زندهیاد سیمین دانشور؛ مراسم کوچکی در خانهی او برگزار شد. در این مراسم به غیر از خواهر سیمین دانشور، ویکتوریا و همسر او پرویز فرجام چند نفر از دوستان و آشنایان این خانواده نیز حضور داشتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جشن سالروز تولد سیمین دانشور در حیاط با صفای خانهی قدیمی او در بن بست ارض واقع در خیابان دزاشیب و در هوایی ابری همراه با نمنم باران بهاری برگزار شد. در میان افراد حاضر در این جشن برخی از چهرههای فرهنگی - هنری شاخص نیز حضور داشتند که محمد متوسلانی(بازیگر و کارگردان)، محمد بقائی(ماکان)(مولف، مترجم و استاد دانشگاه) و حجتالاسلام سید محمد دعایی(مدیر مسوول روزنامه اطلاعات) از آن جملهاند.
در شروع مراسم ویکتوریا دانشور به حاضرین خوش آمد گفت و سپس پرویز فرجام خبر خوش پیدا شدن بخشی از دستنوشتههای جلال آل احمد را به حاضران داد. پس از آن محمد حسین دانایی(خواهر زادهی جلال آلاحمد) به سخنرانی پرداخت و گفت: «من هم یک خبر خوب برای شما دارم. تعدادی از بازماندگان جلال آلاحمد تصمیم گرفتهاند انجمن ادبی و هنری دوستداران جلال و سیمین را تشکیل دهند. این انجمن تصمیم دارد پس از تدوین اساسنامهی اولیه و اخذ مجوزهای لازم اقدام به عضو گیری کند.»
وی در ادامه توضیح داد: «انجمن دوستداران سیمین و جلال یک نهاد غیردولتی و غیرسیاسی است که صرفا به کارهای فرهنگی خواهد پرداخت و هدف اصلیاش بزرگداشت خالقان ادب و هنر ایران عزیز است. مرکز این انجمن هم خانهی سیمین و جلال خواهد بود.»
در ادامهی این مراسم حجت الاسلام دعایی سخنرانی کوتاهی ایراد کرد. او سخنان خود را اینگونه آغاز نمود: «من صرفا برای عرض تبریک به دوستداران و افراد این خاندان خدمت رسیدهام و از آقای دانایی که این فرصت را فراهم آوردند بسیار تشکر میکنم. من توفیق ملاقات سیمین دانشور و جلال آلاحمد را در دوران حیات ایشان نداشتم اما همواره نسبت به آنها ارادتی خاص داشتهام.»
وی سپس به اولین آشنایی خودش با آثار آلاحمد اشاره کرد و گفت: «زمانی که من نوجوان بودم گاهنامههایی منتشر میشد که هر بار ویژهی یک موضوع خاص یا یک شخصیت خاص منتشر میشد. در یکی از شمارههای این گاهنامه که ویژهنامهی صمد بهرنگی بود من برای اولین بار شیفتهی قلم جلال شدم که مطلبی با تیتر «صمد غرق شد» نوشته بود. پس از آن به کتابخانهی علامه امینی رفتم و سه کتاب از جلال گرفتم و مطالعه کردم.»
وی پس از ذکر برخی از تجربیات پر فراز و نشیب آلاحمد گفت: «آنچه که عامل تکامل جلال بود بیش از هرچیز انتخاب همسری همچون سیمین دانشور بود. بیشک سیمین دانشور نقش مهمی در تکامل روحی جلال داشت و البته این یک تاثیر متقابل بوده است و به همان اندازه جلال نیز در تکامل سیمین سهم داشته است.»
سپس کیک جشن تولد سیمین را خواهر او، ویکتوریا دانشور برید و یکی از حاضران شعری از سرودههای خودش را خواند. در ادامه محمد بقائی(ماکان) سخنانی ایراد کرد که بیش از هر چیز بر نگهداری آثار به جا مانده از بزرگان هنر و ادب تاکید داشت. ماکان در اینباره گفت: «وقتی عزیزی از این دنیا میرود اشیائی که از او برجا میماند ارزش معنوی زیادی پیدا میکند. مثلا وقتی مادربزرگی فوت میشود تسبیح او بسیار عزیز میشود. این خانه هم تا وقتی سیمین در آن زندگی میکرد چندان به چشم نمیآمد اما الان مرکز توجه است و عزیز و ارزشمند. در همهی دنیا خانههای بزرگان علم و ادب به خوبی محافظت و نگهداری میشوند و درشان همیشه به روی بازدیدکنندگان باز است. خانه سیمین و جلال هم جزء سرمایههای ملی محسوب میشود که باید در حفظ و نگهداری آن کوشید.»
وی در ادامه افزود: «متاسفانه مدیران فرهنگی ما چندان همتی در این زمینه نشان نمیدهند. دکارت گفته: «آنچه که ما نیاز داریم این است که ذهنمان را بشوییم و مجدد از صافی عقل مدرن بر ضمیرمان بازنویسی کنیم.» مدیریت فرهنگی ما باید به این توصیه عمل کند و ذهنش را بشوید و یک لوح پاک و منزه درست کند و دوباره شروع به مدیریت امور فرهنگی کند. این درست نیست که برای مثال در بزرگداشت باستانی پاریزی کتابی در وصف او منتشر شود ولی کتابهای خودش غیرقابل چاپ باشند.»
سپس محمد متوسلانی سخنان کوتاهی ایراد کرد و در بخشی از آن گفت: «خوشبختانه خانم سیمین جزء معدود هنرمندانی بود که در زمان حیاتش قدر و ارج دید. در طول تاریخ فرهنگ و هنر کشورمان و همچنین در سراسر جهان هنرمندان بزرگ بسیاری بودهاند که در زمان حیاتشان دیده نشدند و قدر ندیدند و مهجور ماندند. در حالیکه مرحوم جلال و سیمین این شانس را داشتند که بازخورد خوبی از دوران خودشان ببینند. آنان بسیار خوب زندگی کردند و علاقه مندان زیادی داشتند.»
وی در ادامه گفت: «سیمین بیش از هرچیز زندگی را ستایش میکرد و همیشه به نویسندگان جوانتر توصیه میکرد که از زندگی بگویند. او همهی تلاشش این بود که زندگی را زیباتر کند و اگر نگرانیی هم داشت برای زندگی بود.»
وی در پایان گفت: «من چیزهای زیادی از این دو یاد گرفتهام و در حد بضاعت خودم سعی میکنم آنچه را که از ایشان آموختهام توشهی راهم کنم.»
در ادامهی این جلسه بقیهی حضار نیز دربارهی علاقه و ارادتشان به سیمین و جلال سخنان کوتاهی بیان کردند و جشن تولد سیمین را به پایان رساندند.