کیهان بهمنی درمورد وضعیت ترجمه در کشور:
بازار برای مترجمان تعیین تکلیف میکند
نگاه مترجمان ما به بازار است. به عبارتی بازار است که برای مترجمان تعیین تکلیف میکند. به همین خاطر یک اثر از نویسندگانی همچون موراکامی یا خالد حسینی، به یکباره توسط چندین مترجم ترجمه و منتشر میشود.
ایلنا: کیهان بهمنی(مترجم) معتقد است حوزهی ترجمه ادبی در ایران دچار شرایط بازار است و در این میانه، کمتر پیش میآید که مترجمان معیارهای بازاری را به معیارهای حقیقی ادبیات در انتخاب آثار برای ترجمه ترجیح دهند.
وی در اینباره به خبرنگار ایلنا گفت: متاسفانه همچنان شاهد عدم توازن کیفی در حوزهی ترجمه آثار ادبی در بازار نشر هستیم؛ آنچنانکه بسیاری از آثار خوب و اثرگذار ادبیات جهان همچنان ترجمه نشده باقی ماندهاند و هیچ مترجمی به سراغ آنها نمیرود و در مقابل یکسری از آثار معمولی تنها به دلیل توجیه اقتصادی در بازار، چندین بار ترجمه میشوند.
این مترجم اظهار داشت: مترجمان ما بهجای اینکه خلاقیت به خرج دهند و سراغ ترجمهی کتابهای با اهمیت و معرفی نویسندگان گمنام در ایران بروند، همواره مشغول موازی کاری هستند و عدم عضویت در معاهدهی کپیرایت از یک سو و وجود نداشتن صنفی برای مترجمان، به شرایط موجود دامن میزند.
وی ادامه داد: یکی از مشکلان اساسی مترجمان این است که شناخت ادبیشان نسبت به آثار و نویسندگان محدود است. من همیشه به دانشجویانم توصیه میکنم که اگر میخواهند مترجمان خوبی شوند، در وهله اول حتما باید ریویوخوانهای خوبی باشند؛ یعنی مدام در مورد کتابها و نویسندگان مختلف تحقیق کنند. همچنین باید با تاریخ ادبیات آشنا باشند.
مترجم آثار آنتایلر و دوریس لسینگ افزود: سالهای سال بود که از " ای. ال. دکتروف "(که معروفترین اثرش " رگتایم " بارها ترجمه شده) هیچ اثری ترجمه نشده بود و به همین دلیل مخاطب ایرانی اصلا شناختی از آثار این نویسندهی شهیر نداشت و اگر سهی سمی به سراغ او نمیرفت، همچنان آثارش ناشناخته باقی میماندند.
وی اظهار داشت: خیلی جالب است که مخاطبان و مترجمان ما " دونالد بارتلمی " و آثارش را میشناسند اما حتی یک خط از استاد او؛ یعنی " رونالد ساکنیک " پدر تجربهگرایی آمریکاست، در ایران ترجمه نشده و هیچ مخاطبی او را نمیشناسد.
بهمنی ادامه داد: مشکل اینجاست که متاسفانه مترجمان ما همیشه نگاهشان به بازار است. به عبارت دیگر این بازار است که برای مترجمان ما تعیین تکلیف میکند. به همین خاطر است که مثلا یک اثر از نویسندگانی همچون موراکامی یا خالد حسینی، به یکباره توسط چندین مترجم ترجمه و منتشر میشود.
این مترجم گفت: من همیشه به ناشران خود میگویم که برای من تعیین تکلیف نکنند و اجازه بدهند خودم ترجمههایم را انتخاب کنم. به عنوان مثال ناشر به من پیشنهاد داد که یکسری از آثار همینگوی را ترجمه کنم؛ اما من به جای آن، ترجیح دادم مجموعهای از مقالات همینگوی را که به عنوان روزنامهنگار نوشته تا از این طریق مخاطب ایرانی با شناسههای تازهای از همینگوی آشنا شود و بداند که داستانهای معروف او از کجا سرچشمه گرفتهاند.
وی ادامه داد: اینکه من بخواهم " پیرمرد و دریا " همینگوی را برای چندمین بار ترجمه کنم، چه لطفی دارد و چه چیزی به مخاطبان و نویسندگان ایرانی اضافه خواهد کرد؟ من معتقدم بازترجمهی آثار، تنها در شرهیطی که ۲۰-۳۰ سال از یک ترجمه گذشته باشد، معقول است؛ وگرنه وقتی ترجمههای دیگر از آن اثر همچنان در بازار وجود دارد، جایز نیست.