منقدان پیرامون «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» عنوان کردند:
رمانی طنزآمیز، خوشخوان و نامتعارف
یوسف انصاری: این رمان خصلتی پارودیک دارد که مهمترین وجهش روایت کردن سانسور است / خلیل درمنکی: با رمانی مداخلهگر با طنزی کمنظیر و جهانی مواجهیم که مخاطب را به وجد میآورد / اصغر نوری: اهمیت و بزرگی این رمان در فرم و طنزِ خیلی خوبی است که قدمی با مهارتش در زبان فارسی ایجاد کرده است.
ایلنا؛ جلسه نقد و بررسی رمان «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» با حضور نویسنده و منتقدان برگزار شد.
به گزارش ایلنا و به نقل از روابط عمومی «فرهنگسرای فناوری اطلاعات» جلسهی نقد و بررسی رمان «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» نوشته «فرید قدمی» بهعنوان پنجمین نشست از سری نشستهای «پنجشنبهها» با حضور نویسنده و منتقدان «یوسف انصاری»، «اصغر نوری» و «خلیل درمنکی» با همکاری نشر «روزنه» برگزار شد.
فرید قدمی نویسنده و مترجمی است که رمانهای «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریمخان» و «دومینانت یا مامان اون زنه رو که داره میدوئه میبینی» را در کارنامه خود دارد که این دومی به تازگی به عنوان نامزد نهایی جایزه بهترین رمان متفاوت سال جایزه «واو» برگزیده شده است.
در آغاز این جلسه فرید قدمی بخشی از سومین رمانش «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» را خواند و به عنوان اولین سخنران یوسف انصاری صحبتهایش درباره کتاب را آغاز کرد.
یوسف انصاری، نویسنده و منتقدی که مجموعه داستان «امروز شنبه» را در کارنامه خود دارد و به زودی رمان «ابن الوقت» نیز از او منتشر میشود، گفت: «بررسی هر رمانی به نوعی پرسش از ماهیت رمان است. برای پاسخ به این سؤال بایستی به سراغ نخستین رمان تاریخ ادبیات برویم که همانا «دن کیشوت» سروانتس است؛ رمانی که به واقع نقیضهی روایتهای تثبیتشده شهسواری در آن دوران است. رمان برای اولین بار در نتیجه گفتوگو با رُمانس آغاز شد. این گفتوگو را میتوان با توجه به نظریه بازی ویتگنشتاین درباره زبان پیگیری کرد، یعنی با توجه به تفاوتها و شباهتها. باید دید که در رمانی مثل «دن کیشوت» چه فرمی هنوز پایدار مانده و بدل به فرهنگ نشده است. در مورد رمان «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» نیز این امر صادق است، یعنی این رمان به گفتوگو با آثار پیشینی خود میپردازد؛ اعم از فلسفه، رمان، سیاست، اسطوره و قصههای پریان. اهمیت رمان نیز در همین است؛ یعنی رمان یک جامعهی باز است، در حالی که داستان کوتاه جامعهای بسته است. رمانِ فرید قدمی وجههای کاملاً پارودیک دارد که یکی از مهمترین ویژگیهای آن روایت کردن سانسور است.»
خلیل درمنکی دومین منتقدی بود که به نقد این رمان پرداخت. این منتقد نامآشنای کشورمان که بیشتر از یک دهه است به نقد آثار ادبی فارسی میپردازد، با اشاره به اینکه «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» رمانی مداخلهگر است که با طنز کمنظیر و خوشخوانیای که دارد، مخاطب را به وجد میآورد، گفت: «این رمان به نحو فزایندهای از تخیل ادبی برخوردار است که در ساختار غالب بر رمان معاصر فارسی عنصری به غایت کمیاب است. اگر بخواهیم این رمان را توپولوژی کنیم و مکانش را در ادبیات معاصر ایران مشخص کنیم، این رمان متعلق به آن دسته از ادبیاتِ سبکِ امریکایی معاصر است که ویژگیشان تخیل، آنارشی و اعتراض است و نویسندگانی همچون پیام یزدانجو، شهریار وقفیپور، هادی تقیزاده و احسان نوروزی در این دسته قرار میگیرند که همهشان توأم با ترجمه آثار نسل بیت در ایران، بسیار از آنها الهام گرفتهاند. اما تفاوت مهم رمان قدمی با آثار این نویسندهها این است که این رمان یک نگرش حاد سیاسی با گرایشی کاملاً مارکسیستی دارد و میشود گفت که بهترین آنها نیز است. به همین دلیل این رمان اعتراضی است و با دیگر رمانهای فارسیِ هممکانش متمایز است. اما مشکل من با این رمان این است که تخیل آن ناشی از فانتزی است، نه از واقعیت. همانطور که گلشیری گفته، مهمترین آبشخور خیال واقعیت است و این واقعیت تخیل را مرزبندی و مخاطرهآمیز میکند، اما ما وقتی با فانتزی مواجهیم، دیگر مرز و مخاطرهای وجود ندارد. این همان تفاوتی است که رمان قدمی با «آزاده خانم» رضا براهنی دارد. چراکه در «آزاده خانم» ما کاملاً با مسائل عینیای مثل جنگ مواجهیم. از وجهی دیگر میتوان گفت که رمان قدمی به لحاظ درونمایه کاملاً چپگراست، اما در فرم و تکنیکهایش اینگونه نیست. براهنی نگرشی پسا استعماری دارد، اما نگرش قدمی مارکسیستی است. یک خصوصیت مهم دیگر «زنها در زندگی من» بین المللی بودن آن است، یعنی برای هر خوانندهای در جهان میتواند خواندنی باشد، در حالیکه اغلب رمانهای معاصر ایرانی فاقد این خصیصهاند. مثلاً «شب ممکن» شهسواری چه جذابیتی برای خوانندهی لبنانی یا افغان میتواند داشته باشد؟ اما رمانهایی مثل «آزاده خانم» براهنی و «زنها در زندگی من» قدمی مسألهشان جهانی است. از قضا، در شروع هر دو رمان ما با ارجاع به سیاست امریکا مواجهیم. براهنی از بیل کلینتون حرف میزند و قدمی از هنری کیسینجر. شخصیتهای آزاده خانم و دلف معبد دلفی هم بسیار شبیه هم عمل میکنند، اما آزاده خانم سیمایی کاملاً شرقی دارد و دلف معبد دلفی از غرب میآید و فاقد آن خصوصیات زن شرقی است.»
اصغر نوری، نویسنده و مترجم نامآشنای کشورمان که ترجمه رمانهایی از آگوتا کریستوف، پاتریک مودیانو و بسیاری آثار دیگر را در کارنامه خود دارد، درباره سومین رمان قدمی گفت: «قدمی با هر سه رمانش نشان داده که ادبیات برایش امری جدی است و از تجربه نمیترسد. تسلط کمنظیر فرید قدمی به زبان فارسی و طنزِ خیلی خوبی که در این رمان وجود دارد، آن را به رمانی خوشخوان و لذتبخش تبدیل کرده که این خیلی مهم است. قدمی در رمان «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» همه چیز را به شوخی گرفته و دست میاندازد، آن هم به بهترین نحو ممکن. او در این رمان جهان پیچیدهای را میسازد که قرارگرفتن در این جهان خیلی برای مخاطب لذتبخش است و اگر ما به اشتباه این جهان را به جهان واقعی پیرامون خودمان ربط بدهیم، از اهمیت آن کم کرده و رمان را خراب کردهایم. سبک قدمی شبیه به نویسندگانی همچون مودیانو است که از زندگی روزمره مینویسند، اما نوع نوشتن قدمی است که مهم و جذاب است، نه محتوای آن، که گاهی خیلی هم میتواند جدی باشد، اما نباید فرم رمان را به آن تقلیل داد. همه چیز درون این رمان کامل است و ما برای فهم آن نباید از خود اثر خارج شویم. رمان قدمی بسیار شبیه به فیلمهای وودی آلن است، یعنی خیلی حرفهای جدیای هم دارد، اما اهمیت و بزرگی آن به فرم و طنزِ خیلی خوبی است که قدمی با مهارتش در زبان فارسی ایجاد کرده است. بهترین راه ورود به این رمان و فهمش، نه معنا کردن آن از طریق چیزهای بیرونی، که خواندن چندباره رمان است. من این رمان را سه بار با لذت خواندم و خیلی از بخشهایش را هنوز هم میتوانم با لذت بخوانم و تکرار کنم. فکر میکنم یکی از نکات قوت قدمی آشناییاش با زبانهای خارجی است که این موضوع باعثشده که او با شناخت خوبی که از ادبیات غرب دارد، کارهای مهم و نویی در رمان فارسی انجام بدهد. وظیفه اصلی رمان به عنوان یک مدیوم سرگرمی است و «زنها در زندگی من یا دلف معبد دلفی» به خوبی توانسته با طنز عالیاش این مهم را تحقق بخشد.»