شمس آقاجانی در گفتوگو با ایلنا:
دور شدن مخاطب از شعر یک اتفاق جهانی است
اگرچه شعر در زمانهی ما از اقبال کمتری نسبت به دیگر گونههای هنری برخوردار است اما نباید منکر تاثیر شعر و سایر گرایشهای هنری مثل سینما شد. شعر در زمانهی ما دارد به واسطهی سایر گرایشهای هنری با مردم ارتباط برقرار میکند.
ایلنا: شمس آقاجانی(شاعر و منتقد ادبی) معتقد است دور شدن جامعه از شعر عوامل متعددی دارد که کوتاهی منتقدان و شیوع رسانهها و مدیاهای مختلف از این جمله هستند.
وی پاسخ به این سوال که «دور شدن جامعه از شعر در زمانهی ما را چطور ارزیابی میکنید و فکرمیکنید چه عواملی در این مورد تاثیرگذار است؟» به خبرنگار ایلنا گفت: این موضوع، موضوع مهمیاست که اتفاقا این اواخر ذهن من را بسیار به خود مشغول میکند.
آقاجانی ادامه داد: در پاسخ به این سوال اولا لازم میدانم بگویم هیچ شاعر و نویسندهای نمیتواند ادعا کند که مخاطب برایش مهم نیست زیرا هرکسی که قلم به دست میگیرد، به هر حال به مخاطب فکر میکند؛ چه این مخاطب عام باشد و چه خاص.
وی افزود: همانطور که میدانید انفرادیترین گونهی شعر، شعر تغزلی است. تئودور آدرنو مقالهای دارد در بررسی شعر تغزلی و ارتباط آن با جامعه که در آن؛ این سوال را مطرح میکند که اگر شاعر تغزلی میخواهد به انزوا پناه ببرد، پس اصلا چرا مینویسد؟ بر این اساس میخواهم بگویم که دست به قلم بردن، ذاتا یک عمل اجتماعی است و نویسنده و شاعر در هنگام خلق اثر، با مخاطبان فرضی و ذهنی خود درگیر است.
این شاعر در توضیح فاصلهای که بین شعر و جامعه ایجاد شده، گفت: باید بپذیریم که بخشی از این اتفاق، تابع وضعیت جهانی است زیرا در سراسر جهان ژانر هنری شعر، در مقایسه با ژانرهای هنری دیگر مثل سینما و… با اقبال کمتری روبرو هستند. همچنین افزایش فضاهای رسانهای و مدیاهای مختلف این وضعیت را تشدید کرده است.
وی اضافه کرد: مسالهی بعدی، نقصانی است که در حیطهی فضاهای نقد ادبی و یا خلا وجود آنها اتفاق میافتد. باید بگویم نقد ادبی در کشورما عمدتا در فضایی انفعالی پیش میرود و دائما دنبال واکنشهای سلبی است؛ آنچنانکه نمیتواند پل ارتباطی موثری باشد بین مردم و شعر مدرن و پیشرو.
آقاجانی در توضیح این سخن به ذکر مثالی پرداخت و افزود: همانطور که میدانید نیما یوشیج در ارائهی ساختارشکنیهایش بیشترین گرفتاریها را داشت؛ از تهمت و اتهام بگیرید تا دشمنیها و… او میتوانست در مقابل این جریانات مخالف دو کار را انجام بدهد؛ اول اینکه پاسخ آنها را(پاسخ شاعرانی همچون مهدی حمیدی و…) با لحن خودشان بدهد و دوم اینکه کتاب «حرفهای همسایه» را بنویسد و به منِ مخاطب امکان این را بدهد که بین نظرات او و نظرات مخالفان، یکی را انتخاب کند.
وی ضمن بیان این مطلب که واکنش نیما، واکنشی ایجابی بود، گفت: متاسفانه منتقدان ما به جای رفتار ایجابی و بالابردن شانس برقراری ارتباط مخاطب با شعر، به صورت سلبی برخورد میکنند و تنها در پی انکار کردن هستند.
نویسندهی کتاب نقد و بررسی تئوریک «سخن رمز دهان» همچنین با انتقاد به رویکردهای جامعهشناسی هنر اظهار داشت: اصولا در رابطه با هنر و جامعهشناسی آن، رفتارها و واکنشها بسیار عامیانه است زیرا جامعهشناسان در این حوزه معمولا به دنبال تاثیر حوادثاجتماعی بر شعر دارند و از ارتباطهای درونی بین ارکان شعر و مقولهی کلی هنر غافلاند.
وی ادامه داد: حتی تغزلیترین شعرها هم میتوانند اجتماعیترین و ایدئولوژیکترین شعرها در دوران خود باشند. مثلا شعر «مرگ - تابلو» شاهپور بنیاد را درنظر بگیرید که در زمانهی خود به هیچ وجه مورد اقبال قرار نگرفت اما اگر تحلیل خوبی روی آن داشته باشیم، درمییابیم که اگرچه اشارات مستقیمی در این شعر وجود ندارد اما به شدت به جامعه و اجتماع ارجاع دارد.
آقاجانی اظهارات تئوریسینهای مطرحی را گواه آورد و گفت: لوکاچ میگوید «مهمترین عامل اجتماعی در ادبیات، همانا صورت است.» و به قول باختین «ادبیات؛ عمیقا اجتماهی است اما به شیوهی درونی و ذاتی خود.»
شاعر مجموعهی «آفریقا، ترکیه: گزارش سفر» در ادامه به جنبهی دیگری از این موضوع اشاره کرد و اظهار داشت: این نکته را هم نباید فراموش بکنیم و آن این است که اگرچه شعر در زمانهی ما از اقبال کمتری نسبت به دیگر گونههای هنری برخوردار است اما نباید منکر تاثیر شعر و سایر گرایشهای هنری مثل سینما شد. به عبارت دیگر من فکر میکنم شعر در زمانهی ما دارد به واسطهی سایر گرایشهای هنری با مردم ارتباط برقرار میکند. در مجموعه میخواهم بگویم که شعر؛ همچنان پیشاهنگ است!
وی ضمن انتقاد به برخی از شاعران که وضعیت موجود را بهانهی ضعف آثارشان قرار میدهند، خاطرنشان کرد: اما با تمام این احوالات، دلیل نمیشود که برخی نویسندگان و شاعران هر اثری را که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرا کند، اثر خوب و موثری بدانند و تقصر را بیاندازند گردن عوام.
آقاجانی اضافه کرد: البته این را هم باید بگویم که شعر جدی و قوی بسیار کم است و نمیتوان از مخاطب انتظار داشت که با بررسی تمام شعرهایی که منتشر میشود، بین شعر قوی و ضعیف تمایز قایل شود. اینجاست که خلاء مجامع نقد ادبی بیشتر خود را نشان میدهد.