نخستین ترجمهی رمانی از جک کروآک در تهران رونمایی شد؛
ولگردهای دارما؛ رمانی مهم، رادیکال و آوانگارد
رضا علیزاده: کروآک در پی ایجاد یک ضدفرهنگ امریکایی است / مجتبی گلستانی: ولگردهای دارما؛ رمانی نوستالوژیک و انتقادی است / یوسف انصاری: اهمیت این رمان در فرم آوانگاردش است / فرید قدمی: رمانهای کروآک اتوبیوگرافیک هستند.
ایلنا: جلسهی نقد و رونمایی از رمان «ولگردهای دارما» نوشتهی جک کروآک با حضور مترجم و منتقدان برگزار شد. «ولگردهای دارما» نخستین رمانی است که از این نویسندهی جنجالی و مشهور امریکایی با ترجمهی فرید قدمی و توسط انتشارات روزنه در ایران منتشر شده است.
به گزارش ایلنا؛ در این جلسه که چندی قبل در فرهنگسرای فناوری اطلاعات برگزار شد، رضا علیزاده، مجتبی گلستانی، یوسف انصاری و فرید قدمی حضور یافتند و دربارهی این رمان سخن گفتند.
در ابتدای جلسه فرید قدمی، مترجم رمان، بخشی از آن را قرائت کرده و دربارهی زندگی و آثار کروآک برای حاضران سخن گفت: جک کروآک به همراه دو شاعر و نویسندهی بزرگ امریکایی دیگر، ویلیام باروز و آلن گینزبرگ، مثلثی را تشکیل میدهند که به نسل بیت مشهور است و آثار این نسل نه تنها باعثتحولی چشمگیر در ادبیات امریکا و جهان شد، بلکه تمام عرصههای عمومی زندگی در امریکا و اروپا را هم تحت تأثیر قرار داد: از فرهنگ گرفته تا سیاست، جامعه و هنرهای دیگری همچون موزیک و سینما.
مترجم رمان «ولگردهای دارما» گفت: رمانهای کروآک اتوبیوگرافیک هستند و او تنها از زندگی خودش و دوستانش مینویسد. کروآک نوشتار خودبهخودی را به ادبیات پیشنهاد مینهد که به تعبیر خودش، شکلی از نوشتار است که به حرف زدن در کافهها شباهت دارد و انگار کسی در کافهای نشسته و دارد ماجرایی را برای دیگران تعریف میکند.
رضا علیزاده سخنران دیگر حاضر در این جلسه بود که پس از اشاره به اهمیت بسیار این رمان در ادبیات جهان و پرخواننده بودن آن همچنان پس از پنجاه سال، گفت: این رمان تاریخچهای از نسل بیت به دست میدهد. نسل بیت، نسلی سرخورده و خسته بود که پس از جنگ جهانی دوم سربرآورد و خستگی از وضعیت فعلی و اعتراض به سبک حاضر زندگی از ویژگیهای مهم آن نسل بود که در آثارشان متجلی شد. نسل بیت چند ویژگی مهم دارد؛ یکی به هم زدن ساحت نمادین ادبیات و نامتعارف بودن آن؛ یکی گرایش به مذاهب شرقی و یکی استفاده از زبانی صریح و ارجاعات مستقیم و بیپرده به مسائل در آثارشان. «ولگردهای دارما» هنوز که هنوز است، یعنی پس از بیشتر از پنجاه سال از زمان انتشارش هنوز یکی از پر خوانندهترین رمانهای جهان است و در سایت آمازون رتبهی چهارصدم فروش را دارد، آن هم در میان میلیونها رمان جدید که تازه چاپ اولشان در جهان منتشر شده است.
مترجم آثار اومبرتو اکو و تالکین در ایران، همچنین ادامه داد: گرایش به ذن بودیسم در این رمان برای کروآک چندان جدی نیست و کروآک و دیگر نویسندگان نسل بیت که از جامعهی تودهای و مصرفزدهی امریکا بیزار بودند، در آثارشان تنها به دنبال دستیابی به یک ضد فرهنگ امریکایی هستند.
این مترجم نامآشنای ایرانی همچنین گفت: واضح است که ویژگیهای این رمان کار را برای مترجم بسیار دشوار میکند و فرید قدمی در این ترجمه موفق بوده و باید به او تبریک گفت؛ چراکه ترجمهی این رمان اتفاق خوشایندی برای ادبیات فارسی است.
مجتبی گلستانی منتقد دیگری بود که به نقادی این رمان و ترجمهی فارسیاش پرداخت. او پس از آنکه قدمی را نویسنده و مترجمی بسیار باسواد، دقیق و پُرکار خواند، گفت: رمان «ولگردهای دارما» را میتوان در واکنش آن به مدرنیته سنجید. در مواجهه با مدرنیته میشود به دو جبههی منتقدان درونی و بیرونیاش اشاره کرد. منتقدان بیرونیاش همان نیچهایها و هایدگریها هستند؛ و منتقدان درونیاش مارکسیستها و آنارشیستها. منتقدان بیرونی در پی غلبه بر مدرنیته و تخریب دستاوردهای آن هستند؛ اما منتقدان درونی راهشان را درون مدرنیته پیگیری میکنند و رمان «ولگردهای دارما»
نیز متعلق به همین دستهی دوم است.
او همچنین ادامه داد: در این نحلههای فکری گذشتهگرایی و نوستالوژی نقش مهمی دارد و حتا آیندهگرایی مارکسیسم به نوعی همان گذشتهگرایی است؛ چراکه میخواهد به همان کمون اولیه برگردد، منتها در آینده. «ولگردهای دارما» نیز نگاهی گذشتهگرا و نوستالوژیک دارد و میخواهد با بازگشت به طبیعت و سنت مذهبی بودیسم مدرنیته را از درون نقد کند. اما بر خلاف نظر آقای علیزاده، بودیسم به عقیدهی من نقش خیلی مهمی در این رمان داشته و راوی این رمان برخوردی دوگانه با بودیسم دارد؛ هم درون فضای نمادین آن قرار دارد و هم آمادهی نقادی و عبور از آن است. «ولگردهای دارما» رمانی انسانی، درونی، نوستالوژیک، طبیعتگرا و انتقادی است؛ اما چون نمیتواند آلترناتیو سیاسی ارائه بدهد، کارش در سطح قبول نکردن واقعیت مانده و تلاشی برای تغییر آن نمیکند. فضای «ولگردهای دارما» فانتزی و ایدئولوژیک است و پاسخهایی فانتزیوار به وضعیت موجود میدهد.
کارشناس برنامهی رادیویی بوطیقا در ادامه گفت: در مورد ترجمهی این رمان باید به فرید قدمی تبریک گفت؛ چراکه از پس متنی بسیار دشوار برای ترجمه برآمده و حاصل کارش ترجمهای خوشخوان، دقیق و خلاقانه است. پانوشتهای خیلی زیادی برای این رمان توسط مترجماش نوشته شده که قطعاً کار مخاطب را در برقرای ارتباط با رمان خیلی آسان میکند، اما باید به نکتهای هم اشاره کرد: پانوشتهای مترجم بر این کتاب دو دستهاند: توضیحی و تأویلی. در پانوشتهای توضیحی مترجم برخی از اسامی طبیعی و مفاهیم مذهبی و غیره را توضیح داده که خیلی هم مفیدند، اما در پانوشتهای تأویلی با اشاره به اینکه مثلاً فلان نام در رمان اشاره به فلان شخصیت حقیقی است، راه را بر تأویلهای بیشتر توسط مخاطب بسته است.
یوسف انصاری نویسنده و منتقد دیگری بود که دربارهی «ولگردهای دارما» سخن گفت: اهمیت این رمان در فرم آن است که سعی میکند پیچیدگیهای زندگی را ساده کند و در فرم این رمان هیچ کلانروایتی وجود ندارد این باعثمیشود شخصیتها و مضامینی که در حاشیه قرار دارند، بیشتر برجسته شوند. نوشتار خودبهخودی کروآک واکنشی است به ادبیات والا و رسمی آن دوران. خود کروآک و دوستانش آدمهایی حاشیهای هستند. فرم روایی رمان به گونهای است که نویسندهای مدام مضمون را به تأخیر میاندازد و ما با مضمون ثابتی مواجه نیستیم. این رمان، بر خلاف نظر آقای گلستانی، به عقیدهی من به هیچوجه گذشتهگرا نیست و شخصیتها و فرم رمان کاملاً با زمان حال درگیرند.
نویسندهی مجموعه داستان «امروز شنبه» همچنین گفت: سراسر این رمان و بهخصوص فصل آخر این رمان در ستایش زندگی است و این آن را به همان فلسفهی آری گوی نیچه نزدیک میکند. اینکه کروآک عنصر طرح و توطئه را از کارش حذف میکند، باعثمیشود کنترلی روی زبان نداشته باشد و حاشیهها به سطح بیایند.
فرید قدمی در ادامهی حرفهای انصاری گفت: نوشتار خودبهخودی کروآک به معنای همان گریز از طرح و توطئه داشتن است. چراکه به قول کروآک زندگی، خودش قصه است و نیازی به طرح و توطئه ندارد.
مترجم آثار نسل بیت در ایران همچنین در مخالفت با حرفهای گلستانی گفت: اهمیت سیاسی کروآک و رمانش را در فرمهایی نو که برای زندگی پیشنهاد میدهد، باید دید. کروآک به ما یاد میدهد که مجبور نیستیم به سیستم روزی ۸ ساعت کار و دیگر تعلقات تحمیلی جامعه تن بدهیم. شما نمیتوانید تأثیری را که آثار نسل بیت بر می۱۹۶۸ گذاشت و دستاوردهای سیاسی و فرهنگی آن را فراموش کنید؛ مطالبات می۶۸ که ریشه در جنبش ضد فرهنگ، هیپیزم و آثار نسل بیت داشت، همچنان رادیکال و رهاییبخش است و میتوان با اعلام وفاداری به آن اهمیت سیاسیاش را هم بیشتر کرد. من این را قبول دارم که نسل بیت و کروآک که جزئی از آن است، تا حدی دچار فانتزیاند، اما همچنان رادیکال هم هستند و شکلی از مقاومت در برابر سرمایهداری، دولت و شیوههای تحمیلی آنها برای زندگی را نشان میدهند.