به همت نشر نگاه:
ترانههای هادی حسینینژاد منتشر شد
" دردی به نام من " ۶۰ ترانه از هادی حسینینژاد را شامل میشود. او درمورد وجه تسمیهی این مجموعه میگوید: " انسان " برای من نسبت نزدیکی دارد با " درد "؛ دردِ بزرگ انسان بودن و البته انسان ماندن. بنابراین انسان ذاتا موجود دردمندیست!
ایلنا: هادی حسینینژاد(شاعر و روزنامهنگار) اخیرا سرودههای خود را در قالب مجموعه ترانهای تحت عنوان " دردی به نام من " منتشر و روانهی بازارهای کتاب کرده است.
به گزارش ایلنا؛ این مجموعه شامل ۶۰ ترانه میشود که در مضامین مختلفی سروده شدهاند. این ترانهها حاصل سرایشهای ۱۰ سالهی اخیر حسینینژاد هستند که به لحاظ زبانی با ترانههای مرسوم و رایج تفاوتهایی دارند.
وی دراینباره میگوید: معتقدم مسالهی زبان تا به امروز کمتر در حوزهی ترانه نویسی مورد نشر و توجه قرار گرفته و این مساله در مقاطعی باعثشد ترانه نتواند به عنوان یک ژانر شعری معتبر و جدی نزد اهالی شعر و ادبیات نمود پیدا کند. به همین دلیل من سعی کردم تا حدودی از ظرفیتهای زبان رسمی استفاده کنم تا به این طریق هم بر تاثیرگذاری زبان محاوره بیافزایم و هم در نهایت آثار جدی تری را به مخاطبان خود عرضه کنم.
حسینینژاد در توضیح این رویکرد اشاره کرد: خوانش غالب در آثار من، همان خوانش محاورهای است اما برخی از کلمات به فراخور مضمون به صورت رسمی خوانده میشوند. این اتفاق، برای من اتفاق مطبوعی نیز بود؛ راه رفتن روی مرز محاوره و زبان فاخر که به خودی خود میتواند امکانات زبانی تازهای را ایجاد کند.
این ترانهسرا درمورد جریان ترانهسرایی طی دهههای گذشته خاطرنشان کرد: پیشگامان ترانهی مدرن در ایران که از دههی ۴۰ کار خود را آغاز کردند، همچنان فعال هستند و غالبا توانستهاند ضمن حفظ اصالت شعری خود، دست به خلاقیتهای قابل توجهی نیز بزنند؛ بزرگانی همچون ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری! اما در کنار این جریانهای اصیل، جریانهای فرعی و نابلدی نیز شکل گرفتند که مدتها باعثنزول جایگاه ترانه در اذهان عمومی شدند. تا جایی که مفهوم ترانه برای عامهی مردم در حد اثباب تفریح و سرگرمی تنزل پیدا کرد. این مسیر خصوصا با افزایش کمی قطعات موسیقایی در بازار موسیقی و رسانههای مختلف، قوت بیشتری گرفت.
وی همچنین درمورد ظرفیتهای تاثیرگذاری ترانه بر روح و ذهن مخاطبان گفت: حقیقت این است که ترانه مخاطب عامتری نسبت به سایر ژانرهای ادبی نظیر شعر(با آن تعریف مرسوم و رایجشاش)، داستان و رمان دارند. هرچند بسیاری مخاطب عام داشتن را معادل میگیرند با مبتذل بودن اما من از منظر دیگری به این ویژگی نگاه میکنم؛ آنچنانکه این مساله امکانیست برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب. از طرف دیگر محکوم کردن عموم مردم به ندانستن یا کمفهم بودن خود عذریست بدتر از گناه.
حسینینژاد در پایان با اشاره به غلبهی اندوه بر فضای آثارش در " دردی به نام من " افزود: البته فضاها و رویکردها در این مجموعه متنوع هستند؛ هم غم وجود دارد، هم هیجان، هم افتخار و هم شادی. اما به طور کلی " انسان " برای من نسبت نزدیکی دارد با " درد "؛ دردِ بزرگ انسان بودن و البته انسان ماندن! بنابراین انسان ذاتا موجود دردمندیست! مگر آنکه بخواهی این درد وجودی را ندیده بگیری و خودت را بزنی به بیخیالی.
" دردی به نام من "- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
از لمسِ ثانیه
از باورِ زمین
در خود شکستگی
در متنِ نقطهچین
در گیر و دارِ غم
خاکستری شدن
تعبیرِ فالِ بد
دردی به نامِ «من»
هی بغض در گلو
تحقیرِ آرزو
با خود غریبگی
با آینه گفتوگو
با خاطراتِ بد
کابوس مُردگی
مرگِ مکرر و
هذیونِ زندگی
تخدیر با خیال
تسکینِ با دروغ
در خلوتِ درون
از سایهها شلوغ
من درد میکنم
یک دردِ ناشناس
یک دردِ دمدمی
یک دردِ بیحواس
دردی بزرگتر
از طول و عرضِ من
یک درد پابهزا
تا بیشتر شدن
تنهایی و جنون
تردید و اضطراب
من، درد! درد، من!
تکرار با عذاب