گزارش کامل ایلنا از میزگرد «ممیزی کتاب، بایدها و نایدها»
جواد مظفر: فردی که میگفت واژه " رقص قورباغه " را سانسور کنید، کتاب " خاطرات پرورین غفاری "، معشوقه شاه را منتشر کرد. / حسن ذوالفقاری: قتصاد نشر زیرزمینی در صورت سانسور رونق میگیرد. / محسن فرجی: با اعمال سانسور، نسل آینده را از درک درست وقایع دهه نود محروم میکنیم.
ایلنا: میزگرد «ممیزی کتاب، بایدها و نبایدها» ظهر امروز(۲۹ آبانماه) با حضور حسن ذوالفقاری(عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس)، محسن فرجی(نویسنده) و محمد جواد مظقر(مدیر انتشارات کویر) به همت پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات برگزار شد و کارشناسان طی این جلسه به بیان دیدگاههای خود در خصوص پدیده سانسور در حوزه نشر پرداختند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عبداله بیچرانلو دبیر علمی نشست ابتدا با بیان اینکه دیدگاههای متفاوتی درباره ممیزی کتاب وجود دارد گفت: از یک سو دیدگاه رسمی و غالب را داریم که طی چند دهه گذشته اجرا شده و از سوی دیگر نویسندگان و ناشران عنوان میکنند ما پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از انقلاب به بایدها و نبایدها آشنا هستیم و تنها کافی است که وزارت ارشاد به ما اعتماد کند. اما دیدگاه سومی نیز مطرح شده که میگوید نظارت توسط خود اهل نشر صورت بگیرد.
وی با بیان اینکه ما کتاب را به عنوان یک رسانه در نظر میگیریم ادامه داد: تحول فناوریها و وسایل ارتباطات جمعی امروزه شرایط جدیدی را بوجود آورده است. چنانچه شاهد هستیم بسیاری از کتابهای مسئلهدار عنوان شدهاند و به همین بهانه جلوی انتشار آنها گرفته شد به راحتی از طریق اینترنت در دسترس عموم قرار میگیرد علاوه بر این محتوای گوناگونی در فضای مجازی در دسترس کاربران قرار گرفته و ما در مواجهه با این عناصر همچون گسترش شبکههای ماهوارهای و استفاده از ماهواره در خانوادهها نتوانستیم خود را با شرایط روز مطابقت دهیم.
جواد مظفر(مدیر انتشارات کویر) به عنوان نخستین سخنران این جلسه که در پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات برگزار شد، ضمن بیان اینکه باید درباره مهجوریت کتاب صحبت کنیم؛ گفت: من زمانی سه سال پایانی منتهی به انتخابات دوم خرداد و روی کار آمدن سید محمد خاتمی، یعنی زمانی که آقای میرسلیم در وزارت ارشاد مسئولیت داشتند را سه سال سیاه نشر نامیدم. در دوران اصلاحات کتاب «ممیزی کتاب» را منتشر کردیم که نتیجه و کارنامه سه ساله آقایان در آن آمده است، اما انصافاً انتظار هشت سال پس از اصلاحات که روی آن دوران را سفید کرد نداشتم.
جواد مظفر: سانسور ابتذال را گسترش میدهد
این ناشر با تأکید بر اینکه علاقه داشتم امروز چشم در چشم مدیر معزول اداره کتاب صحبت کنم؛ اظهار داشت: به صراحت میگویم سانسور نباید و نمیشود، در تمام این سالها اعمال سانسور اتفاق افتاده و من به استناد قرآن، قانون اساسی و اصل آزادی انسان میگویم که نباید سانسور وجود داشته باشد چون اصل بر آزادی قلم و بیان است و قرآن هم به قلم قسم میخورد.
وی افزود: از سویی میگویم نمیشود، چون عملاً ادعای مراقبت از عرصه فرهنگ و علاقه مردم شدنی نیست. از نگاه من سانسور هیچ ملاکی جز زور ندارد، هر زمان قدرت به دست جریانی افتاده با این حربه تلاش کرده تا جناح مخالف خود را سانسور کند.
مظفر با اشاره به تجربه خود در حوزه نشر و منصب مدیرکلی مطبوعات وزارت ارشاد در دوران سیدمحمد خاتمی عنوان کرد: طی ۳۵ سال پس از انقلاب ۶-۷ سیاست متفاوت در اداره کتاب اعمال شده اما حالا بیایید به ما بگویید کدام یک از این ۶-۷ مورد توسط علمای قم، کارشناسان و قرآن تأیید میشود. در همان دوران اصلاحات هم سه مدیرکل تغییر کرد و هر یک سلیقههای متفاوتی را اعمال کردند، حال بگویید کدام یک را ملاک قرار دهیم؟
وی با تأکید بر اینکه اگر تا قیامت هم فرصت در اختیار کارشناسان قرار دهیم تا ملاک را پیدا کنند چیزی کشف نمیشود، اظهار داشت: آیا چند نفر اندک حق دارند محصول اندیشه بشری از آغاز تا امروز را سانسور کنند؟ اعتقاد دارم هر کتابی که منتشر میشود به واسطه انتقال تجربیات گذشتگان و حاصل اندیشه آنها نوشته شده و چه کسی اجازه میدهد عده معدودی این آثار را سانسور کند؟
مدیر انتشارات کویر با بیان اینکه سانسور کاملاً نقض غرض میکند، ادامه داد: هرگاه سانسور بیشتر شده ابتذال بیشتری را در حوزه نشر شاهد بودیم، حتی این ویژگی را میتوان در موسیقی، سینما، مطبوعات و دیگر جنبههای فرهنگی مشاهده کرد. ای کاش نظام میپذیرفت که ما راهحل بیضرر و بدون اشکال در عالم نداریم و پی چنین چیزی گشتن خطاست. بنابراین باید از این رویه دست برداریم چون اعمال سانسور ضررهای بسیار زیاد و منافع بسیار اندکی دارد.
وی با اشاره به آزادی مطبوعات و قلم طی سالهای نخست اصلاحات گفت: در این دوران شاهد بودیم که افراد بسیار زیادی زیر چتر این آزادی قلم رشد کردند و آثار آنها با اقبال مردم مواجه شد و به چندین چاپ رسید. افرادی که در نگاه نخست شما باور نداشتید بتوانند یک انشای ساده بنویسند آثاری را روانه بازار کردند که با استقبال مواجه شد.
این مدیر انتشارات ضمن اشاره به زیان اقتصادی ناشی از سانسور تصریح کرد: برخلاف ادعای دولت که میگوید سانسور یک پدیده فرهنگی است باید گفت این روش دقیقاً ظالمانهترین دخالت در اقتصاد نشر محسوب میشود. شما تصور کنید ناشری پس از ۵۰ سال فعالیت تصمیم میگیرد برای تأمین هزینههای اقتصادی بنگاه زیر نظر خود ۶۰ عنوان کتاب منتشر کند، اما تنها نیمی از کتابها مجوز نشر دریافت میکنند پس به این صورت باید ناشر را ورشکسته قلمداد کنیم چنانچه در سالهای اخیر این اتفاق افتاد و از سوی دیگر افرادی طی هشت سال گذشته میلیاردر شدند.
مظفر صدور پروانه نشر را بیخاصیت دانست و در توضیح دلایل خود بیان کرد: وقتی قرار است برای هر واحد کالا که قصد تولید آن را داریم مجوز بگیریم صدور پروانه نشر چه فایدهای دارد؟ چون در محصولات صنعتی به فرض مدیری پروانه کارخانه محصولات بهداشتی دریافت میکند و تا ابد به تولید کالای مختلف ادامه میدهد. اما برخلاف سابق به شما میگویند کتاب را کامل و چاپ شده برای ما بیاورید یعنی ناشر کل هزینههای یک کتاب را بپردازد و سپس برای سانسور به اداره کتاب ارائه دهد. اما مشخص نیست در صورت صادر نشدن مجوز هزینههایی که پرداخت شده چگونه برگردانده میشود.
وی با بیان مثالی تصریح کرد: شما فردی را تصور کنید که مرتکب قتلی شده است، طبق قانون این فرد حق دارد برای خود وکیل بگیرد، در دادگاه از جرم خود دفاع کند و پس از صدور رأی دادگاه نسبت به این رأی معترض شده، کار را به دادگاه تجدیدنظر بکشد و سپس به دیوان عالی مراجعه کند. اما تنها متهمی که حق دفاع از خود را ندارد و نمیداند توسط چه کسی محاکمه شده و کجا باید از خود دفاع کند نویسنده و ناشر است. اگر آقایان ادعا میکنند کار درستی انجام میدهند چرا متن دستور سانسور بدون نام و امضا به دست ناشران میرسد؟ بعد میگوییم قرآن به قلم قسم یاد کرده، دست شما درد نکند که حافظ قلم هستید.
مظفر اعمال سانسور و درنظر گرفتن اداره عریض و طویلی برای اجرایی کردن این هدف را هیاهو برای هیچ خواند و تصریح کرد: یکی از گرفتاریهای بزرگ ما در طول تاریخ این بوده فرهنگ مردم ایران فرهنگ شفاهی است و حتی روشنفکران ما هم بیش از نوشتن حرف میزنند. میتوان به جرأت ادعا کرد هزاران هزار لیسانس و دکتری در کشور داریم که سالی یک کتاب هم مطالعه نمیکنند. امروز حتی معلم ما در مدرسه از مطالعه بیبهره است و با جامعهای مواجه هستیم بسیار پرمدعا و کم دانش که از بس میداند دیگر نیازی به مطالعه احساس نمیکند.
وی به گسترش کاربران فضای مجازی اشاره کرد و اظهار داشت: در دنیایی که شما با یک کلیک ساده به جهانی غیرقابل انتظار دست پیدا میکنید که در گذشته هیچ کس تحقق آن را باور نمیکرد با سانسور میخواهید جلوی چه چیزی را بگیرید.
مدیر انتشار کویر با ذکر نمونهٔ دیگری ادامه داد: یک زن شوهردار با مرد همسرداری در سریال شصت قسمت نقش زن و شوهر ایفا میکنند و شصت قسمت به یکدیگر حرفهای عاشقانه میزنند و اتفاقی نمیافتد. اگر همین در کتاب وجود داشته باشد سانسور خواهد شد اما اینجا دستها در برابر سریال بالا میرود، چرا؟ به این دلیل که پدیده مدرنی است. یا اینکه چرا درخصوص ورزش حرفهای که با صرف ملیاردها تومان برای یک نفر تنها هزینه بازی کردن آن فرد فراهم میشود موضعی وجود ندارد. آیا آنچه با عنوان ورزش حرفهای از غرب تحمیل شده و چیزی جز گلادیاتوری مدرن نیست موضعی گرفته میشود؟ خیر به این دلیل که پدیده مدرنی است.
مظفر در تکمیل صحبتهای خود پیرامون بیارزش بودن دلیل سانسور کتاب گفت: از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی ایران تا امروز میلیونها پرونده منکراتی در دادگاهها تشکیل شده است، شما یک نمونه در این میلیونها پرونده بیاورید که فرد متهم گفته باشد من به دلیل مطالعه فلان کتاب مشروبخوار شدم، یا اینکه فرد دیگری در پروندهای گفته باشد به دلیل مطالعه کتابی به پارتی رفته یا اعمال منافی عفت انجام داده باشد؛ حتی یک نمونه پیدا نمیکنید. پس نتیجه میگیریم سانسور کتاب هیاهو برای هیچ است و سودی ندارد.
وی تصریح کرد: در پایان دولت اصلاحات با استفاده از نظرات کارشناسی عدهای از صاحب نظران و پس از یکسال مطالعه طرحی را پیشنهاد دادیم تا امور کتاب به درستی اداره شود و اگر مشکلی پیش آمد با حضور هئیت منصفه از میان مردم درباره آن داوری صورت بگیرد که جریانی آن زمان مقابل اجرایی شدن طرح ایستادگی کرد. امیدوارم با حضور آقایان جنتی و صالحی در وزارت ارشاد به سوی اجرایی شدن این طرح گام برداریم.
این مدیر انتشارات با بیان نمونههای جالبی از موارد سانسور شده در اداره کتاب وزارت ارشاد دوران احمدینژاد ذکر کرد و جلوگیری دو ساله از انتشار ترجمه قرآن توسط آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی را شاهکار ۸ساله دولت گذشته دانست و گفت: در نامهای که به دست ما دادهاند آمده که پس از صدوسی ساعت کارشناسی این ترجمه دقیق، متقن و دارای صلابت خاصی است که مجوز آن در تاریخ ۸/۴ / ۹۰ صادر شد، اما اگر شما مجوز میبینید ما هم دیدیم! فردی که دو سال جلوی انتشار ترجمه قرآن را گرفت الان کجاست؟
وی در پایان با اشاره به صدور سراسیمه مجوز طی دو ماه پایانی دولت احمدینژاد اظهار داشت: آقایانی که به ناحق پستهایی را اشغال کرده بودند با ناشران تماس گرفتند بیایید مجوزها را بگیرید، چرا؟ چون بوی الرحمان بلند شده بود. یا فردی که طی سه سال پایانی منتهی به اصلاحات مسئولیت داشت و به همین واسطه پروانه نشر در جیب گذاشت، به محض اینکه امکان چاپ کتاب پیدا کرد در اولین قدم، کتاب خاطرات پرورین غفاری، معشوقه شاه را منتشر کرد. همان فردی که عنوان میکرد رقص قورباغه را سانسور کنید.
حسن ذوالفقاری: قتصاد نشر زیرزمینی در صورت سانسور رونق میگیرد
حسن ذوالفقاری(مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه) به سیر تاریخی سانسور در جوامع مختلف اشاره کرد و اظهار داشت: ممیزی، سانسور یا ارزیابی، قدمت زیادی در طول تاریخ داشته و نمیتوان به سادگی نسخهای برای مواجه شدن با این پدیده پیچید. در تاریخ افراد زیادی به دلیل نوشتن حتی به مرگ محکوم شدند که بیشتر آنها جنبه عقیدتی داشته و توسط کلیسا اعمال میشده است. با ظهور صنعت نشر و چاپ پدیده سانسور تشدید شد و بحثممیزی هرچه بیشتر به عرصه عمومی آمد.
وی با اشاره به سابقه پدیده سانسور در ایران گفت: سانسور در ایران پیش از قاجار به صورت غیررسمی وجود داشته و بعنوان نمونه تاریخ بیهقی ده جلد دارد که سرنوشت نه جلد آن برای ما مشخص نیست. آثار ناصرخسرو به همین صورت و البته در ادامه پدیده خودسانسوری مطرح شد که البته درآن دوران وجود نداشت اما دهخدا یکی از افرادی به حساب میآید که از نگارش بعضی مثلها خوددارب کرد، درحالی که آنچه در سطح فرهنگ عمومی رواج دارد به هیچ وجه قابل سانسور نیست. اما مولانا هیچگاه خودسانسوری نکرده است یا حکیم نظامی و سعدی هیچگاه خودسانسوری نکردند و به نوعی میتوانیم بگوییم که ما تربیت شده مکتب گلستان سعدی هستیم و درحالیکه نویسنده هرآنچه در عرصه عمومی مطرح بوده را بیپروا بیان کرده هیچ شاهد هستیم با مطالعه گلستان اتفاقی نیافتاد.
این مدرس دانشگاه در خصوص روشهایی که برای اعمال ممیزی در کتاب وجود دارد اظهار داشت: رویکرد پیشگیرانه قبل از نشر و رویکرد پیگیرانه که پس از انتشار کتاب اعمال میشود از انواع این روشها به حساب میآید. همچنین سانسور قانونی و غیرقانونی از شیوههای متفاوت اعمال تغییرات مورد نظر در کتابها هستند اما اصولا قانونی در رابطه با سانسور نداریم و این درحالی است که سانسور غیررسمی با شتاب زیاد جریان دارد. مثلا هیچگاه کسی به ما نمیگوید براساس کدام قانون نباید درباره احمدشاملو و فروغ فرخزاد در کتابهای درسی صحبت کنیم و یا اشعار را در کتابها بیاوریم.
وی با بیان اینکه سانسور موجود منتصب به نظام و قانون اساسی نمیشود بلکه چیزی شخصی است، در رابطه با انواع ممیزی عنوان کرد: ممیزیها به سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و دینی تقسیم میشوند ولی به استناد اصل ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، هیچ مرجعی برای جلوگیری از انتشار کتاب تعیین نشده و طبق قانونگذار میگوید تصمیمگیری برعهده ناشر گذاشته شده است. همچنین به استناد مصوبه شورای عالی فرهنگی هم حق انتشار کتاب به منظور آگاهی عمومی حق آحاد مردم شناخته شده که مانند مصوبه مجلس لازم الاجراست.
ذوالفقاری همچنین با نانوشته خواندن قوانین ممیزی در ارتباط با موانع پیش روی سانسور کتاب گفت: آنچه بعنوان مصادیق اخلاق در حقوق عمومی و یا مبانی دینی توسط قانونگذار تعیین شده نیز کلی به نظر میرسد و باید به صورت مصداقی درباره آن توضیح داده شود. از سویی ما نمیدانیم فرد ممیزی که کتاب را میخواند تا چه اندازه بینش و مطالعه دارد. که اگر مطالعه داشت قطعا تن به سانسورکردن کتابها نمیداد. از طرفی خودسانسوری ناشر و ارائه پیشنهادهایی به مولف از مواردی خودسانسوری است که اعمال میشود و اصلا درست نیست.
او در خصوص زیانهای ناشی از سانسور برای ناشران اظهار داشت: در صورت بروز سانسور افراد کتابخوان دیگر به کتابفروشیها مراجعه نمیکنند و جریان نشر زیرزمینی آغاز میشود. به دلیل منافع اقتصادی خوبی که این شیوه دارد پرسود خواهد بود و قطعا به آثار سانسور شده متوقف نخواهد ماند، بلکه باید آثار داراری مجوز را هم به این جریان اضافه کنیم.
این کارشناس با بیان اینکه سانسور کتاب دیگر حوزههای فرهنگ را تحت تأثیر قرار میدهد در رابطه با شیوه مواجه با این جریان اظهار داشت: تدوین آیین نامههای اجرایی توسط فرهیختگان، تعریف دقیق مصادیق، اعتماد به ناشر و مولف، نظارت برصدور پروانه نشر و تخصصی کردن آن، مبنا قراردادن قانون، قانع کردن ناشر و مولف، پرهیز از سلایق شخصی و رفتارهای دوگانه، پرهیز از دخالتهای سیاسی، عقیدتی و افراطی در ممیزی، پرهیز از برخوردهای امنیتی، آمرانه و پرونده سازی، برخورد کریمانه توأم با مدارا با ناشران و مولف، مشاوره دادن و کارشناسی فنی را به همراه تعیین بررسی کنندگان حرفهای آثار از جمله راهکارهای موجود هستند.
وی با ارائه پیشنهادهایی بیان کرد: واگذاری بررسی آثار به انجمنهای علمی، قطبها و گروههای دانشگاهی، تأسیس موسسات اغماری مشاوره کتاب، و واگذاری ممیزی به آنها، تبدیل اداره ممیزی کتاب به اداره استانداردسازی، تعیین دقیق مرجع رسیدگی به تخلفات و ممانعت از دخالت نهادها، به همراه حمایت وزارت ارشاد از ناشران در برابر حملات افراطیون ناشر و مولف را از جمله این موارد محسوب میشود.
وی در پایان سخنرانی خود گفت: اصولا باید لزوم انتشار یک کتاب بررسی شود، چون امروز با کتاب سازی مواجه هستیم که از کتاب سوزی بدتر است. چرا که جنگلها و درختان برای تولید همین کتابها از بین میروند. ما حدود ۱۲ هزار پروانه نشر صادر میکنیم در حالی که در بهترین حالت ۴۰۰ نفر در این حوزه فعال هستند و تعداد ناشران حرفهای حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. نکته دیگری که باید از آن حراست بعمل آوریم زبان و شیوه استفاده از واژگان در آثار است که یکی از کارهای موسسات مشاوره میتواند همین محافظت از زبان فارسی باشد که به واسطه ترجمههای بد و بدون ویرایش آسیب فراوانی به زبان ما وارد کردهاند. بررسی کتابها به لحاظ فنی، صفحه بندی و… از دیگر مصادیق مورد نظر خواهد بود.
محسن فرجی: با اعمال سانسور، نسل آینده را از درک درست وقایع محروم میکنیم
محسن فرجی(نویسنده) که در نشست بررسی «ممیزی کتاب، بایدها و نبایدها» حضور داشت با تأکید براینکه با رویکرد ادبیات صحبت خواهد کرد گفت: با عنوان جلسه مشکل دارم، چون بایدها و نبایدها در سانسور مطرح نیست بلکه به هیچ وجه نباید سانسوری اتفاق بیفتد. اداره کتاب وزارت ارشاد طی این سالها متأسفانه برخورد شبان و رمگی داشته و میگوید چون شما فاقد درک و شعور هستید ما باید بگوییم چه بخوانید و چه کتابی نخوانید. چرا باید مخاطب را بیشعور فرض کنیم و او را فاقد درک در نظر بگیریم.
وی با اشاره به ریزش مخاطب در نتیجه اعمال سانسورها ادامه داد: امروز تیراژ کتاب ناشران بزرگ ما به ۵۰۰ و ۴۰۰ نسخه رسیده که همین آمار در دهه ۶۰، پنجهزار نسخه بوده و چنین چیزی به معنی یک فاجعه ملی است.
این نویسنده تصریح کرد: آسیب به صنعت رسمی نشر یکی دیگر از مشکلات این رویکرد است ولی اعتقاد دارم در صورت وجود سانسور رواج کتابهای زیرزمینی و فروش آثار کنار پیاده روها هیچ ایرادی ندارد ولی همین مسئله اجازه بررسی در خصوص توجه مخاطبان به آثار نویسندگانی همچون صادق چوبک و صادق هدایت را نمیدهد.
فرجی با بیان اینکه طی چند سال گذشته فردی به اداره کتاب آمد که اصولا مأموریت زمین زدن صنعت نشر را برعهده داشت عنوان کرد: این فرد البته وظیفه خود را با تعطیلی چندین ناشر به درستی انجام داد و در حال حاضر احتمالا به کارهای غیرفرهنگی گذشته خود برگشته است.
وی افزود: کتابها امروز به سادگی به صورت پی دی اف روی اینترنت قرار میگیرد و ناشران در کشورهای همسایه و اروپا پولی را دریافت میکنند و این آثار را منتشر کرده روی اینترنت قرار میدهند. نکته جالب اینکه طبق امار اعلام شده ۸۵ درصد مراجعه کنندگان اینترنت در کشور سایتهای تجاری را بررسی میکنند و تنها یک و نیم درصد به صفحات مبتذل گرایش دارند اما اینترنت ما به خاطر همین یک و نیم درصد با مسائلی مواجه است.
این نویسنده بابیان اینکه سانسور کتابها به همین صورت انجام میشود تصریح کرد: آیا باید برای یک خط و سانسور آن این همه هزینه تولید شود و عرق روح و جسم نویسنده به راحتی سانسور شود. روح ادبیات با سانسور همخوانی ندارد و نویسنده جهانهای مختلف را تجربه میکند و ما نمیتوانیم برای جهانهای گوناگونی که نویسندگان در سراسر جهان دارند نسخهای ثابت برای سانسور درنظر بگیریم.
فرجی در پایان گفت: زیان دیگر سانسور این است که بخشی از فرهنگ و هویت اجتماع را ضایع میکند که آمارهای دروغ دولتی در زمینه کتابخوانی نمیتواند این زیان را برطرف کند، چون آثار بجای مانده از ما در این دوره هرگز نشان دهنده آنچه واقعا درحال رخ دادن است نخواهد بود به همین دلیل آیندگان نمیتوانند از طریق مطالعه آثار به شیوه زندگی ما در دهه ۹۰ پی ببرند.
در این نشست همچنین جمعی از اعضای اتحادیه ناشران حضور داشتند که پیشنهاد چاپ موارد حذف شده از کتابها از سوی آنها مطرح شد و در پایان جلسه به بیان نظرات و پیشنهادهای خود پس از دیدار شب گذشته با سیدعباس صالحی پرداختند.