خبرگزاری کار ایران

سانسور؛ میوه‌ای جز ادبیات زیر‌زمینی به بار نمی‌آورد

سانسور؛ میوه‌ای جز ادبیات زیر‌زمینی به بار نمی‌آورد
کد خبر : ۱۱۷۳۳۸

با افزایش آثار توقیف شده یا بلاتکلیف، بخش قابل توجهی از مولفان به انتشار زیرزمینی یا انتشار محدود و بدون نیاز به مجوز میل پیدا کرده / یونس تراکمه همچنان برداشتن کامل ممیزی را تنها راه می‌داند.

ایلنا؛ تاریخ نشان داده هرگاه هر عاملی به شکل سازمان یافته و با افراط و تفریط سعی در کنترل و یا ممانعت از حرکت یک جریان را داشته، جریان مورد نظر از پیگیری مسیر‌های رسمی و شناخته شده سرباز زده و مسیر‌های دیگری را برای طی طریق انتخاب کرده است؛ مسیر‌هایی که بعضا خالی از مخاطره هم نیست. اما به هر تقدیر اینگونه است که عبارتی تحت عنوان جریان‌های " زیرزمینی " مصطلح و معنا می‌شود.

* مخاطب آنچه را که می‌خواهد، خواهد خواند

زیرزمینی شدن یک گرایش، یک جریان و یا یک‌دسته آثار هنری، فرهنگی؛ به خودی خود در اذهان عمومی بار معنایی منفی را به دنبال دارد زیرا با تعاریف و توصیفاتی همچون " غیرمجاز " همراه بوده و همواره از سوی دستگاه‌های رسمی حکومت‌ها " غلط "، " جرم " و حتی " گناه " خوانده شده است. هرچند به جز نهادهای تصمیم‌گیرنده در حکومت‌ها و دولت‌ها، بنیان‌های زیرساختی ریشه‌داری همچون خانواده معیارهای شخصی افراد نیز در انتخاب و یا رد آثار زیرزمینی، تاثیرگذارند.

این مبحثدر حوزه‌ی فعالیت‌ها و گرایش‌های فرهنگی هنری به کررات مطرح بوده و هست؛ موسیقی زیرزمینی، سینمای زیرزمینی و " ادبیات زیرزمینی "! نظر به ادوار گذشته مشاهده شده است که برخی از کتاب‌ها و کتاب‌های برخی از نویسندگان و شاعران در دوره‌هایی مجوز نشر نداشته و بنا به تقاضای موجود در جامعه، چاپ زیرزمینی و فعالیت دست‌فروش‌های کتاب پای‌شان به ماجرا باز شده است. به عنوان مثال این مساله برای آثار نویسندگان و شاعرانی همچون صادق هدایت، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری و… مسبوق به سابقه بوده است.

واقعیت این است که به حکم تاریخ و تجربیات پیشین؛ با وجود گرفت و گیر‌های فراوان؛ در هیچ دوره‌ای از دهه‌های معاصر، تقاضای عموم مردم به دسترسی و مطالعه‌ی آثار خاص و مورد نظر، بی پاسخ نمانده است. تازه اگر در دوره‌های پیشین امکانات چاپ و تکثیر آثار به غایت کم بود و شبکه‌های مجازی و فضاهای سایبری وجود خارجی نداشتند، امروزه این امکانات تا حدی گسترده و دم‌دستی‌ هستند که گاه این سوال را در ذهن متبادر می‌کنند که آیا در چنین شرایطی اصلا ضرورتی برای ممیزی یا سانسور وجود دارد یا خیر؟ آیا همچنان باید بخش قابل توجهی از بودجه و توان یک وزارتخانه صرف ممیزی و رد و تایید درخواست‌های نشر شود یا خیر؟

هر اهل قلمی می‌داند ممیزی که به قول وزیر جدید ارشاد؛ معادل مودبانه‌ی " سانسور " است، در حداقل هشت سال گذشته تا چه اندازه موجب رنجش و اعتراض شده است. بسیاری از آثار ادبی ارزشمند که حتی برخی از آن‌ها سابقه‌ی انتشار مجاز داشتند، در این دوره ممنوع‌الانتشار عنوان شدند. حتی آثار فاخر و تاثیر گذاری چون " زوال کلنل " به قلم محمود دولت‌آبادی که با اشکال‌تراشی‌های فراوان به سرانجام نرسید و دست آخر مولف تصمیم گرفت نسخه‌ی آلمانی آن را در کشوری خارجی به انتشار برساند. در چنین شرایطی بوده است که جمع قابل توجهی از نویسندگان از سپردن آثار جدیدشان به اداره‌ی کتاب و اخذ مجوز صرف نظر کرده و به انتشار اینترنتی بسنده کرده‌اند. از طرف دیگر از آنجایی که انتشار کتاب به تعداد پایین؛ حکم انتشار جزوه را داشته و به مجوز نیاز ندارد، اخیرا شاهد جلب شدن توجه نویسندگان به این شیوه از تکثیر و نشر هستیم.

در ادامه‌ی این گزارش؛ نظرات یونس تراکمه، یکی از نویسندگان شناخته شده و البته معترض به سیستم ممیزی طی سال‌های اخیر را جویا شدیم؛ نویسنده‌ای که اخیرا طی نامه‌ای سرگشاده به وزیر ارشاد به همراه ‌جمع کثیری از هم‌صنفی‌هایش نظر به حذف کامل ممیزی و سپردن مسوولیت به شخص مولف رای داده بود.

* انتشار زیرزمینی به مراتب آسان‌تر از انتشار قانونی‌ست

تراکمه در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ درمورد اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد جدید پیرامون تسهیل و تدقیق ممیزی و اصلاح نواقص اخیر در اداره‌ی کتاب، گفت: به نظر من این شل‌کن سفت‌کن‌ها که در دوره‌های مختلف وجود داشته، نمی‌تواند مشکلی را حل کند. مهم وضع و اعمال " نباید‌ " ها و " نکن‌ " هایی‌ست که مانع از خلاقیت نویسنده، شعر و هنرمند می‌شود.

وی با اشاره به گفتگویی که پیشتر همین خبرگزاری با فتح‌الله‌ بی‌نیاز(نویسنده و منتقد ادبی) منتشر کرد، اظهار داشت: دقیقا وضعیت در کشور ما، مثل وضعیت در کره‌شمالی و کشورهای کمونیستی بلوک شرقی است. طبیعتا تجربه‌ی کشورهایی مثل شوروی نشان می‌دهد که رویه‌هایی از این دست، حاصلی جز ادبیات زیرزمینی نخواهد داشت.

این نویسنده ادامه داد: در چکوسلواکی یا شوروی که آن همه حمایت‌های دولتی و حزبی پشت نویسندگان حکومتی بود، کدام یم از آثار این دوره ماندگار شدند؟ میراثادبی این دوران در کشورهای کمونیستی چه بوده؟ تنها آثار ارزشمند و قابل توجه‌شان؛ همان‌هایی‌ست که زیرزمینی و دستی چاپ شده‌اند.

تراکمه درمورد امکانات انتشار به اصطلاح زیرزمینی در زمانه‌ی ما گفت: در گذشته امکان انتشار بسیار محدود بود و افراد از تکثیر دست‌نویسی یا شیوه‌هایی چون کپی اسنسیل و… استفاده می‌کردند. اما در دوره‌ی ما امکانات به قدری فراوان‌اند که انتشار زیرزمینی به غایت ساده‌تر از انتشار با مجوز رسمی وزارت ارشاد است. مثلا کتاب " شاه " عباس میلانی که مجوز نشر ندارد، در چاپی بسیار شکیل و زیبا به صورت زیرزمینی منتشر شده و روبروی دانشگاه تهران به راحتی قابل دسترسی و خرید است.

وی افزود: آیا مسوولان توانستند مانع از انتشار این کتاب‌ها بشوند؟ خیر! تنها کاری که می‌کنند این است که با این کار اقتصاد نشر را دچار چالش کنند و پولی که باید در چرخه‌ی نشر واقعی کشور قرار بگیرد، در جیب دلال‌ها و دست‌فروش‌ها می‌رود. همین!

* آقای وزیر از کدام مسمومیت حرف می‌زند؟

این نویسنده و منتقد با ارجاع به اظهارات جدید وزیر ارشاد ادامه داد: واقعیت این است که اختیارات ارشاد در حدی نیست که به تنهایی بتواند کاری انجام دهد و تحول مثبتی را ایجاد کند. از این گذشته وعده‌هایی که داده می‌شود، اصلا قابل اجرا نیستند! مثلا وعده‌ی بازبینی مجدد کتابهای توقیف شده و بالاتکلیف! متاسفانه مشکل کشور ما این است که دچار پیچیدگی‌های سیاسی و تعدد مراکز قدرت و تصمیم‌گیری هستیم که هر کدام‌شان ساز خودشان را می‌زنند.

وی همچنین در پاسخ به این سوال که " نظرتان درمورد اظهار نظر وزیر ارشاد مبنی بر اینکه نمی‌توانیم با حذف سانسور؛ تفکرات مسموم در جامعه ترویج شود چیست؟ " اظهار داشت: کدام مسمومیت؟ اصلا معیارهای این مسمومیت چیست؟ یعنی نویسندگان و اهالی قلم تا این حد برای جامعه خطرناک اند؟ مگر آموزش و پرورش مردم؛ از کودکستان تا دانشگاه در اختیار نهادهای دولتی و حکومتی نیست؟ خود این‌ها چه کرده‌اند؟ آیا جوانان امروز ما از جوانان پیش از انقلاب، خیلی اخلاق‌مندتر و سالم‌ترند؟

تراکمه افزود: زمانی در کشور ما داشتن دستگاه " ویدئو " جرم بود و می‌گفتند این دستگاه به بنیان خانواده ضربه می‌زند و ایجاد مسمومیت می‌کند! آیا این حرف درست بود؟ حالا که این دستگاه آزاد شده، آیا این دستگاه بنیان جامعه و اساس خانواده‌های ما را از بین برده؟

وی در پایان؛ ضمن تاکید بر مساله‌ی حذف سانسور، گفت: من فکر می‌کنم این بحثو گفت و گو‌ها دیگر فایده‌ای ندارد. مسوولیت فرهنگی در کشور ما فقط یک شغل است؛ آقایان هم سر شغل شان هستند و حرف‌هایی را می‌زنند که باید بزنند. آن‌ها کار خودشان را بکنند؛ نویسندگان هم کار خودشان را می‌کنند!

ارسال نظر
پیشنهاد امروز