خبرگزاری کار ایران

یادداشت قادر باستانی در باب رسانه ملی:

رسانه ملی مشکل مخاطب‌گریزی دارد

رسانه ملی مشکل مخاطب‌گریزی دارد
کد خبر : ۱۱۰۴۵۹

رسانه ملی از مشکل ساختاری رنج می‌برد و تخصیص بودجه بیشتر و افزایش تعداد شبکه‌ها دردی از آن دوا نمی‌کند. مشکل صدا و سیما «مخاطب گریزی» است.

ایلنا؛ قادر باستانی؛ کارشناس(کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و رسانه) طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایلنا قرار داده است؛ نسبت به رویکردهای غیرملی این رسانه انتقاد کرده است.

به گزارش ایلنا؛ متن این یادداشت از این قرار است:

دیروز رییس سازمان صداوسیما، در جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی، از نمایندگان خواست، برای راه اندازی ۱۴۳ شبکه به زبان فارسی و قومیت‌های داخلی، بودجه تخصیص دهند. قادر باستانی کارشناس علوم ارتباطات و رسانه، در یادداشتی به تحلیل سخنان عزت الله ضرغامی پرداخته است. متن یادداشت چنین است:

رسانه ملی از مشکل ساختاری رنج می برد و تخصیص بودجه بیشتر و افزایش تعداد شبکه‌ها دردی از آن دوا نمی‌کند. مشکل صدا و سیما «مخاطب گریزی» است. اگر شبکه‌های صدا و سیما سر به صدها و هزارها هم بزند، اما رویه و شیوه مدیریت فعلی دنبال شود، صرفاً جیب خزانه کشور را خالی می‌کند و اثر چندانی بر مخاطب نخواهد داشت. ایجاد یک تحول ساختاری و عمیق، چاره کار است.

مدیریت صدا و سیما مایل است کارنامه خود را با دوره‌های مدیریت قبلی این سازمان مقایسه کند، در حالی که چنین مقایسه‌ای صحیح نیست. امروز در دنیای ارتباطات همه چیز دگرگون شده است. حتی نظریه‌های ارتباطات هم دچار تحول عمیق شده‌اند. اگر زمانی گفته می‌شد رسانه‌ها مانند گلوله جادویی بر ذهن و روح مخاطب کارگر می‌شود، امروز از گزینشی بودن پیام و انتخاب مخاطب سخن به میان می‌آید. تحولات بزرگ فناوری در جهان باعثشده است، اغلب رسانه‌ها، ارتباطی دوسویه با مخاطب را تجربه کنند و در این میان، میل و ذائقه مخاطب، حرف اول و آخر را می‌زند.

رسانه ملی در بُعد فنی و کمّی، پیشرفت قابل قبولی داشته است، اما در بُعد محتوایی، نتوانسته است مخاطب خود را در رقابت رسانه‌ای با شبکه‌های ماهواره‌ای حفظ کند. امروزه تحول تکنولوژیکی سبب شده افراد با کمترین امکانات و تجهیزات، بتوانند از طریق ماهواره‌های تلویزیونی، برنامه پخش کنند و دنبال جذب مخاطب باشند و به رقابت با غول‌های رسانه‌ای بپردازند. در این رقابت، بازنده اصلی شبکه‌های بزرگی هستند که جلب رضایت مخاطب، اولویت اصلی آنها نیست.

سیاستی که رسانه ملی در هشت سال اخیر آن را دنبال کرده است، شبیه سیاست رسانه‌ای شوروی سابق است که در اصطلاح ارتباطی، «سیاست پراودایی» خوانده می‌شود. تفوّق پیام‌های پروپاگاندا، مشخصه اصلی چنین رسانه‌هایی است. تحلیلگران سیاسی یکی از دلایل فروپاشی شوروی سابق را، وجود رسانه‌های دولتی بزرگ و بی‌خاصیت می‌دانند که حاکمیت را با پروپاگاندای اغراق‌شده و دروغ، دچار اشتباه محاسباتی می‌کردند.

امروزه سازمان صدا و سیما به غول بزرگ رسانه‌ای تبدیل شده که صدها میلیارد تومان بودجه را می‌بلعد و منابع و تجهیزات بی‌شماری دارد، اما در رقابت با یک شبکه‌ای که سرو ته آن یک ساختمان با ۲۰ نفر آدم است، شکست می‌خورد. حتی قانون منع به کارگیری گیرنده‌های ماهواره ای و برخوردهای انتظامی نیز که تاکنون دوپینگی برای رسانه ملی در رقابت رسانه ای بوده، متاسفانه نتوانسته است جلوی پیشرفت روزافزون مخاطبان آن و ریزش مستمر مخاطب این را بگیرد.

به نظر می‌رسد تداوم این رویه که در مخالفت مشخص با نظرات آحاد جامعه است و در آرای مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری تجلی پیدا کرد، نظام را با مخاطرات جدی امنیتی مواجه می‌سازد و فرصت‌های تلطیف روابط دولت - ملت را از نظام سلب می‌سازد. دود این خسارت بیشتر عاید کسانی خواهد شد که بیشترین تاثیرگذاری را در تعیین سیاست‌های رسانه ملی ایفا می‌کنند.

فوری‌ترین کاری که سلف ضرغامی می‌تواند در کمترین زمان انجام دهد و نتیجه بگیرد، تمرکززدایی از سازمان عریض و طویل صدا و سیما و ایجاد هولدینگی متشکل از شبکه‌های مستقل است که در کل بتوانند محیط چندصدایی ایجاد کنند و در عین حفظ آرمان‌ها، مخاطب محور باشند. برای تقویت نظام رسانه‌ای کشور و مقابله مؤثر با سیاست‌های استکباری، رسانه ملی باید با نخبگان و فرهیختگان جامعه آشتی کند. کارمندان گوش به فرمان رسانه‌ای، جای خود را به تحلیل‌گران و مفسرین و کارشناسان مستقل و آگاه بدهند و البته مدیران زبده و کارآشنا و نه صرفاً بله‌قربان‌گو در مصدر کار شبکه‌ها قرار گیرند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز