رئیس خبرگزاری صدای افغان در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
دولت مرکزی اقتدار لازم برای مبارزه با طالبان را ندارد/ عبدالله در هدایت تیم خود ضعف دارد/ بسیاری از مولفهها در روند صلح با طالبها کارایی ندارد
دولت وحدت ملی افغانستان در فرآیند صلح و همچنین مبارزه با طالبان نتوانسته آنطور که باید ایفای نقش کند و همین موضوع باعث سوء استفاده دولتهای خارجی از این وضعیت شده است.
افغانستان در ماهها و هفتههای گذشته آبستن حوادث بسیار تلخی بود که تا به امروز هم این حوادث در ابعاد مختلف در جریان است و قربانیان زیادی گرفته است. عدهای عدم وجود عزم جدی در مبارزه با طالبان را دلیل این به همریختگی میدانند و دستهای دیگر حضور داعش در افغنستان را بهانه میکنند.
در راستای این مباحث امنیتی، اوضاع نابسامان سیاسی و عدم اتحاد و انسجام میان احزاب و طیفهای مختلف افغانستان هم یکی از معضلاتی است که موجب شده تا وضعیت بحرانی در افغانستان روز به روز بدتر شود و متاسفانه دولتهای خارجی هم بر شعلهور شدن آتش این وضعیت کمک کردهاند.
از این منظر برای درک بهتر و واکاوی وقایع سیاسی و امنیتی اخیر در افغانستان به گفتوگو با «سیدعیسی مزاری» رئیس خبرگزاری صدای افغانستان پرداختیم که مشروح آن به شرح ذیل از نظر میگذرد.
ایلنا: در روزهای اخیر شاهد اجرای عملیاتهای گوناگون در ولایتهای پکتیا و سرپل بودیم که بر اساس اخبار و دادههای میدانی طالبان مسئول این عملیاتها بوده اما گفته شده که چندین زن و دختر به گروگان گرفته شدهاند که طالبها این موضوع را بر عهده نگرفتهاند و مدل عملیاتها نشان از حضور داعش در این پرونده دارد. آیا خیزش طالبان و بیعت با داعش در این خصوص مورد تایید است؟ اساساً روند و ریشه عملیاتهای جدید طالبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
مزاری: وضعیت فعلی افغانستان از گذشته قابل پیشبینی بود؛ حتی در ایام مبارزات انتخاباتی اخیر تحلیلی که ارائه کردم این بود که وضعیت امنیتی در کشور وخیمتر خواهد شد که در این راستا علل مختلفی در آن دخیل بود. به عنوان مثال نفوذی که از سوی دولتهای ذینفع در افغانستان صورت گرفته به نوعی منافع خرد و کلان آنها را تامین میکند؛ چراکه شاهد تغییر جغرافیای جنگ از جنوب به شمال افغانستان هستیم و تلاش بر این بوده تا این مناطق ناامن شود.
اصل ماجرا و راهبردی که مورد استفاده دولتهای مختلف خصوصاً آمریکاییها قرار گرفته است این بوده که بتوانند از ایجاد به همریختگی در افغانستان نهایت استفاده را در عرصههای نظامی و سیاسی داشته باشند تا از یک سو پایگاههای نظامی خود را گسترش دهند و از جهتی دیگر روسیه را که به تازگی در پرونده افغانستان ورود پیدا کرده است، تحت فشار قرار دهند.
در این بین باید به این موضوع توجه داشت که در داخل افغانستان هم عدهای با نیروهای خارجی هماهنگ هستند و همین موضوع باعث تشدید اوضاع و مخاطرات امنیتی میشود که باید به عناصر در ارتباط با ایستگاهها و نیروهای آمریکایی و انگلیسی حاضر در افغانستان اشاره کرد. این روند از سال ۲۰۰۱ یعنی پس از آن که آمریکا به خاک کشور ورود کرد و طالبان تا حدی به حاشیه رانده شد تاکنون ادامه دارد، اما برنامههای آنها تاکنون نتوانسته با ناامنی و حضور نیروهای تروریستی و افراطگرای رادیکال در افغانستان مقابله کند.
منشاء عملیاتهایی که در حالت فعلی در افغانستان صورت میگیرد، مجموع این موضوعات است. این در حالی است که در داخل افغانستان هم عزم جدی برای مبارزه با تروریسم و این شرایط وجود ندارد. در خوشبینانهترین حالت در وضعیت فعلی، دولت وحدت ملی افغانستان هم نمیتواند از پس این ناامنیها برآید. چراکه اولاً حمایت از سوی دولتهای خارجی وجود ندارد و دوماً اینکه دولتهای خارجی همچنان درصدد طرح و اجرای سناریوهای متفاوت علیه افغانستان در راستای ناامن سازی این کشور و کسب منافع خود هستند.
طبیعی است که دولت افغانستان هم در حالت فعلی توان مقابله و مبارزه با این جنایات را ندارد. چراکه علاوه بر دخالتهای خارجی، در درون دولت هم اختلافات زیادی وجود دارد. به گونهای که تضاد نظرات بین «محمداشرف غنی» و شورای اجرایی افغانستان که ریاست آن به عهده «عبدالله عبدالله» است، همچنان وجود دارد و این باعث شده تا افراد لایق و کسانی که بر امور اشراف دارند به حاشیه رانده شوند.
ایلنا: نقش احزاب و جریانات سیاسی در مبارزه با بحث تروریسم در حالت کنونی چگونه است؟ آیا این طیفهای سیاسی توانستهاند در خصوص وضعیت فعلی به دولت وحدت ملی افغانستان فشار وارد کنند؟
مزاری: خیر متاسفانه چنین حالتی اتفاق نیافتاده است. دلیل اصلی اینکه احزاب، سازمانها و نهادهای مردمی نتوانستهاند در این مقوله کاری از پیش ببرند، این است که همگی آنها دچار روزمرگی و به بیانی بهتر اختلافات داخلی هستند. در این بین باید توجه داشت که نهاد روحانیت یکی از جریاناتی است که در افغانستان دارای ریشه قوی و قدمت طولانی است و در زمان جهاد و جنگ مقابل شوروی و طالبان نقش خوبی را ایفاء کرد اما متاسفانه از ۱۷ سال گذشته تاکنون شاهد هستیم که این جریان تا حد زیادی به حاشیه رانده شده و نقش آن به کمرنگترین سطح رسیده است.
ایلنا: پس از سال ۲۰۱۴ شاهد بودیم که خبر کشته شدن «ملاعمر» توسط پاکستان و افغانستان تایید شد و ملااختر منصور به عنوان رهبر جدید طالبان معرفی شد و شاهد انشعابهای گوناگون در این تشکیلات تروریستی بودیم که به دنبال آن ظهور داعش در افغانستان را شاهد بودیم. بر اساس مدل عملیاتهایی که در افغانستان صورت میگیرد آیا میتوان گفت که بیعت داعش و طالبان رسماً برای اشغال ولایتها صورت گرفته یا خیر؟
مزاری: در وهله اول آنچه که مهم خواهد بود نقش کشورها و مباشران خارجی دولت افغانستان در این پرونده است. کشورهایی مانند پاکستان و آمریکا عملاً عامل بیثباتی در کابل و سایر ولایتها هستند و تمامی افکار عمومی هم به این موضوع واقف هستند. اگر امروز میبینیم که داعش در افغانستان حضور پیدا کرده است عامل اصلی آن باز بودن مرزهای مشترک جنوبی افغانستان و پاکستان است که البته آمریکاییها هم در آنجا حضور دارند.
اینکه کدام گروه با چه پرچم و نامی در افغانستان اقدام به کشتار مردم و به گروگان گرفتن آنها میکنند چندان اهمیتی ندارد. بلکه آنچه حائز اهمیت است تروریستی بودن این گروهها است که هرگونه تروریستی بودن آن محکوم است و باید با جدیت با آنها مقابله شود. حال میخواهد طالبان باشد یا داعش.
ایلنا: یعنی شما وجود داعش در افغانستان را به صورت کامل رد میکنید یا اینکه پذیرش و اقبال عمومی از این گروهک تروریستی را همانند عراق و سوریه نمیبینید؟
مزاری: بله، دقیقاً همینطور است. مباحث ایدئولوژیک و فکری داعش که بر اساس تئوریهای «ابوبکر ناجی» است و روزی برای القاعده اقدام به نگارش و تبیین استراتژی میکرده است تا حد زیادی با طالبان و بستر بومی افغانستان تفاوت دارد. باید بگویم که در افغانستان هیچگاه نگاه به داعش همانند عراق و سوریه نیست. حتی اخبار و اطلاعاتی داریم که در زمان ظهور داعش در شمال شرق تا شمال غرب افغانستان، مردم افغانستان و نیروهای محلی به مقابله با آنها پرداختند؛ اما در اکثر جبههها مانند ولایتهای قندوز، بدخشان، فاریاب، کوهستانات و درگیری اخیر در منطقه «میرزاولنگ ولایت سرپل» طالبان میدان دار اصلی بوده است.
کشتاری که توسط طالبان در این بازه زمانی رخ داده است بی سابقه نیست، اگر به درگیریهای ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نگاهی گذرا بیاندازیم، میبینیم که هزاران زن و مرد و کودک در ولایتهای شمالی به خصوص ولایت بلخ توسط طالبان کشته شدند و حتی ۹ نفر از خبرنگاران و دیپلماتهای ایران هم در مزار شریف توسط طالبان به شهادت رسیدند. لذا از منظر ماهیت و نفس عمل، داعش و طالبان یک خط را دنبال می کند که آن هم «تولید و سرایت توحش» در نقاط مختلف افغانستان است.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که از دو سال پیش سناریوها و تلاشهای زیادی از سوی دولتهای خارجی برای تقویت داعش و جایگزینی آن به جای طالبان در افغانستان نوشته شده است و همچنان هم بر این موضوع اصرار دارند که البته بخشی از این سناریو را از طریق فعالیت رسانهای و ساخت فیلمها و انتشار آنها توسط داعش پیگیری میکنند.
ایلنا: عدهای بر این عقیده هستند که تاکنون هیچ عملیاتی از سوی داعش در افغانستان انجام نشده است و تمامی عملیاتهای اخیر از سوی طالبان صورت گرفته است؛ این دعا را رد میکنید یا اینکه چنین حالتی همچنان وجود دارد؟
مزاری: خیر، این تحلیل آن هم با چنین تفکیک مشخصی نادرست است. عمده عملیاتهایی که در خاک افغانستان صورت میگیرد توسط طالبان انجام میشود اما این وضعیت باعث نمیشود که ما بگوییم داعش هیچ گونه عملیاتی در افغانستان صورت نداده است. حتی برخی از عملیاتهایی که در کابل و سایر ولایتهای افغانستان انجام شده، توسط طالبان به عهده گرفته نشده است و داعش مسئولیت آنها را به عهده گرفته است.
برای مثال عملیات انتحاری که در مسجد الزهرا در غرب کابل در ماه رمضان صورت گرفت یا عملیات انتحاری که هفته گذشته در مسجد جوادیه در ولایت هرات به وقوع پیوست، تماماً توسط داعش برنامهریزی و اجراء شد و مسئولیت آن هم توسط داعش به عهده گرفته شد. لذا نمیتوانیم بگوییم که داعش در افغانستان وجود خارجی ندارد اما گستره فعالیت آنها به اندازه طالبان نیست و حتی در برخی از موارد مدل عملیات های آنها هم همانند طالبان نخواهد بود.
ایلنا: در بخشی از سخنان خود به دخالت پاکستان، آمریکا، بریتانیا و نیروهای ناتو در امور داخلی افغانستان و حتی برهم زدن امنیتی افغانستان اشاره کردید. حتی مقامهای کابل هم بارها این موضوع را مورد اشاره قرار دادهاند. چه عاملی باعث شده تا افغانستان از فعالیتهای مخرب پاکستان، آمریکا و کلاً دولتهای خارجی نزد محاکم صالحه بینالمللی اعم از «دیوان بینالمللی دادگستری یا دیوان کیفری بینالمللی» شکایت نکند؟ آیا روسیه هم در این خصوص عمل مخربی صورت داده است؟
مزاری: به نکته خوبی اشاره کردید؛ تا به این لحظه گزارش مکتوب و ادلهای که دخالت روسیه در افغانستان را به صورت علنی نمایان کند، منتشر نشده است و حتی آمریکاییها نتوانستند این موضوع را به صورت علنی اثبات کنند. صرفاً بحث ارتباطگیری روسیه با طالبان مطرح بوده است و اینکه چه امکاناتی از سوی روسیه به صورت میدانی در اختیار طالبها قرار گرفته است همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و مشخص نیست.
در طرف مقابل آمریکا وجود دارد که از سالهای گذشته در افغانستان حاضر است اما تاکنون نتوانستهاند با مساله تروریسم در کشور مقابله کنند. باید بدانیم که آمریکا تنها از دولت افغانستان حمایت مالی و اقتصادی کرده است و هیچگونه راهبردی برای افغانستان و دولتمردان کشورمان نداشتند. اهمیت این مساله از این منظر است که تمامی ساز و کار قدرت در افغانستان به دست آمریکاییها بوده و حتی آموزش و تربیت قوای مسلح هم به عهده ایالات متحده بوده است؛ حال، سوال این است که چرا واشنگتن نتوانسته است در سالهای اخیر علاوه بر ثبات امنیتی، ثبات سیاسی و اقتصادی به ارمغان بیاورد؟
سوال دیگر ما این است که چرا غربیها به پاکستان اجازه میدهند که همانند گذشته از طالبان حمایت کنند و حتی آزادانه از مرزهای جنوبی وارد افغانستان شوند؟ ما در مرزهای مشترک خود با ایران و سایر کشورهای همسایه هیچ مشکل و مخاطره امنیتی که نتوانیم بر آنها فائق بیاییم، نداریم. اما مشکل اصلی ما با پاکستان است که باعث شده تمامی مرزهای جنوبی افغانستان ناامن شود که اگر چراغسبز آمریکا نبود، چنین حالتی اتفاق نمیافتاد.
ایلنا: آیا اسناد رسمی قابل توجهی در خصوص دخالت پاکستان در امور افغانستان وجود دارد؟
مزاری: این سوال را باید با ذکر چند نمونه پاسخ داد. با نگاهی به ترور شخصیتها و رهبران انواع و اقسام تشکیلاتهای تروریستی به این مفهوم میرسیم که پاکستان هرگاه که بخواهد آنها را وارد خاک افغانستان میکند و هرگاه که سرویس اطلاعاتی و نهادهای امنیتی آمریکا تاریخ مصرف آنها را در حال انقضاء شدن ببیند، درخواست ترور خود رابه اسلامآباد میدهد تا کار را یکسره کنند. به عنوان نمونه «ملا عمر» رهبر اسبق طالبان در پاکستان زندگی میکرد و در پاکستان کشته شد. «ملااختر منصور» که پس از ملاعمر رهبری طالبان را به عهده گرفت در خاک پاکستان ترور شد. حتی «اسامه بنلادن» که رهبر سازمان تروریستی القاعده بود توسط آمریکاییها در شهر ایبتآباد واقع در شمال اسلام آباد پایتخت پاکستان مورد هدف قرار گرفت. نمونه بارز و زنده دیگر که همین حالا هم در بدنه سیاسی دولت وحدت ملی افغانستان حاضر است، «گلبدن حکمتیار» رئیس حزب اسلامی حکمتیار خواهد بود که او هم در پاکستان زندگی میکند.
سند دیگری که حمایت علنی پاکستان از طالبان را نمایان میکند، جغرافیای استقرار «شورای کویته» است. این شورا دقیقاً مرکز راهبری طالبان قلمداد میشود که در شهر کویته مرکز ایالت بلوچستانِ پاکستان بنا شده است. اینها اسنادی است که تمام دنیا بر آن واقف است و رابطه ناامنیهای افغانستان با پاکستان را به خوبی آشکار میکند.
اینکه چرا دولت وحدت ملی افغانستان با وجود این تعداد از مستندات همچنان هیچ اقدامی علیه پاکستان در محافل حقوقی بین المللی صورت نداده است، سوالی است که سالها از «ارگ» پرسیده شده است. جواب آن تا حد زیادی واضح است چراکه بسیاری از کسانی که در بدنه دولت حاضر هستند نفوذی پاکستان و آمریکاییها هستند. بارها بحث شکایت از پاکستان در افغانستان مطرح شده است ولی به جایی نرسیده است. لذا پاکستان برای ما یک تهدید اقتصادی، امنیتی و سیاسی در حالت فعلی قلمداد میشود.
افغانستان همچنان از گفتوگو با پاکستان استقبال میکند و ما هم به خوبی میدانیم که پاکستان همانند ما از تهدیدات و اقدامات تروریستی رنج میبرد اما هیچگاه نخواستند که بر سر بسیاری از موضوعها با کابل توافق و همکاری کنند که بسیاری از این کارشکنیها با واسطهگری غربیها صورت میگیرد.
ایلنا: بسیاری از مقامهای سیاسی افغانستان در اظهارات خود از عبارت «برادران طالب» استفاده میکنند که «حامد کرزی» رئیس جمهوری سابق افغانستان یکی از آنها بود و به نوعی طالبان را از ملت و نزدیک به خود اعلام کردند. آیا استفاده از چنین لفظی توسط مقامهای سیاسی، دیپلماتیک و حتی امنیتی و نظامیان افغانستان به اقدامهای طالبان وجاهت قانونی نمیدهد؟
مزاری: در زمان کرزای چنین مباحثی مطرح شد و حتی در زمان فعلی که اشرف غنی زمامدار امور است، چنین موضوعاتی مطرح شد که ریشه آن به خاستگاه قومی طالبان بر میگردد. آرایش طالبان از قومیت پشتون است و کرزی و اشرف غنی هم از طیف پشتون هستند و طبیعی است که هرگونه انتقاد از طالبان برای آنها خوشایند نباشد. این دیدگاه یک نگاه قومی به حساب میآید و تا حد زیادی به افغانستان ضربه زده است. لذا «برادر» خطاب کردن طالبان توسط این اشخاص ریشه در نگاهها و منافع سیاسی و قومی دارد.
ایلنا: روند صلح با طالبان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا صلح با حکمتیار در این پرونده مفید بوده است؟
مزاری: اگر قرار باشد صلح با طالبان عملیاتی شود، باید مولفههای گوناگونی در این بین محقق شود. اولین مولفه، قدرت دولت وحدت ملی است که متاسفانه در حالت فعلی چنین حالتی وجود ندارد و اقتدار کافی را ندارد. اختلافات عجیبی که در بین دولتمردان وجود دارد یکی از موانع این اقتدار است. به نحوی که رئیسجمهور غنی با ژنرال دوستم وارد چالش شده و پس از آن با طیفهای تاجیک، هَزارهها و غیره وارد جدال سیاسی شد. این درگیریها باعث شده تا اقتدار حکومت وحدت ملی افغانستان تضعیف شود.
موضوع دیگر این است که مخالفان دولت افغانستان به صورت واضح مشخص نیستند. به عنوان مثال میگویند که طالبان مخالف دولت است اما در حقیقت طالبان در وضعیت فعلی چند شاخه شده است؛ به صورتی که اگر امروز با جریان طالبان در ولایت بلخ و کابل مذاکره بشود، فردا شاهد این هستیم که جریان طالبان در هرات یا ولایتهای دیگر خواستار مذاکره خواهند بود که اهداف هر کدام از آنها هم با دیگری تفاوت دارد و همین موضوع باعث عدم به وقوع پیوستن صلح شده است که پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ با وجود ملاعمر اختلافها و انشعابات به وقوع پیوست.
مساله دیگر این است که دولت نتوانسته طالبان را در هنگام مذاکرات آرام نگه دارد. یعنی شاهد هستیم که در بین مذاکرات و در زمان اوج آن طالبان شروع به عملیاتهای گسترده میکند. ایراد دیگری که باید به این روند گرفت، بحث ورود کشورهای صالح به پروسیه صلح است. اینکه به عنوان مثال کشوری مانند ترکیه در گذشته خواهان ورود به پرونده صلح به عنوان میانجی باشد جای تعجب و اعتراض دارد. چراکه ترکیه چه درکی از وضعیت طالبان و افغانستان دارد که بخواهد به صورت مثبت وارد این بحران شود؟ از این منظر مولفههای پیدا و پنهان زیادی در مورد پروسه صلح وجود دارد.
موضوع دیگر اختلاف میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی است. باید دانست که عبدالله در انسجام نیروهای خود نتوانست همانند اشرف غنی اقدام کند و همین موضوع تا حدودی وی را در موضع ضعف قرار داد و اگر این موضوع را به صورت جدی اصلاح نکند، قطعاً با مشکل مواجه میشود.
گفتوگو: فرشاد گلزاری