جهان در سال ۱۴۰۳/ پرونده سیزدهم: روسیه و اوکراین
ایزدی: تاکید مسکو بر تثبیت مناطق اشغالی از خاک اوکراین/تکاپوی اروپا برای مهار روسیه/هیز ترامپ برای توافق با پوتین بر سر جنگ

سفیر پیشین ایران در روسیه گفت: با توجه به شعارهای رئیسجمهوری آمریکا و تمایل احتمالی او برای نمایش یک دستاورد سریع، احتمال پایان یافتن جنگ در سال جدید افزایش مییابد.
نعمتالله ایزدی، سفیر پیشین ایران در روسیه در تشریح مهمترین تحولات روسیه و اوکراین در سال ۱۴۰۳ در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: ادامه ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین به معنای تداوم سیاستهای روسیه در قبال اوکراین و عزم مسکو برای به سرانجام رساندن جنگ بر اساس اهداف خود است. هدف اصلی، تثبیت کنترل بر مناطق اشغالی از خاک اوکراین به نظر میرسد ولی بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به قدرت، معادلات استراتژیک را برای پوتین پیچیده میکند. از یک سو، سابقه روابط مثبت در دوره اول ترامپ، امید به احیا و توسعه مناسبات را افزایش میدهد. از سوی دیگر، شعارهای ترامپ مبنی بر لزوم خاتمه سریع جنگ، ابهاماتی جدی برای روسیه درباره چگونگی و شرایط پایان این جنگ ایجاد میکند. با این وجود، بعید است پوتین به سادگی از مواضع خود عقبنشینی کند، مگر آنکه امتیازات قابل توجهی دریافت کند یا تحولات غیرمنتظرهای رخ دهد.
وی ادامه داد: برخلاف برخی پیشبینیها، شواهد نشان نمیدهد که جنگ اوکراین تاکنون تأثیرات عمیق اجتماعی یا سیاسی داخلی در روسیه برجای گذاشته باشد. تمهیدات اقتصادی دولت پوتین مانع از بروز بحران معیشتی فراگیر شده و تلفات انسانی نیز، هرچند وجود دارد، اما به سطحی نرسیده که بازتاب اجتماعی گستردهای داشته باشد و به چالشی جدی برای حاکمیت تبدیل شود و حمله به کورسک و اشغال موقت آن توسط اوکراین نیز ظاهراً نتوانست این وضعیت را تغییر دهد. به نظر میرسد جنگ، بیش از آنکه دغدغه عمومی مردم باشد، مسئلهای در سطح حاکمان و نخبگان سیاسی باقی مانده است. بنابراین، انتظار تحولات داخلی قابل توجه ناشی از جنگ در روسیه، دستکم با شرایط فعلی، محتمل به نظر نمیرسد. برای پوتین، این جنگ بیشتر جنبه حیثیتی، حفظ جایگاه روسیه در نظام بینالملل و تعامل با قدرتهای غربی را دارد. در مقابل روسیه، وضعیت داخلی اوکراین کاملاً متفاوت و به مراتب شکنندهتر است؛ چراکه فشار بر دولت زلنسکی از منابع مختلف اعم از داخلی، ایالات متحده و تبعات جنگ، سنگین بود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: آثار و آسیب به زیرساختها، وضعیت وخیم اقتصادی، تلفات انسانی و بار روانی جنگ، تأثیرات اجتماعی بسیار عمیقتری نسبت به روسیه داشته است. موج گسترده مهاجرت در ابتدای جنگ و اختلال جدی در سبک زندگی پیش از جنگ مردم اوکراین (که به سطحی از رفاه نسبی عادت کرده بودند)، گواه این مدعاست. اتکای حیاتی اوکراین به کمکهای غرب، نقطه آسیبپذیری اصلی این کشور است. برخلاف روسیه، به نظر میرسد حس ناسیونالیستی یکپارچه و سازشناپذیر در تمام لایههای جامعه اوکراین وجود ندارد و سابقه زندگی مشترک و قرابتهای فرهنگی، پذیرش برخی اشکال مصالحه را برای بخشی از جامعه محتملتر میکند. از این رو، در صورت تداوم فرسایش جنگ، افزایش نارضایتی عمومی یا قطع حمایت غرب، احتمال وقوع تحولات سیاسی داخلی در اوکراین، به مراتب بیشتر از روسیه ارزیابی میشود. اتحادیه اروپا نیز در مواجهه با جنگ اوکراین و بهویژه با چشمانداز بازگشت ترامپ، در موقعیت چالشبرانگیزی قرار دارد.
وی در مورد نگاه اروپا به پرونده اوکراین گفت: رویکرد اروپا دو وجه دارد؛ اول، تداوم حمایت (در حد توان) از اوکراین برای جلوگیری از فروپاشی و مهار توسعهطلبی روسیه. دوم، و مهمتر، مدیریت بُعد سیاسی جنگ در تعامل با ایالات متحده است. نگرانی اصلی اروپا، امنیت خود در برابر تهدیدات روسیه و جلوگیری از سرایت درگیری به دیگر مناطق است. در هرگونه مذاکره احتمالی برای آتشبس یا صلح که توسط دولت ترامپ پیگیری شود، اروپا تلاش خواهد کرد ملاحظات امنیتی خود را به عنوان اولویت اصلی مطرح کند. در این راستا انتظار میرود ایالات متحده، با توجه به چارچوب ناتو و اتحاد استراتژیک دیرینه، این نگرانیهای اروپایی را در محاسبات خود لحاظ کند و روسیه را نیز به پذیرش این ملاحظات در هرگونه توافق صلح متقاعد سازد، هرچند ممکن است ترامپ در ابتدا مواضع متفاوتی اتخاذ کند.
ایزدی در پایان با اشاره به چشمانداز پرونده اوکراین و بازیگری روسیه در سال ۱۴۰۴ خاطرنشان کرد: با توجه به شعارهای ترامپ و تمایل احتمالی او برای نمایش یک دستاورد سریع، احتمال پایان یافتن جنگ در سال جدید افزایش مییابد. سناریوی محتمل آن است که هزینه اصلی این صلح بر دوش اوکراین سنگینی کند و این کشور ناچار به پذیرش توافقی شود که شامل واگذاری بخشهایی از خاک یا پذیرش وضعیت بلاتکلیف یا خودمختار برای برخی مناطق باشد. این امکان وجود دارد که برای بخش قابل توجهی از مردم اوکراین، پایان دادن به جنگ و رنج ناشی از آن، در نهایت اولویت بالاتری نسبت به حفظ تمامیت ارضی به هر قیمتی پیدا کند.