میریوسفی در گفتوگوی اختصاصی با ایلنا:
داعش موج سوم گروههای تکفیری است
با وجود برخی تلاشهای مخرب در داخل و خارج عراق، مرجعیت عراق به محوریت آیت الله سیستانی همواره بر وحدت میان شیعه و سنی تاکید کردهاند تا فتنه مذهبی شعلهور نشود. قطعا تاثیر احکام و پیامهای آیتالله سیستانی در مبارزه داعش، از تشکیل و عملیات ائتلاف بینالمللی ضد داعش بیشتر بوده است.
«علیرضا میر یوسفی» مدیر گروه مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و رایزن و سخنگوی پیشین نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک طی گفتوگوی اختصاصی با ایلنا به تحلیل وقایع خاورمیانه با تمرکز بر تحولات عراق و سوریه پرداخت.
میر یوسفی درباره ریشه پیدایش و قدرت گرفتن داعش در خاورمیانه گفت: درباره سر بر آوردن دوباره داعش دو نکته را باید در نظر گرفت. اول، زمینههای داخلی که امکان تحریک و سوء استفاده برخی کشورها را فراهم میکند و بحثدوم، دخالت و پروژههای کشورهای خارجی برای بهرهبرداری از این شرایط است. داعش موج سوم گروههای تکفیری است که از دهه ۱۹۹۰ وارد ادبیات اسلام سیاسی شدند. این گروه در سال ۲۰۱۰ میلادی توسط ارتش عراق تقریبا به طور کامل سرکوب شده بود، اما با توجه به ناآرامیهای سوریه، به این کشور نقل مکان کردند و در آنجا با حمایت خارجی دوباره تجدید قوا و تجهیز شد و مجددا به عراق بازگشت.
وی افزود: تکفیریها کمتر از یک درصد از مسلمانان را تشکیل میدهند. این دسته از مسلمانان افراطی، دیدگاهی سلبی به امر تکفیر دارند. بر اساس تفکر این افراد، گروه کوچکی از مسلمانان، مسلمان حقیقی بوده و بقیه پیروان اسلام از دایره دین خارج بوده و خونشان هدر و اموالشان مباح است. ریشههای فکری تکفیریهای جدید، به افکار سلفی ابن تیمیه در قرن ١٣ میلادی و سپس وهابیت در قرون ١٨ و ١٩ میلادی بر میگردد. نخستین بار، وهابیون از اندیشه تکفیری به عنوان ابزاری برای یکسانسازی مذهبی استفاده کردند. با این حال در آن زمان هم تکفیر جنبه اجتماعی داشت و فاقد سمت و سوی اسلام سیاسی بود. اولین گروههای تکفیری سیاسی در دهه ۱۹۹۰ شکل گرفتند. این افراد جنگجویان جهادی بازگشتی از افغانستان بودند که در دهه ۱۹۸۰ و پس اشغال این کشور توسط شوروی سابق، با حمایت آمریکا و برخی کشورهای منطقه به این جنگ اعزام شده بودند. مسلمانهای تکفیری با این تعریف که شوروی یک قدرت کافر بوده و سرزمین مسلمانان را به اشغال خود درآورده است، توسط این کشورها سازماندهی شده و برای به اصطلاح «جهاد» به افغانستان سفر رفته بودند.
مدیر گروه مطالعاتی خاورمیانه دفتر مطالعات وزارت خارجه گفت: این افراد پس از پایان جنگ در افغانستان به کشورهای خود بازگشتند و در این اندیشه بودند که علاوه بر شوروی سابق، آمریکا نیز کشورهای مسلمان را به اشغال خود در آورده و در آنها پایگاه نظامی برپا کرده است، لذا یک قدرت کافر محسوب شده و باید با آن و دولتهای دست نشاندهاش جهاد کرد. این گروه، موج اول تکفیریها را تشکیل میدادند که شامل گروه القاعده تحت رهبری «اسامه بن لادن» و «ایمن الظواهری» میشدند.
وی افزود: پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی، موج دوم گروههای تکفیری به رهبری «ابومصعب زرقاوی» شکل گرفت. این گروه از تکفیریها دیدگاه افراطیتری نسبت به مسلمانان داشتند و علاوه بر جنگ با آمریکا و دولتهای دستنشانده با بقیه گروههای قومی و مذهبی مسلمان که با آنها همگام نبودند، نیز میجنگیدند. این گروهها هم مستقیم یا غیر مستقیم توسط برخی کشورهای منطقه حمایت میشدند. موج سوم گروههای تکفیری نیز، جریان داعش به رهبری «ابوبکر البغدادی» هستند که دیدگاهی به شدت سلبی و سختگیرانهای نسبت به دایره هویتی و شمولیت اسلام دارند. این موج از جریانهای قبلی خطرناکتر و افراطیتر هستند. داعش به طور رسمی اعلام کرد که زیرمجموعه القاعده نیست و بغدادی چند وقت پیش در صحبتهای خود، تفکر و دیدگاه بن لادن و الظواهری را غلط دانست. مبحثبعدی، کشورهایی هستند که از این گروههای تکفیری پشتیبانی میکنند. این کشورها با تزریق پول، سلاح و نیروی انسانی نقش مهمی در شکلگیری و گسترش این گروهها داشتهاند و برای کسب منافع کوتهبینانه خود دست به این کار میزنند. البته این حمایتها در نهایت، به نفع این کشورها نیست و به تهدیدی جدی برای آنها تبدیل خواهد شد.
سخنگوی پیشین نمایندگی ایران در سازمان ملل در مورد چشمانداز آینده داعش بیان کرد: پیشبینیهای مختلفی درباره سرنوشت داعش مطرح میشود. برخی مثل نخستوزیر عراق از نابودی داعش در کمتر از یک سال صحبت میکنند و برخی دیگر مثل بعضی محافل و مقامات آمریکایی از تخمینهای تا ۳۰ سال سخن میگویند. ارزیابی شخصی من این است که داعش در عراق زودتر مهار میشود و به دلیل شرایط حاکم بر سوریه، جنگ با داعش در این کشور بیشتر طول خواهد کشید.
وی افزود: مهار و نابودی کامل داعش به چند عامل بستگی دارد. اول اینکه سازمانهای بینالمللی به کشورهای حامی داعش، فشار جدی بیاورند تا جریان تزریق پول، سلاح و نیروی انسانی به این گروهها را متوقف کنند. دومین نکته این است که داعش و حامیانش سعی کردهاند تا بحثتکفیری و غیر تکفیری را به بحثشیعه و سنی تبدیل کند که در قدرتگیری و عضوگیری این گروه در داخل و خارج خاورمیانه بسیار تاثیر داشته است. این گروه که زیر شاخه کوچکی از گروههای فرعی اهل سنت است، با یک حمله انتحاری یا به طور کلی یک عملیات تروریستی علیه شیعیان، آنها را علیه اهل سنت تحریک میکند و بالعکس. اوضاع وقتی از کنترل خارج میشود که برخی شیعیان این عملیات را از جانب تمام اهل سنت دانسته و دست به اقدام تلافیجویانه علیه آنها بزنند و این زد و خوردهای متقابل شدت یابد. این باعثبوجود آمدن «زنجیره تصاعدی بحران» میشود که مدل غالب ناآرامیهای خاورمیانه است.
میر یوسفی گفت: کاری که باید در سطح جهان و به ویژه جهان اسلام انجام داد، این است که مسلمانان و دیگر مردم جهان را متوجه این امر کرد که این بحث، بحثشیعه و سنی نیست، بلکه بحثتکفیری و غیر تکفیری است. در سنت اغلب مذاهب عمده اسلامی، تلاش شده است مباحثهویتی مسلمانان در مفاهیمی فراگیر نظیر «امت اسلامی» و یا حتی فراتر از آن «اهل کتاب» در برابر کفار یا مشرکین تعریف شود. تمرکز گروههای مختلف اسلامی بر بحثوحدت اسلامی، میتواند تلاش داعش را برای عضوگیری یا جذب منابع مالی متوقف یا آهسته کند. با ائتلاف گروههای مختلف اسلامی و تاکید بر مفاهیم عام وحدت آفرین نظیر «امت اسلامی» میتوان داعش را در عراق و سوریه متوقف کرد.
وی افزود: سیاستمداران و علما باید به مقابله با این جریان بپردازند. کنگره اخیر ضد تکفیری که در قم برگزار شد و علمای شیعه و سنی از تمامی کشورهای جهان در آن شرکت داشتند، قدم خوبی در این راه بود که میتواند جریان را از تقابل شیعه و سنی به تکفیری و غیر تکفیری تغییر دهد. در تفکر داعش، مسلمان کسی است که مو به مو نظرات این گروه را اجرا میکند. لذا میتوان آنها را به عنوان یک فرقه در نظر گرفت. این گروه دارای تفکر سلبی است که همه را کافر میداند، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. لذا مسلمانان با تکیه بر تفکر هویتی ایجابی و تکیه بر اشتراکات خود در تقابل با تفکرات سلبی داعش، میتوانند دایره فعالیت این فرقه را کوچک و کوچکتر کنند.
رایزن سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل در مورد اعدامهای درونگروهی و جنایت داعش بیان کرد: انگیزه اعدامها و سختگیریهای درونگروهی داعش را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول بر اعتقادات این گروه تکفیری استوار است. برای مثال زمانی که اعضای این فرقه در انجام برخی فرائض کوتاهی میکنند یا در مورد افرادی که از جبهه نبرد فرار میکنند یا به اندازه کافی مقاومت نمیکنند، این گروه آنها را تکفیر و اعدام میکند.
وی افزود: بخش دوم که راهبرد اصلی این گروه محسوب میشود، استفاده از نمایش سختگیری و اعدامها به عنوان یک تاکتیک جنگی است. این تاکتیک جنگی که از آن به «پیروزی بر اساس ایجاد وحشت» تعبیر میشود، برای ایجاد برتری روانی در میدان نبرد بکار میرود. زمانی که ما میبینیم که داعش سر بریدنها و اعدامهای خود را در برابر دوربینهای ویدیویی انجام داده و به طور گسترده در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد، برای ایجاد رعب و وحشتی است که تا کنون کارساز بوده است.
میر یوسفی در مورد تاثیر این جنایات گفت: تعداد شبهنظامیان داعش را بین ١٢ تا ٣۵ هزار نفر تخمین زدهاند، حال آنکه بر اساس برخی آمارها دهها هزار سرباز عراقی پس از اشغال موصل توسط داعش از ارتش این کشور فرار کردهاند. زمانی که مشاهده میکنیم که یک گروهی که در بالاترین آمار ٣۵ هزار عضو دارد باعثفرار این تعداد سرباز از ارتش چندصدهزار نفری عراق میشود، یعنی تاکتیک ارعاب و ایجاد وحشت کار میکند. این اعمال برای ترساندن نیروهای خارج و داخل این گروه صورت میگیرد. این تاکیتیک میخواهد این پیام را برساند که ما یک گروه خشن هستیم و در برابر ما مقاومت نکنید. بنابراین میتوان گفت که اینگونه جنایتهای داعش بیشتر از آنکه بر پایه اعتقاد و باورها استوار باشد، برای ارعاب به کار میرود. البته به مرور زمان و بعد شوکهای اولیه، این تاکتیک اثرش کمتر شده و با ادامه شکستهای میدانی کم اثرتر هم خواهد شد.
مدیر گروه مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات وزارت امور خارجه در مورد ائتلاف بینالمللی ضد داعش گفت: پس از اعدام خبرنگاران آمریکایی توسط داعش در مقابل دوربین، فشارهایی از داخل آمریکا بر دولت اوباما برای واکنش به این امر وارد شد. در کنار این، رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای عربی تلاش میکردند تا ایالات متحده را وارد جنگ در سوریه بر علیه دولت این کشور کنند. این فشارها اوباما را وادار کرد تا به إجرای نمایشی بر علیه داعش بپردازد که در عین حال هزینههای یک جنگ جدید را نداشته باشد. نمیتوان گفت که این ائتلاف هیچ تاثیری نداشته است اما جنبه نمادین و نمایشی آن برجستهتر است. این ائتلاف را نمیتوان خیلی جدی گرفت و در صورت جدی بودن هم لزوما امر مثبتی برای منطقه محسوب نمیشد.
وی در پایان تاکید کرد: در مقابل این ائتلاف، ائتلاف حقیقی محور مقاومت با تکیه بر مرجعیت و دولت عراق وجود دارد. این ائتلاف در مقابل داعش مفید واقع شده و اثر مثبت و موثری بر مبازره با گروههای تکفیری داشته است. با وجود برخی تلاشهای مخرب در داخل و خارج عراق، مرجعیت عراق به محوریت آیت الله سیستانی همواره بر وحدت میان شیعه و سنی تاکید کردهاند تا فتنه مذهبی شعلهور نشود. قطعا تاثیر احکام و پیامهای آیتالله سیستانی در مبارزه داعش، از تشکیل و عملیات ائتلاف بینالمللی ضد داعش بیشتر بوده است.