نگاهی به موج جدید اسلامهراسی در اروپا
فصل تازهای از سناریوی پیچیده اسلامهراسی در غرب آغاز شده است. فصل جدید، عبور از فاز رسانهای بزرگنمایی و ورود به مرحله تهدید عملی است که در چند هفته اخیر در سوئد شاهد آن بودیم. حمله به سه مسجد و چند بمبگذاری در شهرهای مختلف سوئد، آخرین وقایع این سناریو بودند.
فصل تازهای از سناریوی پیچیده اسلامهراسی در غرب آغاز شده است. فصل جدید، عبور از فاز رسانهای بزرگنمایی و ورود به مرحله تهدید عملی است که در چند هفته اخیر در سوئد شاهد آن بودیم. حمله به سه مسجد و چند بمبگذاری در شهرهای مختلف سوئد، آخرین وقایع این سناریو بودند. در این گزارش به ریشههای اسلامهراسی در غرب و فواید آن برای صحنهگردانان میپردازیم.
غرب، پشتیبانی و مبارزه با تروریسم
فعالیت گروههای تروریستی مذهبی که متعلق به اندیشه وهابیت و سلفیگری هستند، بحثامروز نیست. چندین سال است که گروههای اینچنینی در مناطق مختلف خاورمیانه، شبه قاره هند، قفقاز و آفریقا مشغول به فعالیت هستند و انسانهای بیگناه را در راه اهداف و اندیشههای خود قربانی میکنند.
پیش از ظهور داعش و فعالیت این گروه در خاورمیانه، «القاعده» به عنوان بزرگترین تهدید جهان متمدن معرفی میشد. در مورد اقدامهای تروریستی القاعده و استفاده از این گروه برای زمینهسازی حضور نظامیان آمریکا و ناتو در افغانستان بسیار صحبت شده و مقالات و تحلیلهای مختلفی ارائه شده است.
ظهور داعش پس از نخنما شدن بهانه مبارزه با القاعده و ناتوانی آمریکا در نابودی این گروه و «طالبان» به عنوان زیر مجموعه این تشکیلات صورت گرفت. پیشینه تاسیس داعش به سال ۲۰۰۶ میلادی و کشور عراق بر میگردد. کشوری که از سال ۲۰۰۳ میلادی در اشغال آمریکا قرار دارد و نیروها نظامی و اطلاعاتی این کشور در سراسر آن حضور دارند. این بحثدر مورد افغانستان نیز صدق میکند. ۱۳ سال حضور نیروهای بیگانه در خاک این کشور، دردی از مردم جهان در مبارزه با تروریسم دوا نکرد.
در حالی که غرب سابقه ناموفق مبارزه با تروریسم را در عراق و افغانستان یدک میکشد، این بار با شعار مبارزه با گروههای افراطی در منطقهای دیگر از آسیا وارد وارد عمل شده است. عراق و سوریه منطقه جدید فعالیتهای تروریستها و محل جدید تصویربرداری فیلمهای رسانهای برای ترساندن مردم جهان از مسلمانان است.
تفاوت داعش و گروههای مشابه در استفاده گسترده این گروه از امکانات رسانهای و پوشش گستردهتر رسانههای غربی در مورد فعالیتهای این گروه است. حسابهای کاربری مختلف در شبکههای اجتماعی «فیسبوک»، «یوتیوب»، «توئیتر» و شبکههای مشابه که اقدام به پوشش خودجوش یا هدایتشده اعمال جنایتکارانه تروریستها میکنند، یکی از همین تفاوتها است. اگر گروههایی مانند طالبان و القاعده استفاده از تلویزیون و رسانه را ممنوع میکردند، این گروه با کنترل رسانه در مناطق تحت تصرف خود، اقدام به انتشار مواضع و اخبار خود به طور گسترده در اینترنت میکند.
با توجه به اینکه سکان هدایت تمام این شبکهها در اختیار شرکتهای اروپایی و آمریکایی بوده و از سمت دیگر، آژانس امنیت ملی آمریکا(NSA) تمام مکالمات، ارتباطات و انتقال دادهها روی بستر اینرتنت را تحت نظر دارد، آیا اقدامی برای مبارزه با این موج صورت گرفت است؟
به طور قطع پاسخ به پزسش فوق منفی است. بهرهبرداری سرویسهای اطلاعاتی و دولتهای غربی از این موج رسانهای که توسط عوامل خود ساخته شده، بسیار گسترده است. گروههای تکفیری افراطی توسط رسانههای غربی به عنوان نمونه یک مسلمان معرفی میشوند. در دنیای امروز رسانهها نقش اصلی در هدایت افکار عمومی و زمینهسازی اقدامهای آتی دولتها را دارند. زمانی که تصاویر اعمال وحشیانه داعش و گروههای مشابه به طور گسترده در شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریهای خارجی منتشر میشود. شهروند اروپایی و آمریکایی که در محاصره این رسانهها قرار دارد، تصویر ذهنی خود از اسلام را بر پایه خوراک اطلاعاتی که رسانهها در اختیارش گذاشتهاند، ترسیم میکند.
به طور کلی، غرب و در صدر آن ایالات متحده رویکرد دوگانهای نسبت به تروریسم در دیگر نقاط جهان، به خصوص خاورمیانه دارد. از یک طرف زمینههای تشکیل این گروهها را فراهم میکند و به طور غیر مستقیم(از طریق همپیمانان منطقهای) و مستقیم، تجهیزات، اطلاعات و پول در اختیار آنها میگذارد. از طرف دیگر با استفاده از رسانههای تحت امر خود، بهرهبرداری مورد نیاز خود را انجام میدهد و با تشکیل ائتلافی از کشورهای همراه خود، وانمود میکند که قصد نابودی این تفکر را دارد و در انتها دنیا جهان توسط آنها نجات پیدا میکند.(یک قصه هالیوودی)
وقایع سوئد
گروههای تکفیری جنایتکار به عنوان نمونه یک میلیارد مسلمان به جهان معرفی میشوند. بخشی از مردم اروپا و آمریکا تحت تاثیر این تبلیغات قرار میگیرند و برخی دیگر حقیقت اسلام را میدانند و تفاوتی میان مسلمانان حقیقی و تکفیریها قائل هستند. هدف نهایی، گسترش روزافزون اسلامهراسی و اسلامستیزی برای حصول نتیجه دلخواه توسط حکومتها و سرویسهای اطلاعاتی غربی است. زمانی که تکفیریها به عنوان مسلمانان معرفی میشوند، راهپیمایی ضد اسلام و حمله به مسلمانان و اماکن اسلامی یک واکنش طبیعی به شمار میرود.
سوئد به عنوان یکی از کشورهای اروپایی، در چند ماه گذشته صحنهٔ برخی اقدامهای تروریستی و افراطی علیه مسلمانان و اماکن مذهبی اسلامی بوده است. انفجار دو خودروی بمبگذاری شده در محله عراقیهای شهر «مالمو» و حمله به مساجد از جمله آخرین اقدامهای اسلامستیزانه در اروپا بوده است. پیش از این نیز حمله به مسلمانانی که با پوشش حجاب در خیابانهای شهرهای سوئد در تردد بودند سابقه داشته است. مسلمانان با در اختیار داشتن پنج درصد از کل جمعیت سوئد، دومین مذهب در این کشور محسوب میشوند که هدف حملههای نژادپرستانه قرار میگیرند. شهر مالمو بیشترین تعداد مهاجر از عراق، بوسنی و هرزگوین، لبنان و کوزوو را در خود جای داده است و گروههای نژادپرست نسبت به حضور این مهاجران در سوئد اعتراض دارند.
حمله به مساجد در سوئد که در چند روز اخیر به وقوع پیوسته، پیش از این نیز سابقه داشته است. بنا بر گزارش نشریه «اکسپو» چاپ سوئد، در سال گذشته میلادی ۱۰ حمله به مساجد در شهرهای مختلف این کشور صورت گرفته است. در هفتههای گذشته نیز سه حمله به مساجد در سوئد اتفاق افتاده که تلفات جانی نداشته است.
گسترش روزافزون حملههای افراطیان علیه مسلمانان و اماکن مذهبی در شهرهای مختلف سوئد را میتوان نتیجه عملیات رسانهای غرب علیه مسلمانان دانست. بنا براین تبلیغات، هر مسلمان یک تروریست است و شهروندان کشورهای اروپایی نمیخواهند با این افراد خطرناک در یک خاک زندگی کنند. با اینکه کشورها و نهادهای غربی این نوع حملهها را محکوم میکنند اما با ادامه روند عملیات روانی و رسانهای علیه مسلمانان، این اقدامها ادامه پیدا خواهد کرد.
در مقابل حمله گروههای نژادپرست به مساجد، حدود ۴۰ تظاهرات در مناطق مختلف سوئد از جمله پایتخت این کشور در محکومیت اعمال نژادپرستانه و در تقبیح اسلامهراسی برگزار شد. با ارزیابی وقایع اخیر میتوان گفت که اگر سوئد و دیگر کشورهای اروپایی تدبیری برای دفع این اعمال اتخاذ نکنند، حمله به مسلمانان در غرب نهادینه میشود و پروژه اسلامهراسی و اسلامستیزی به ثمر مینشیند.
گزارش: محسن صالحیخواه