جهان در سال ۱۴۰۳/پرونده پنجم: اروپا
مکی: جهش راست افراطی در ساحت سیاسی قاره سبز/ اختلافنظر واشنگتن و بروکسل بر سر اوکراین/ رویگردانی اروپاییها از احزاب سنتی

کارشناس مسائل اروپا گفت: راستگراها از شعارهای افراطگرایانه، اتحادیهستیز و شعارهای اجتماعی و فرهنگی متعادلتری استفاده کردند تا بتوانند به عرصه قدرت در اروپا نزدیکتر شوند.
مرتضی مکی، کارشناس مسائل اروپا در تشریح مهمترین تحولات کشورهای قاره سبز در سال ۱۴۰۳ در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: یکی از مهمترین تحولاتی که در اروپا در سال گذشته شاهد آن بودیم، انتخاباتهای مهمی بود که برگزار شد. یکی از دلایل اهمیت این انتخاباتها، پیروزی احزاب راستگرای افراطی بود. موضوعی که برای مدتی فروکش کرده بود و تقریباً احزاب راست میانه با تشکیل ائتلافهای بزرگ تلاش میکردند تا از قدرتگیری احزاب راست افراطی جلوگیری کنند. به عنوان مثال، در آلمان، فرانسه و اتریش شاهد تشکیل این ائتلافهای بزرگ بودیم تا نوعی از مدیریت راستگرای افراطی به حاشیه رانده شود. اما مواجهه اروپا با بحرانهای اقتصادی ناشی از کرونا و سپس افزایش قیمتهای انرژی در پی حمله روسیه به اوکراین، باعث کاهش رشد اقتصادی، تورم و کاهش قدرت خرید مردم در اکثر کشورهای اروپایی شد. ضمن اینکه موج مهاجرتی که در اروپا وجود داشت و استفاده از شعارهای مهاجرستیزانه توسط احزاب راستگرای افراطی، به همراه آمیختگی این شعارها با مشکلات اقتصادی، باعث رویکرد دوباره مردم اروپا به راست افراطی شد.
وی ادامه داد: یک تحول مهم در این زمینه این بود که در انتخاباتهای قبلی، گرایش مردم اروپا به راست افراطی بیشتر در جهت تنبیه احزاب راست و چپ میانه بود، ولی در انتخاباتهای سال گذشته، بیشتر ناشی از بیاعتمادی مردم به احزاب میانه و ناکارآمدی آنها در بهبود شرایط اقتصادی بود. مردم دیگر احزاب راستگرای افراطی را تهدیدی برای ساختارهای دموکراتیک خود نمیدانستند. علاوه بر این، تحول دیگری در بخشی از این احزاب راستگرا رخ داد. آنها تلاش کردند از شعارهای افراطیگرایانه، اتحادیهستیزی و شعارهای اجتماعی و فرهنگی متعادلتری استفاده کنند تا بتوانند به عرصه قدرت در اروپا نزدیکتر شوند. این نیز یکی از دلایل مهم توجه مردم اروپا به این احزاب بود. انتخابات پارلمان اروپا شاید یکی از مهمترین انتخابات سال گذشته بود. در این انتخابات، احزاب راست افراطی به موفقیت بزرگی دست یافتند و در جایگاه اول در این نهاد مهم اتحادیه اروپا قرار گرفتند. پارلمان اروپا نماد همگرایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در اروپاست، اما بعد از این انتخابات، احزابی که خواستار کاهش قدرت نهادهای اروپایی و افزایش قدرت تصمیمگیری پارلمانها و دولتهای ملی اروپا بودند، پیروز شدند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: پس از انتخابات پارلمان اروپا، مهمترین انتخاباتی که در پی پیامدهای پیروزی احزاب افراطی به سرانجام رسید، انتخابات پارلمانی فرانسه بود. حزب «اجتماع ملی» مارین لوپن به موفقیت بزرگی در این انتخابات زودهنگام دست یافت. «امانوئل ماکرون» رئیسجمهوری فرانسه، تصور میکرد با انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام میتواند موقعیت حزب میانه خودش و ائتلاف احزاب چپ میانه را بهبود بخشد و از قدرتگیری حزب تحت نظر لوپن جلوگیری کند، اما این اتفاق نیفتاد. در مرحله اول انتخابات زودهنگام پارلمانی فرانسه، حزب لوپن توانست در جایگاه اول با کسب بیش از ۳۰ درصد آراء قرار بگیرد و حزب ائتلاف چپگرایان در جایگاه دوم و حزب میانه ماکرون در جایگاه سوم قرار گرفت. در مرحله دوم انتخابات، ائتلاف احزاب چپ و راست میانه با ایجاد ائتلافی که عملاً جلوی تشکیل دولت توسط حزب اجتماع ملی را گرفت، باعث شد که یک پارلمان متزلزل و شکننده در فرانسه ایجاد شود. این در حالیست که ماکرون تقریباً سه نخستوزیر را قربانی کرد تا بتواند پایداری در دولت فرانسه ایجاد کند و شرایط سیاسی و اقتصادی بهتری برای این کشور رقم بزند.
وی افزود: این پیروزی احزاب راستجهتگرای افراطی فقط در فرانسه نبود. در انتخابات پارلمانی هلند، شاهد پیروزی حزب راستگرای افراطی و اسلامستیز بودیم. این حزب توانست در جایگاه اول پارلمان قرار بگیرد. احزاب راست و چپ میانه هلند از ائتلاف با احزاب راست خودداری کردند و برای اولین بار شاهد حضور حزب راست افراطی در دولت هلند هستیم. در اتریش نیز به همین ترتیب، حزب راست افراطی پس از اینکه ائتلاف احزاب چپ و راست میانه نتوانستند با هم ائتلاف جدید تشکیل دهند، به قدرت رسید. همچنین انتخابات پارلمان آلمان شاید مهمتر از همه انتخاباتها بود، چرا که آلمان بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا و نقش لوکوموتیو اتحادیه اروپا را دارد. هر تحولی در آلمان و سپس در فرانسه که به عنوان موتور متحرک اتحادیه اروپا محسوب میشوند، پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سطح اتحادیه اروپا دارد. در انتخابات پارلمانی آلمان، حزب دموکرات مسیحی (CDU) عملاً شکست بزرگی را تجربه کرد و حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» (AfD) به موفقیت بزرگی دست یافت. این حزب توانست در جایگاه دوم قرار بگیرد. شرایط اقتصادی و سیاسی آلمان در دو سال اخیر پس از حمله روسیه به اوکراین و قطع گاز روسیه به اروپا، تحت تأثیر قرار گرفت و افزایش قیمت انرژی تأثیر جدی در رشد اقتصادی آلمان داشت و طی دو سال گذشته، رشد اقتصادی کاهش یافت.
مکی گفت: معمولاً در چنین شرایطی، کسری بودجه، بدهیهای عمومی دولت و کاهش قدرت خرید مردم افزایش مییابد و این باعث شد که مردم آلمان از احزاب چپ، راست و میانه گریزان شوند. حزب دموکرات مسیحی تنها توانست نزدیک به ۳۰ درصد آراء را به دست آورد و عملاً ناکام از تشکیل دولتی با ائتلاف احزاب همسو با خود بود. از سوی دیگر باید توجه شود که تحولات اوکراین باعث شد حزب دموکرات مسیحی آلمان نتواند با حزب آلترناتیو برای آلمان ائتلافی تشکیل دهد. البته کاندیدای اصلی صدراعظمی آلمان پیش از انتخابات طرحی درباره مهاجرت به پارلمان آورد، اما این طرح در پارلمان تصویب نشد. در حال حاضر، شرایط برای ائتلاف بزرگ دیگری میان حزب دموکرات مسیحی و حزب دموکرات آلمان شکل میگیرد، اما این امر نشان میدهد که خطر حضور احزاب افراطی در آلمان از صحنه سیاسی حاکم بر این کشور به حاشیه نمیرود. قطعاً ائتلاف دولت آینده آلمان مجبور است در مواردی همسویی و همراهی با شعارهای اسلامستیز حزب آلترناتیو برای آلمان داشته باشد. در مورد راهبرد کلی اتحادیه اروپا پس از آمدن ترامپ، شاهد ضدیتی هستیم که اتحادیه اروپا نسبت به ترامپ دارد و بالعکس. در چشمانداز ۱۴۰۴ در حوزه سیاست، امنیت و اقتصاد اروپا، رویکرد یکجانبهگرایی ترامپ در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی فرهنگی یک چالش جدی برای روابط اروپا و آمریکا خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: ترامپ به روسیه بسیار نزدیکتر از اروپاییها است و خواستههای پوتین در جنگ اوکراین حالا روی میز مذاکرات با آمریکا قرار دارد. این موضوع یک شوک بزرگ برای اتحادیه اروپا ایجاد کرده است. از سوی دیگر، اروپاییها بدون آمریکا توان ادامه حمایت نظامی و مالی از اوکراین را ندارند. بخش اعظمی از کمکهای نظامی و مالی که به اوکراین در سه سال گذشته شده از سوی آمریکا بوده است. طی دو ماه گذشته، دولتهای اروپایی طرحهای مختلفی در خصوص رسیدن به یک ساختار دفاعی مستقل اروپایی مطرح کردهاند، از بودجههای ۸۰۰ میلیون دلاری تا تشکیل صندوق ۱۵۰ میلیارد دلاری برای هزینههای نظامی. اما این مسیر بسیار دشوار و سخت است. دولتهای اروپایی توان و قدرت آمریکا در بعد هزینههای نظامی و مالی را ندارند. بخش اعظم بودجه این کشورها به خدمات رفاهی و اجتماعی اختصاص دارد و اگر بخواهند بودجههای نظامی را افزایش دهند، قطعاً باید خدمات اجتماعی را کاهش دهند. این فشار مضاعف بر اروپاییها وارد میشود و افکار عمومی اروپاییها نیز از این جهت بسیار چالشبرانگیز است. ضمن اینکه در سیاست خارجی و امنیتی نیز میان کشورهای اروپایی اتفاقنظری وجود ندارد. کشورهای شرق اروپا به هیچ وجه حاضر نیستند زیر چتر نظامی و امنیتی و هستهای فرانسه بروند و رویکرد آنها به آمریکا از این جهت است که بتوانند توازنی در روابط آمریکا و اروپا ایجاد کنند.
مکی در پایان گفت: از سوی دیگر، کشوری مثل آلمان به هیچ وجه حاضر نیست زیر چتر هستهای فرانسه برود. در داخل فرانسه نیز گسترش عملکرد و فعالیت هستهای با چالشهای قانونی جدی مواجه است. این موانع و چالشهای سیاسی، مالی و امنیتی که میان اروپاییها وجود دارد، باعث میشود که آنها همچنان تلاش کنند روابط امنیتی خود را با آمریکا مدیریت کنند و نوعی مشارکت خود را در جنگ اوکراین افزایش دهند. بدیهی است که آمریکا بدون اروپا نمیتواند جنگ اوکراین را پایان دهد و اروپا بدون آمریکا نمیتواند هزینههای ادامه جنگ در اوکراین را تأمین کند. این چالشها و موانع باعث میشود که گفتوگو و گفتمانی بین اروپا و آمریکا در سال جدید شاهد باشیم، اما این گفتوگو بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود، به خصوص برای اروپاییها.