یادداشتی از پژوهشگر لبنانی؛
کمک های انسانی به غزه: یک نمایش نظامی تمامعیار
نویسنده و پژوهشگر لبنانی تأکید کرد که پشت ژست انساندوستانه آمریکا برای احداث سکوی دریایی منافع اقتصادی و طمع بیوقفه برای سیطره بر منابع ملتها نهفته است.
«أمیة درغام»، نویسنده و پژوهشگر لبنانی در یادداشتی اختصاصی برای ایلنا نوشت: اکنون زمان دگرگونیها و فروافتادن نقابها در سطح جهانی فرا رسیده است. به محض آنکه «جو بایدن»، رئیسجمهوری آمریکا در هفتم مارس دقیقا پنج ماه پس از عملیات «طوفان الاقصی» از توافق درباره ایجاد یک کریدور دریایی برای رساندن کمکهای انسانی به غزه خبر داد، انتقادهای پیاپی مطرح و تردیدهای مستمر درباره ادامه حمایت آمریکا از اسرائیل در کشتار مردم فلسطین ظاهر شد.
بدون شک در سایه در دسترس بودن بسیاری از کریدورهای زمینی، این پرسش درباره احداث این کریدور دریایی که رژیم اسرائیل شتابزده با آن موافقت کرد، مطرح می شود. آیا روح بشریت به طور ناگهانی و پس از شهادت بیش از ۳۰ هزار شهروند فلسطینی با سلاح های مرگباری که از ایالات متحده پیشکش اسرائیل میشود، در بایدن و دولت آمریکا حلول پیدا کرده است؟
پشت این ژست انساندوستانه اسفناک چه چیز نهفته است، در حالی که در سایه جلوگیری از ورود کمکهای بشردوستانه و پزشکی به غزه شاهد نسل کشی، ویرانی و قحطی هستیم و شمار قربانیان گرسنگی در غزه به ۲۴ نفر رسیده است که بیشتر آنها کودک هستند اما از ورود کمک ها از گذرگاه رفح از سمت مصر یا از طریق اردن که یک مسیر فرعی برای حمل مواد غذایی و سایر کامیون های کالاست، جلوگیری می شود.
پرتاب کمکهای هوایی نیز یک نمایش تمام عیار بود، در واقع خاکستری بود که به چشمها ریخته شد تا حقیقت تحریف شود، از پرتاب کیسههای آرد به دریا گرفته تا مقادیرناچیز و بی ارزشی که پاسخگوی هیچ نیازی نبوده و فقط برای تبلیغ و گمراهی ملت هایی است که دیگر چشمانشان بر واقعیت ها بسته نیست، مردمانی که میدانند مدت هاست دروغ تاریخی بزرگی درباره حقیقت فلسطین برایشان ساخته شده است و به همین دلیل اکنون در غرب و در قلب ایالات متحده آمریکا علیه الیگارشی مالی حاکم برای دفاع از حقوق صاحبان واقعی و اصلی زمین، یعنی مردم و فرزندان فلسطین با شعار «فلسطین آزاد است» به پا خاسته اند.
برگردیم به همان بیانیه رسمی که هدف آن ایجاد یک سکوی دریایی شناور در دریای غزه در مقابل ساحل خان یونس - جنوب غزه اعلام شده است. در این طرح، چندین کشور وطرف وجود دارد : بریتانیا، امارات متحده عربی، قبرس، کمیسیون اروپا، آلمان، یونان، ایتالیا و هلند که توسط ایالات متحده آمریکا رهبری میشوند. در اینجا نیاز به گفتن نیست که برخی از همین کشورها چون بریتانیا، آلمان و ایتالیا در ژانویه ۲۰۲۴ با پیوستن به صف آمریکا کمک مالی به آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی را تعلیق کردند.
داده های موجود نشان می دهند که ساخت سکوی دریایی شناور به چندین ماه زمان نیاز دارد و این دومین پرسشی است که در اینجا مطرح میشود. چرا کمکها به عنوان مثال از گذرگاه زمینی «کرم سالم» وارد نمیشوند؟ چرا ارتش دشمن کامیونهای انگشت شماری را که از گذرگاه رفح عبور میکردند، بمباران کرد؟
نکته دوم در پرونده کمکهای انسانی نشان میدهد که هدف، رفع نیازهای فوری بشردوستانه در شمال، مرکز و یا جنوب آن نیست، بلکه هدف ایجاد یک نقطه دریایی برای آمریکاست.
از السالوادور گرفته تا کلمبیا و تا غزه تنها نامی که تکرار میشود، نام کشتی نیروی دریایی آمریکا است که در نمایش کمکهای بشردوستانه به غزه شرکت خواهد کرد، کشتی «یواساناس بریتین» کشتی است که میتواند تجهیزات و کمک های نظامی را به کمک های انسانی تبدیل کند. این موضوع نیز می تواند سومین نکته در این نمایشنامه باشد.
به محض آغاز جنگ غزه توسط رژیم اسرائیل کمک های نظامی و کمکهای مالی از ایالات متحده بدون کمترین توجهی به اعتراضهای مردم در سطح جهانی به سمت اراضی اشغالی سرازیر شد. بایدن در آن زمان به انتخابات ریاستجمهوری بی توجه بود، آیا اکنون نیز چنین دغدغه ای ندارد؟. بنابراین نتیجه میگیریم که قدم زدن در کریدور دریا برای او قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر ۲۰۲۴ نوعی تبلیغات است.
با احترام به همه اظهارنظرهای ارائه شده در این زمینه باید گفت که ایجاد کریدور دریایی، ساخت سکوی دریایی و امکان حضور حدود هزار سرباز آمریکایی برای مدیریت عملیات در دریای غزه صرفا گامی در جهت پیگیری اجرای برنامه راهبردی است که قرار است در غزه اجرا شود و این همان چهارمین نکته مندرج در نمایشنامه مذکور است.
دیگر برای کسانی که مسئله فلسطین را دنبال می کنند، پوشیده نیست که آنچه قرار است در غزه انجام شود، همچنین نسلکشی که در حال حاضر در آنجا از طریق بمباران، کشتار و تخریب خانه ها و زیرساخت های بهداشتی، آموزشی و غیره رخ میدهد، در واقع تلاشی برای سوق دادن افراد باقی مانده به مهاجرت و تکرار نکبت ۱۹۴۸ و سیطره کامل بر غزه و کنترل منابع آن از جمله گاز موجود در دریاست، همان طور که در سال ۲۰۰۰ میلادی دو میدان گازی در دریای غزه که ظرفیت آن یک تریلیون و ۴۰۰ بیلیون فوت مکعب تخمین زده شده و برای مدت ۱۵ سال نوار غزه و کرانه باختری کافی است، شناسایی شد. اخیرا هم فرانس ۲۴ گزارش داد که رژیم اسرائیل به دنبال انعقاد قراردادهایی با شرکتهای بین المللی برای اکتشاف گاز در میدان «غزه مارین» است، موضوعی که قانونی بودن آن محل پرسش و تردید است.
غزه، بزرگترین بازداشتگاه جهان که سالهاست در محاصره شدید به سر میبرد، تنها یک پروژه استعماری توسعهطلبانه برای سیطره بر گاز و سایر منابع آن به رهبری ایالات متحده آمریکا و با اجرای رژیم جعلی اسرائیل است.
به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا ظرف مدت اخیر دیگر از عملکرد اسرائیل راضی نبوده و اکنون به طور مستقیم و بدون نیاز به واسطه شتابان به دنبال سیطره بر توانمندیهای کشورمان است. کردیور دریایی، سکو و کشتیهایی که در راه هستند، تنها بهانه ای برای احداث یک پایگاه کاملا آمریکایی پس از ناتوانی اسرائیل در انجام وظیفهاش با سرعت لازم است.
مسئله در اینجا کمک های بشردوستانه یا احساس انسانیت نسبت به مردمی که در حال نابودی هستند، نیست، بلکه پای منافع اقتصادی و طمع بی وقفه برای سیطره بر منابع ملت ها در میان است.