در گفتوگو با ایلنا تشریح شد:
عوامل داخلی و خارجی حملات تروریستی اخیر افغانستان/ مولفههای موثر برای به رسمیت شناختن طالبان از سوی جامعه ملل
کارشناس مسائل افغانستان گفت: بر اساس طرح جدید غربیها در راستای ادامه نفوذشان، افغانستان در شرایط کنونی در گرماگرم یک توطئه بزرگ با دو بعد روابط تنشآلود با همسایگان و جنگ مذهبی و قومی در داخل این کشور مواجه است.
«سیدعباس حسینی» کارشناس مسائل افغانستان در تشریح دلایل وابعاد افزایش حملات تروریستی در افغانستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: در ادامه تحولات افغانستان از مرداد ۱۴۰۰ به این سو، این تحولات عملاً از فروردین ۱۴۰۱ وارد یک فاز و مرحله جدید شده که میتواند در صورت عدم هوشیاری و اقدامات مقتضی حکومت سرپرست کنونی، مردم افغانستان و همچنین کشورهای همسایه و بلکه منطقه را به کام یک دوره ناامنی و بیثباتی جدید و فراگیرتر بکشاند. فتنه و توطئه بزرگی که عملا از آغاز سال جدید کلید خورده، در دو بعد داخل افغانستان و همسایگان این کشور در حال پیشروی است. سرآغاز این تحولات، فضاسازی منفی ایرانهراسی در افغانستان و افغانستانهراسی در ایران با پخش و نشر گسترده و وسیع کلیپها و اعلامیههای جعلی و برنامهریزی شده علیه دو کشور بود که خوشبختانه فضا در ایران مدیریت شد، اما در داخل افغانستان، به دلیل عدم بصیرت، اعتماد و اطمینان کافی، وضعیت به گونه دیگری رقم خود.
وی ادامه داد: در گام دیگر، پس از ایران، روابط افغانستان با پاکستان نیز رو به وخامت گرایید و تنش آلود شد؛ روابطی که به نظر میرسید نسبت به هر کشور دیگری، پایدارتر و باثباتتر باشد، اما دو طرف در نتیجه برخی فتنهها تحت تأثیر قرار گرفتند و به خصوص نظامیان پاکستان در اقدامی مشخص به صورت علنی و آشکار به خاک افغانستان تجاوز کرد و مناطق غیرنظامی را هدف بمباران هوایی قرار داد. در گام بعدی، عدهای به دنبال تخریب روابط افغانستان و حکومت موقت طالبان با کشورهای آسیای مرکزی هستند و شاهد برخی تحرکات تروریستهای خارجی در طول خط مرزی با این کشورها به خصوص ازبکستان و تاجیکستان هستیم. اما به دنبال تنشآلود شدن روابط حکومت سرپرست طالبان با همسایگان، به عنوان عمدهترین حامیان این حکومت و ثبات در افغانستان، توطئهها وارد یک فاز جدید شد و درست مطابق پیشبینیهای مقامهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی آمریکا، گروه داعش در افغانستان بار دیگر از زیر خاکستر برخواست و دست به حملات خونین تروریستی با هدف ایجاد جنگ مذهبی در کابل، مزارشریف و قندوز زد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در این حملات از یکسو در ادامه روند حملات سیستماتیک و هدفمند علیه شیعیان افغانستان، آنها به عنوان یک هدف سهل الوصول و راحت، هدف حملات خونبار تروریستی قرار گرفتند و از سوی دیگر، دو مسجد و عبادتگاه صوفیان اهل سنت در شهرستان امام صاحب ولایت قندوز در شمال شرق افغانستان و دیگری در غرب شهر کابل هدف قرار گرفت تا این ماه رمضان را به خونینترین ماه به خصوص برای غیرنظامیان بیدفاع در طول چند سال اخیر تبدیل کند. با عنایت به آنچه بیان شد، بر اساس طرح و برنامه جدید آمریکا و انگلیس برای افغانستان و منطقه، جهت حفظ ادامه نفوذ و حضورشان، افغانستان در شرایط کنونی در گرماگرم یک توطئه بزرگ در دو بعد روابط سرد و تنشآلود با همسایگان و از سوی دیگر، جنگ مذهبی و قومی در داخل این کشور مواجه است.
حسینی افزود: این سناریو که بر اساس پیشبینی و برنامهریزی دقیق واشنگتن و لندن در حال عملی شدن است، در نتیجه سهلانگاری، عدم هوشیاری و اقدامات مقتضی از سوی حکومت موقت طالبان و دولتهای همسایه، میرود تا بحران خفته در زیر خاکستر در افغانستان را دوباره شعلهور کند و همه امیدهای به وجود آمده برای پایان جنگ و بیثباتی در این کشور دوباره برباد برود. در این شرایط، تنها طرفی که با آگاهی کافی عمل کرده، جمهوری اسلامی ایران بوده و هر یک از دو طرف دیگر، حکومت طالبان و دولت پاکستان، هر دو اشتباهات جدی و استراتژیکی در محور این سناریوی غرب مرتکب شدند. در این زمینه باید گفت حکومت سرپرست طالبان در حال ارتکاب چند اشتباه استراتژیک است که میتواند سرنوشت این حکومت را در هالهای از ابهام قرار بدهد.
وی گفت: از یکسو، به دنبال شکست نظامی امریکا توسط نیروهای طالبان پس از ۲۰ سال تلاش، تکلیف حکومت طالبان در بعد غیرنظامی و سیاسی با امریکا و غرب نیز باید کاملا مشخص و روشن باشد و هرگونه باز گذاشتن زمینه حضور و مداخله امریکا در امور داخلی افغانستان، و عادیسازی روابط، قطعا اینبار حکومت طالبان را در صورت عدم فرمانبرداری لازم، میتواند با سرنوشت حکومت محمد اشرف غنی مواجه کند. نباید فراموش کرد که امریکا و سیاستهای این کشور، ریشه اصلی مشکلات افغانستان و منطقه، حداقل در نزدیک به پنج دهه گذشته است. در برابر این نیاز، حکومت طالبان برای بقای خود در افغانستان و تأمین ثبات و امنیت پایدار در این کشور، باید به کشورهای همسایه و قدرتهای منطقه ثابت کند که میتواند یک همسایه مورداعتماد و فراتر از آن، یک همپیمان مورد اتکا برای این کشور باشد؛ چراکه قطعا از سردی و تنش در روابط حکومت طالبان با همسایگان و قدرتهای منطقه، امریکا و انگلیس بهره خواهد برد و بس.
این پژوهشگر مسائل افغانستان اضافه کرد: نکته دیگر، برخی اختلافات داخلی در بین حکومت و جناحهای وابسته به طالبان و حرکت بسیار کند این حکومت برای آشتی سیاسی و عفو عمومی در سراسر افغانستان و ایجاد یک دولت فراگیر سیاسی است. پس از تشکیل کمیسیون دعوت در سطح رهبری حکومت طالبان، هنوز هیچگونه ارتباط موثر و مفید با شخصیتها و رهبران سیاسی افغانستان که عمدتاً به خارج از کشور فرار کردهاند، برقرار نشده و ضعف در برقراری ارتباط و تلاش برای ادامه مذاکرات سازنده بینالافغانی با انعطافپذیری لازم همه جناحها، قطعاً برخی از این رهبران و شخصیتها را به سوی نظامی در افغانستان سوق خواهد دارد، کما این که ایجاد شبهنظامیان مخالف طالبان عملا در حال شکلگیری است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: نکتهای که باید طالبان به آن توجه کنند، این است که پیش نیاز به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه ملل، به دست آوردن مشروعیت داخلی و ملی است. به هر اندازه که طالبان در کسب اعتماد و باور داخلی و در نهایت مشروعیت ملی اهمال یا سهلانگاری کنند، فرصت بیشتری را برای نفوذیهای دشمن و عوامل خارجی و برهم زننده تامین منافع ملی برای زمینگیر کردن حکومت آنها و شعلهور کردن مجدد بیثباتی و ناامنی در افغانستان فراهم خواهد کرد.