۱۰ سال پس از بهار عربی؛
قنادباشی: خیزشها را عقیم کردند/ مهرههای حکام قبلی هنوز برسر کار هستند/ بایکوت واقعیت هنوز ادامه دارد
تحلیلگر مسائل آفریقا گفت: تمام انقلابهایی که در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ انجام شد به نوعی عقیم شدند و این فرآیند تحت عنوان یک سناریوی واحد به اجرا درآمد.
«جعفر قنادباشی» تحلیلگر مسائل آفریقا در تشریح اوضاع و احوال فعلی کشورهای عربی همزمان با فرا رسیدن دهمین سالگرد بهار عربی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: با گذشت ۱۰ سال از وقایع سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی در کشورهای شمال آفریقا که منشأ آن در تونس بود و سپس در مصر و لیبی مشاهده شد، بسیاری بر این عقیده هستند که بهار عربی و انقلابهایی که در بستر آن رخ داد، به نوعی با بنبست مواجه شد. در این میان باید توجه داشت که تعاریف مختلفی از خیزشها و انقلابیها در سراسر دنیا وجود دارد اما به هر ترتیب باید گفت که در مصر و تونس ما شاهد یک انقلاب ناتمام بودیم. برخی معتقدند که این خیزشهای مردمی را به همین دلیل نمیتوان یک انقلاب دانست؛ چراکه در وهله اول این اقدامها فاقد رهبری واحد بود و باید آنها را صرفاً در قالب یک پیام دستهبندی کرد.
وی ادامه داد: در این میان باید توجه داشت که انقلابها اساساً در بهار عربی ناتمام بودند و به نوعی یک فروریزش داخلی را شاهد بودیم که البته خلق این رخداد به دلیل اعمال سرکوبهای چند لایه بود. به عنوان مثال ما در مصر شاهد آن بودیم که انواع و اقسام سرکوبها علیه معترضان به وقوع پیوست و حتی اسناد موجود به نوعی نشان میدهد که اعمال خشونت در قاهره نسبت به سایر کشورهای دیگر بسیار بالاتر بوده است. در تونس هم بهرغم آنکه جرقه خیزش مردمی به دلیل خودسوزی «محمد بوعزیزی»، شهروند و جوان دستفروش تونسی زده شده بود اما در نهایت «زینالعابدین بن علی»، رئیسجمهور تونس از قدرت کنار رفت ولی آینده این انقلاب به یغما رفت. نکته بسیار مهم این است که حالا و با گذشت ۱۰ سال از آن روزها، اگر به مصر یا تونس نگاهی گذرا بیندازیم، میبینیم که در هر دو کشور پالایشهای سیاسی صورت نگرفت.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: واقعیت این است که در مصر و تونس همچنان مهرههای حکام قبلی بر سر کار هستند که این نشان میدهد فساد و استبداد همچنان دراین کشورها وجود دارد و صرفاً رونمای آن تغییر کرده است. به عنوان مثال جوانان مصر که در بهار عربی حضور داشتند همین حالا معتقدند که حکومت مصر از حسنی مبارک که یک ژنرال بود به یک فرد نظامی دیگر یعنی «عبدالفتاح السیسی» منتقل شد و در این میان «محمد مُرسی» قربانی این روند شد. در اصل قرار بود تا در این کشورها خانهتکانی انجام شود اما بازهم خروجی آن مثبت نبود. در تونس اتحادیه مشاغل توانست اوضاع رابه نفع خود مهندسی کند و همین موضوع باعث شد تا بقایای حکومت بنعلی در این کشور مجدداً قدرت را در دست بگیرند و این داستان همچنان ادامه دارد. لذا معتقدم که حالا تمام انقلابهایی که در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ انجام شد، به نوعی عقیم شدند.
قنادباشی افزود: در لیبی شاهد آن بودیم که «معمر قذافی» توسط مردم به زیر کشیده شد و هیچکس در این کشور وجود نداشت تا اوضاع را مدیریت کند. در نهایت دخالت خارجیها مانند بریتانیا، آمریکا و حتی فرانسویها باعث شد تا این کشور دوپاره شود و هنوز هم درگیریها در آن با شکل و شمایل مختلف ادامه دارد. در لیبی نه تنها ذخیره طلاهای قذافی با ارزشهای چند ۱۰ میلیاردی توسط بریتانیا به غارت برده شد، بلکه اوضاع به گونهای از سوی غربیها مدیریت شد تا آنها بتوانند به منابع انرژی این کشور دسترسی پیدا کنند. اینها به خوبی نشان میدهد که نه تنها این مهرهها از خارج حمایت میشوند، بلکه این روند موجب شده تا انقلابهایی که به دنبال اصلاحات بودند، منحرف شوند. بر این اساس باید بگویم این قیامها به نوعی تبدیل به قیام نشدند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با گذشت ۱۰ سال همچنان نارضایتی، مشکلات معیشتی، استبداد و سرکوب به علاوه نقضهای کامل حقوقبشر همچنان وجود دارد و ما شاهد سلسله مشکلات مشخص در این کشورها هستیم. به عنوان نمونه در تونس ما شاهد آن هستیم که حدود دو هفته است که در این کشور اعتراضها ادامه دارد و حتی رئیسجمهوری این کشور، طرح اصلاحات نخستوزیر را قبول نکرده است. این مسائل به خوبی نشان میدهد که ساختارهای دیکتاتوری در این کشورها با گذشت ۱۰ سال همچنان پابرجاست و به نوعی شاهد ادامه آن هستیم. این در حالیست که غربیها در حال سیاهنمایی این انقلابها هستند؛ به گونهای که آنها همچنان اعلام میکنند که معترضان دست به خشونت بیش از حد زدهاند و پا را تا جایی فراتر گذاشتهاند که به معترضان برچسب تروریسم زدهاند. بر این اساس باید گفت که بایکوت این انقلابها همچنان ادامه دارد.