خبرگزاری کار ایران

در پنجمین نشست «من، دیگری، معنا» دانشگاه خوارزمی عنوان شد:

غفلت و فراموشی از مرگ فلسفه اصلی پدیدار شدن عرفان های نوظهور است

غفلت و فراموشی از مرگ فلسفه اصلی پدیدار شدن عرفان های نوظهور است
کد خبر : ۱۲۰۶۹۲

در مکاتب نو ظهور با اعتقاد بر اینکه انسان زمانی که شهوات و غرایز او تخلیه شود به عامل معنابخشی در زندگی خواهد رسید، ذهن پیروان خود را مغشوش کرده و موجب غفلت و فراموشی از «مرگ» و دغدغه‌های آن می‌شود.

ایلنا: پنجمین نشست از سلسله نشست های «من، دیگری، معنا» ویژه تحلیل پدیده های نوظهور معنوی در دانشگاه خوارزمی برگزار شد.

به گزارش ایلنا در کرج، رسول رسولی پور عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی سخنرانی خود را با طرح سوالِ «نقش مرگ، در معنا بخشی چیست؟» آغاز کرد و گفت: پیوند مرگ با معنا موضوعی مشخص است اما «مرگ» چه نقشی را در این معنابخشی ایفا می‌کند و در جریانات نوظهور معنوی، مرگ چگونه به زندگی معنا می‌دهد.

وی «مرگ» را پیمانه زندگی دانست و گفت: آنچه که زندگی را محدود و مشخص می‌کند و باعثآگاهی در زندگی می‌شود، «مرگ» است.

رسولی پور در پنجمین نشست از سلسه نشست های تحلیل پدیده‌های نوظهور معنوی با عنوان «من، دیگری، معنا» افزود: زندگی امری مشخص و «مرگ» وجه ناشناخته و یا همان «دیگری» برای زندگی است.

وی با بیان اینکه مرگ و زندگی به عنوان دو وجه متضاد، در کنار هم مفهوم پیدا می‌کنند، خاطرنشان کرد: هر نوع شکوفایی و کمال، از تقابل متضادها متولد می‌شود و «معنا» از عمق فهم زندگی من با «دیگری» به دست می‌آید و زندگی من با «دیگری» همراه با دغدغه‌ی مرگ است و اگر این گونه نباشد زندگی آگاهانه و ثمربخش نیست؛ چراکه مرگ به زندگی من «معنا» می‌دهد.

این استاد دانشگاه در این جلسه که به همت اداره فعالیت های دینی، هنری و ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی برگزار شد، اظهار کرد: کسانی که مرگ را پایان زندگی می‌دانند و یا کسانی که آن را پایان زندگی نمی‌دانند، از هر دو دیدگاه، مرگ موثر است؛ چراکه ذهن انسان را متوجه می‌کند که این فرصت ابدی نیست و باید از این فرصت لذت برد.

وی در ادامه با طرحِ این سوال که «چه ضرورتی دارد که اصلا زندگی کنیم» بیان کرد: میل به زندگی امری غریزی و ذاتی است و نیاز به توجیه و دلیل ندارد.

استاد فلسفه دانشگاه خوارزمی با اشاره به دیدگاه «مرگ» در مکتب اسلام ابراز داشت: قرآن «مرگ» را «توفی» به معنای انتقال عنوان می‌کند و مرگ را نقطه پایان نمی‌داند؛ بلکه زندگی را در دو مرحله و در دو صحنه عنوان کرده است.

وی در این نشست که با حضور دانشجویان دانشگاه خوارزمی در این دانشگاه اجرا شد، با قرائت آیه ۸ سوره جمعه؛ «عاقبت مرگی که از آن می‌گریزید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده می‌شوید و او شما را به آنچه می‌کرده‌اید آگاه می‌سازد.» خاطر نشان کرد: انسان با توجه به اینکه طبیعت حیوان را دارد، از مرگ فرار می‌کند و این فرار کردن به خاطر ندانستن و ناآگاهی است و عموماً انسانها از پدیده‌هایی که نسبت به آن شناخت ندارند، ترسان و گریزان هستند.

رسولی پور در بخش دیگری از سخنان خود به بیان دیدگاه‌های جریان های نوظهور معنوی در خصوص «مرگ» و لذت بردن از زندگی پرداخت و گفت: ادیان هندی قدیمی با نظریه تناسخ، ترس از مرگ و نابودی را مرتفع می‌نماید اما ترس از نتیجه‌ی عمل در بازگشت به دنیا برای پیروان باقی می‌ماند.

وی به مکاتبی همچون «سای بابا» و «اوشو» اشاره کرد و تصریح نمود: در این نوع مکاتب با اعتقاد بر اینکه انسان زمانی که شهوات و غرایز او تخلیه شود به عامل معنابخشی در زندگی خواهد رسید، از این طریق، ذهن پیروان خود را مغشوش کرده و موجب غفلت و فراموشی از «مرگ» و دغدغه‌های آن می‌شود.

او افزود: در مکاتب عرفان‌های آمریکایی، نَفْس و قوه‌ی خیال مخاطبان پرورش می‌یابد؛ به طوری که لذت در یک جهان مرموز و ناشناخته را وعده می‌دهد و پیروان این مکاتب، مرتفع نمودن مشکلات برای مدتی کوتاه در دنیای خیال را غنیمت می‌شمارند.

وی ادامه داد: در عرفان‌های مسیحی، محور، شخص حضرت مسیح است؛ انسان را کاملاً وابسته به حضور و وجود شخص مسیح می‌کنند و انتهای راه مشخص نیست.

این استاد دانشگاه یادآور شد: هر کدام از تعابیری که برای درمان رنج مرگ به کار می‌رود؛ از جمله به ناکجا آباد رفتن، فراموشی و غفلت، در خیال سیر کردن، به مسیح ایمان آوردن و در مسیح زیستن، و یا مرگ به معنای «توفی» و انتقال؛ نشان دهنده‌ی این است که مرگ یک مفهوم بسیار مهمی است و در زندگی نمی‌توان از مرگ و دغدغۀ آن فارغ شد.

عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی افزود: در مکاتب این که چگونه مرگ را ارائه نمایند که برای پیروان آنها راحت‌تر و سبک‌تر جلوه کند برجسته شده است.

وی با توجه به اینکه اخیراً رشته «مرگ اندیشی» به عنوان رشته دانشگاهی تدریس می‌شود؛ یادآور شد: در جوامع مدرن، مرگ اندیشی یک دستور روان‌شناختی است تا بتوان ترس از مرگ را کاهش داد. در مکتب اسلام نیز زیارت اهل قبور بسیار سفارش شده است؛ تا از این طریق از جهت روانی و روان‌شناختی، مرگ اندیشی کنیم.

رسولی پور در پایان تصریح کرد: مرگ اندیشی، به نوعی معنابخشی به زندگی است و مرگ حقیقتی است که زندگی با آن معنا پیدا می‌کند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز