ایلنا بررسی کرد:
توسعه پارسجنوبی مهمتر است یا پالایشگاهسازی؟
در سال ۷۶ در پارس جنوبی و پتروشیمی حدود ۳۰ میلیارد دلار هزینه شد این میزان اعتبار را میتوانستیم برای احداث ۳ پالایشگاه به اندازه اصفهان هزینه کنیم تا حدود ۹۰۰ هزار بشکه نفتخام در روز تبدیل به بنزین، نفتکوره و گازوئیل میشد، اما در مقابل مردم در منازل خود گاز نداشتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طبق قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ و با توجه به بند ۴ و ۵ ماده ۲ این قانون صرفا شرکتهای استخراج و تولیدکننده نفتخام، گاز طبیعی و معادن نفت و گاز در گروه ۳ فعالیتهای تعریف شده در قانون مذکور دستهبندی شدهاند، به این معنا که دولت صرفاً مجاز به سرمایهگذاری در این بخش است و مطابق ماده ۲ قانون یادشده قلمرو فعالیتهای اقتصادی دولت از جمله مالکیت، مدیریت و سرمایهگذاری در بنگاههای اقتصادی نظیر پالایشگاهها اعم از طرحهای تملک داراییهای سرمایهای، تاسیس شرکت، مشارکت با خصوصی و تعاونی ... به هر نحو و میزان ممنوع است.
با این حال، براساس مفاد تبصره سوم ماده ۳ این قانون تنها گزینه پیش روی وزارت نفت برای ساخت پالایشگاه این است که این اقدام در ردیف سازمانهای توسعهای قرار بگیرد؛ زیرا در این تبصره قانونی سرمایهگذاری دولت در بخشهای مذکور بهطور ۱۰۰ درصدی و با مشارکت بخش خصوصی از طریق سازمانهای توسعهای مجاز شده است.
به گونهای که دولت ملکف میشود پس از واگذاری هر پالایشگاه ۷۰ درصد وجوه حاصل از واگذاریها را به شرکت پالایش و پخش برای احداث پالایشگاه جدید اختصاص دهد و وزارت نفت نیز مکلف میشود پالایشگاه جدید را حداکثر سه سال پس از بهرهبرداری واگذار کند.
از قوانین که بگذریم نیازسنجی احداث یک مجموعه با هزینه بالا و زمان طولانی از جمله ملزوماتی است که در هر پروژهای باید آیندهنگرانه به آن توجه کرد.
قطعا در تولید فرآوردهها و پاییندست نفتخام آنچه مهم است تولید ارزش افزوده است، اما امروز صرفنظر از ارزش افزودهای که احداث یک مجتمع پتروشیمی، توسعه یک میدان مشترک نفتی و گازی، ارتقای راندمان یک پالایشگاه، ساخت یک پایانه صادرات نفتخام همچون جاسک و حتی احداث یک خط لوله میتواند داشته باشد، برخی نگاهها به لزوم ساخت پالایشگاه معطوف شده است.
اما آیا ساخت پالایشگاه و محصولی که تولید میکند به همان میزان که محصول پتروشیمی ارزشمند است، دارای ارزش است؟ حداکثر کردن برداشت از یک میدان مشترک مهمتر است یا هزینه برای ساخت پالایشگاه؟ پایانه جاسک که بیانگر جایگاه توان ملی کشور در جهان بوده، استراتژیکتر است یا ساخت پالایشگاهی که محصول تولیدی آن تا چند سال آینده خریداری ندارد؟ البته شکی نیست که بنزین و گازوئیل به عنوان محصولات مهم ساخت پالایشگاه از اهمیت استراتژیک و حیاتی برخوردار هستند، اما در شرایطی که نیاز داخل تامین شده و مازاد تولید برای صادرات هم داریم همچنان باید در اولویت قرار داده شود؟ هدف اصلی از ساخت پالایشگاه چیست؟ مگر نه اینکه محصولی تولید شود که صادرات محصول خام نداشته باشیم و ایجاد ارزش افزوده کنیم؟ آیا این هدف فقط با پالایشگاهسازی محقق میشود؟ زمانی که کشور به لحاظ تامین بودجه و نقدینگی دوران سختی را سپری میکند ساخت پالایشگاه در اولویت چندم توسعه قرار میگیرد؟ آیا صرف اینکه پالایشگاه بسازیم تا محصولی تولید شود که مصرفی بوده و علاوه بر آلایندگی ثروت کشور را بسوازند، اهمیت دارد یا اینکه پروژههای ارزشمندتری که مزیتشان بیش از نقاط منفی است، هم مهم هستند؟
مقایسه بین محصولات پتروشیمی و پالایشی و جایگزین کردن پالایشگاه و پتروشیمی درست همانند این است که با یک سرمایهگذاری بالا کالایی تولید کنیم که کمتر از سرمایه اولیه ارزش مالی دارد و این در حالی است که میتوانیم با سرمایهای کمتر بیش از رقم هزینه شده ایجاد درآمد کنیم. قطعا باید محصولات مورد نیاز و اولویتهای تولیدی کشور را در یک سبد ببینیم و بدانیم که چگونه میتوانیم با کمترین سرمایهگذاری بیشترین سود را به کشور برسانیم.
ممکن است اینگونه تصور شود که بنزین، گازوئیل، نفت سفید و گاز مایع را به عنوان محصول نهایی استفاده میکنیم و رسالت پالایشگاه تولید محصول نهایی است اما حقیقتا اینگونه نیست، پالایشگاه سرمایهگذاری بالایی نیاز دارد و محصولاتی که تولید میکند مارجین لازم را ندارد.
علاوه بر این باید دانست وظیفه وزارتخانههای اقتصادی ایجاد ارزش افزوده است، وزارت نفت نیز یک وزارتخانه اقتصادی است که باید ایجاد ارزش افزوده کرده و محصولی تولید کند که درآمدزایی داشته باشد، آن هم در شرایط کنونی و تحریمهایی که روز به روز حلقه آن تنگتر میشود و بودجه کشور به سختی تامین میشود، پروژههای حیاتی درگیر کمبود نقدینگی و تکنولوژی هستند و صادرات نفت به عنوان اصلیترین منبع تامین بودجه کشور هدف اصلی و در نوک پیکان حملات محدودکننده.
سوی دیگر ماجرا را هم ببینیم، جهان به سمت استفاده از سوختهای پاک از جمله برق و گاز حرکت میکند تا کمتر محیط زیست آلوده شود و این همان دوراندیشی است که سرمایهگذاری در استخراج گاز را در کشور ما به همراه داشته تا سوختهایی که هم هوا و هم زمین را بیشتر آلوده میکنند، کمتر مصرف شود، به گفته وزیر نفت؛ "ما در پارس جنوبی تولید را ۲.۵ برابر کردیم، این یعنی ۱۰ تا پالایشگاه؛ اگر بهجای این، پالایشگاه میزدیم، تمام کشور را به آلودگی میکشیدیم".
بهتر است گستره دیدگاهمان را بیشتر کنیم و اوضاع بازار جهانی محصولات را هم ببینیم، مثلا وقتی انگلیس اعلام میکند که تا 2040 دیگر نیازی به سوخت فسیلی و بنزین ندارد و قطعا دیگر کشورها نیز رفته رفته با تقدم و تاخر همین رویه را دنبال میکنند، چرا ما باید روی پروژههای کوتاهمدت سرمایهگذاری کنیم؟ 10 سال آینده برای کدام بازار بنزین و یا گازوئیل تولید کنیم؟
به فرض اینکه بازار تولید محصولات پالایشگاهی تضمین شده باشد، به شرطی که تمام محصولات میانی را تعیین تکلیف کرده باشیم، تولید گاز را به حداکثر رسانده، زنجیره اتیلن و پروپیلن را کامل کرده باشیم، پتروشیمیها را به سرانجام رسانده و پاییندست پتروشیمی را نیز مدنظر قرار داده باشیم، آنگاه چرا که نه؛ چرا پالایشگاه نفتخام احداث نکنیم؟
مثلا در سال 76 در پارس جنوبی و پتروشیمی حدود 30 میلیارد دلار هزینه شد این میزان اعتبار را میتوانستیم برای احداث 3 پالایشگاه به اندازه اصفهان هزینه کنیم تا حدود 900 هزار بشکه نفتخام در روز تبدیل به بنزین، نفتکوره و گازوئیل میشد، اما در مقابل مردم در منازل خود گاز نداشتند، چون سرمایهگذاری در کشور ما براحتی صورت نمیگیرد، در واقع اگر میخواهیم پالایشگاه بسازیم باید از بودجه جای دیگر حذف کنیم، پتروشیمی نداشته باشیم تا پالایشگاه بسازیم، در پارسجنوبی هم اجازه میدادیم قطر تا میتواند از میادین مشترک و سرمایه بیننسلی ما برداشت کند.
اگر اولویت ساخت پالایشگاه با هدف صادرات محصولات آن هم بود، میتوانستیم حدود 8 میلیارد دلار در سال درآمد کسب کنیم، اما امروز ارزش گازی که بین مردم توزیع میکنیم سالانه بیش از 30 میلیارد دلار است.
اگر پول داشتیم و تمام زنجیره ارزش اتان، میعانات گازی را کامل کرده و بودجه مازاد داشتیم و پالایشگاه نمیساختیم، قطعا مسئولینامر باید پاسخگو بودند، اما واقعیت این است که ما در کشوری زندگی میکنیم که منابع مالی محدود است، میدان مشترک پارس جنوبی و غرب کارون را داریم که تا غفلت کنیم چیزی از ذخایرشان باقی نمیماند، اینگونه نیست که اگر ما سرمایهگذاری نکنیم و نفت و گاز این مخازن را برداشت نکنیم، همسایگان هم بر نمیدارند.
موضوع دیگر اینکه آیا بهتر نیست به جای صرف سرمایه عظیم و ساخت پالایشگاه جدید با یک سوم هزینه پالایشگاههای موجود و ضررده را که محصولات نامرغوبی تولید میکنند، بروز کنیم؟ مثال واضح آن پالایشگاه اراک است که نفت 50 دلاری را تبدیل به محصول 48 دلاری میکرد اما اکنون با نوسازی و افزایش راندمان همان نفت 50 دلاری را تبدیل به محصول 54 دلاری میکند، یعنی هم سرمایهگذاری کمتری شده و هم پالایشگاهی که روزی 5 تا 6 میلیون لیتر بنزین معمولی تولید میکرد، امروز 13 میلیون لیتر بنزین و حدود 18 میلیون گازوئیل یورو تولید میکند.
باید بدانیم پول ارزش زمانی دارد اگر کسی پروژهمند باشد، میداند اولین درس اجرای هر پروژهای این است که هر سازهای به وقت خود ساخته و روی آن سرمایهگذاری صورت گیرد. نخواهیم که ثروت مردم را با منویات سیاسی خود بر باد دهیم. محصولی تولید کنیم که علاوه بر حفظ منافع کشور و ملت، یادگار ماندگاری برای فرزندان خود باقی بگذاریم.