خبرگزاری کار ایران

وزیر نیرو:

آب شمشیر دولبه‌ای در خدمت جنگ یا صلح است

آب شمشیر دولبه‌ای در خدمت جنگ یا صلح است
کد خبر : ۸۵۱۴۰۵

وزیر نیرو در جمع پژوهشگران مطالعات صلح، موضوع آب را به شمشیر دولبه‌ای تمثیل کرد که می‌تواند در خدمت جنگ یا صلح باشد.

به‌گزارش ایلنا از وزارت نیرو، "رضا اردکانیان" ظهر امروز در سومین همایش سالانه انجمن مطالعات صلح ایران که در محل دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، در سخنرانی با عنوان "مسأله آب، علوم اجتماعی، تفکر میان‌بخشی و صلح" اظهار داشت: زمان تصمیم‌گیری برای مشارکت در این همایش «علوم انسانی و اجتماعی و صلح» احساس می‌کردم یکی از بهترین فرصت‌ها برای سخن گفتن درباره شمشیر دولبه‌ای است که می‌تواند در خدمت جنگ یا صلح باشد. این شمشیر، آب است.

وی ادامه داد: متخصصان سال‌هاست از عباراتی نظیر «جنگ آب» استفاده می‌کنند و بسیاری نیز آن‌را نظریه‌پردازی کرده‌اند و شوربختانه نظریه‌پردازی درباره جنگ آب، بیش از هر جای دیگری درباره خاورمیانه و شمال آفریقا صورت گرفته است. جای خوشبختی است که بیش از یک دهه از طرح آب به عنوان ابزاری برای اتصال آدمیان به یکدیگر، انسجام اجتماعی و صلح نیز می‌گذرد.

اردکانیان با اشاره به اینکه بحث این همایش طرح نسبت علوم انسانی و اجتماعی با صلح است، افزود: من نیز به تبع تحصیلات و تجربه ملی و بین‌المللی‌ام در سازمان ملل متحد و اجرای طرح‌های آبی در بیش از 40 کشور جهان در زمینه مدیریت منابع آب، مناسب دیدم با محوریت نسبتِ علوم اجتماعی و انسانی با مسأله آب و صلح دیدگاه‌هایی را طرح کرده و در میان‌رشته‌ای‌تر شدن مباحث آب و صلح سهمی داشته باشم.

وزیر نیرو یادآور شد: مسأله آب، ابعاد مختلفی دارد اما از زاویه‌ای که اکنون مد نظر دارم، خیلی ساده و به طرز تناقض‌آمیزی پیچیده، این است که موجودیت فیزیکی آب، به شدت در تعامل با «نظام اجتماعی و رفتاری» است و به عبارتی، نظامی بیوفیزیکی را تشکیل می‌دهد. کمیت فیزیکی آب مهم است و جوامع از این جهت قابل تقسیم‌بندی در طیفی از پرآب تا کم‌آب یا هر طبقه‌بندی کمّی دیگری هستند؛ اما کمیت آب به تنهایی مسأله‌ساز نیست.

وی با بیان اینکه نوع رفتار هر جامعه و اعضای آن است که کمیت آب را به مسأله تبدیل می‌کند، گفت: بخش مهمی از مسأله آب در همه ابعادش، از کفایت کردن منابع آب یک کشور برای رسیدن به سطی مناسبی از توسعه تا بروز یا مدیریت مناقشات آبی، مستقیماً تحت تأثیر این متغیرهاست.

اردکانیان ادامه داد: بیش از دو دهه است که گفته می‌شود «مسأله آب، کمیابی آن نیست، بلکه حکمرانی آب مسأله است.» حکمرانی آب خیلی ساده به معنای نظام و شیوه اعمال قدرت، تقسیم منابع، اتخاذ تصمیم‌ها، نظارت بر انجام تصمیم‌ها، ارزیابی تصمیم‌ها و کردارها و سنجیدن میزان و نوع حرکت کردن در مدیریت منابع آب است. بدیهی است که وقتی از قدرت، تصمیم‌گیری، ارزیابی و سنجش سخن به میان می‌آید، ما اساساً از یک نظم سیاسی-سیاستی سخن می‌گوییم که به شدت تحت تأثیر شش متغیری است که برشمردم. حکمرانی آب به‌ویژه تحت تأثیر ساختار نهادی، اقتصاد آب، اعتماد و سرمایه اجتماعی، ارتباطات آبی و الگوی توسعه است. متغیرهای دیگر تا اندازه زیادی از همین چهار متغیر تأثیر می‌پذیرند.

وزیر نیرو با بیان اینکه دانشمندانی نظیر الینور استروم (Elinor Ostrom) اقتصاددان برنده جایزه نوبل نشان داده‌اند مدیریت منابع آب، بالاخص در منابع مشترک نظیر آبخوان‌ها تا چه اندازه تحت تأثیر اعتماد و سرمایه اجتماعی است، افزود: نهادگرایی در اقتصاد و علوم اجتماعی، به علاوه موضوع ارتباطات به منظور خلق اعتماد و سرمایه اجتماعی که متأثر از علوم ارتباطات و علوم اجتماعی بوده است، سهم به‌سزایی در درک امروزین ما از ملزومات پایدارسازی منابع آب دارند.

وی ادامه داد: پیدایش عرصه‌های مطالعاتی گسترده‌ای در چند دهه گذشته درباره ملزومات اجتماعی و اقتصادی پایدارسازی منابع آب، روند تلفیق شدن مسأله آب با مقولات غیرفنی را نشان می‌دهند. اگر دو سه دهه قبل عباراتی نظیر «جامعه‌شناسی مدیریت منابع آب» غریب بود، اما امروز در فضای دانشگاهی آشنا هستند، اگرچه هنوز در عرصه اجرایی به دشواری پذیرفته می‌شوند.

 

تفکر میان‌بخشی در حوزه آب

وزیر نیرو با بیان اینکه علوم اجتماعی نیز می‌توانند به یکی از بلاهای دانشگاه مدرن، یعنی تک‌رشته‌ای بودن، مبتلا شوند، گفت: همان گونه که در عرصه دانش فنی-مهندسی، سالیان بسیاری میان علوم آب و سایر علوم مرتبط با محیط‌زیست، کشاورزی و انرژی فاصله‌های زیاد و خسارت‌بار وجود داشته، حتماً علوم اجتماعی نیز از این عارضه رنج برده‌اند. نفس وارد شدن علوم اجتماعی به عرصه آب، به معنای تلاشی میان‌رشته‌ای است.

وی ادامه داد: امروزه ماهیت میان‌بخشی مدیریت آب، خاک، غذا، پسماند و انرژی کاملاً پذیرفته شده است. مفهوم همبست (Nexus) همین واقعیت را نشان می‌دهد. مسأله آب را نمی‌توان جدای از خاک (که کشاورزی در آن صورت می‌گیرد)، غذا (که محصول آب و خاک است)، پسماند (که حاصل استفاده از محصولات تولیدشده با آب است و می‌تواند منابع آب‌ را آلوده کند) و انرژی که برای تولید آب، غذا و مدیریت پسماند ضروری است، بررسی و مدیریت کرد.

وی تصریح کرد: واقعیت این است که هیچ نظام پایدار بیوفیزیکی در عرصه مدیریت منابع آب شکل نمی‌گیرد مگر آن‌که دانش متناسب با پیچیدگی این گونه نظام‌ها بر اساس ادراکی میان‌رشته‌ای، و درک ارتباطات میان بخش‌های مختلف – کشاورزی، صنعت، خدمات، زندگی شهری، رفتار فردی - و مرکب از همکاری علوم فنی-مهندسی، محیط‌زیست و علوم اجتماعی در معنای وسیع آن تولید شود.

 

حل مناقشه نیز در کانون مدیریت منابع آب است

اردکانیان در ادامه با تاکید بر اینکه مناقشه از آن‌جا که بخش ذاتی مناسبات آبی و مدیریت منابع آب است، حل مناقشه نیز در کانون مدیریت منابع آب است، افزود: صلح‌سازی اما امری فراتر از حل مناقشه را در بر می‌گیرد و «مستلزم فرایند تغییر دادن ساختارهای اجتماعی و سیاسی ناعادلانه از طریق «روابط درست» است. این فرایند شیوه‌هایی را تغییر می‌دهد که مردم، اجتماعات و جوامع به‌واسطه آن‌ها زندگی می‌کنند، سازگار می‌شوند و روابط خود را ساختار می‌دهند، و فضایی خلق می‌کنند که در آن اعتماد، احترام و وابستگی متقابل رشد می‌کند.»

وی ادامه داد: صلح‌سازی شامل فعالیت‌هایی است که طراحی می‌شوند تا مدارا و تحمل را افزایش داده، هم‌زیستی را ارتقا بخشند، یا فعالیت‌هایی که منابع ساختاری ظلم و بی‌عدالتی را تغییر دهند. تغییر دادن ماهیت روابط و ساختارهای اجتماعی، به عوض رفع مناقشه، هدف صلح‌سازی است. صلح‌سازی نیازمند تغییر در طرفین، روابط‌شان و عناصر ساختاری حاکم بر مناقشه است. صلح‌سازی از حد «تعدیل و رفع مناقشه» فراتر رفته و به عرصه «متحول‌سازی مناقشه» (Conflict transformation) می‌رسد.

اردکانیان با بیان اینکه صلح‌سازی بدون داشتن درکی از عدالت و انصاف ناممکن است، افزود: عدالت و انصاف در هر توافقنامه برای تقسیم آب و تعیین حقوق و تکالیف طرفین ضرورت دارد، اما چگونه تعریف می‌شود؟ آیا انصاف در همه سیستم‌های آبی گونه واحدی است؟ معیارهای قطعی – و عمدتاً متکی بر مقادیر کمّی تقسیم آب - دارد یا بر اساس فرایند تعریف می‌شود و اهمیت فرایندی که برای تعریف و مصداق‌سازی از انصاف طی می‌شود به اندازه معیارهای انصاف اهمیت دارد؟

وزیر نیرو در پایان با تشریح این موضوع که مناقشات آبی یکی از عرصه‌های مهم بروز خشونت در سطوح محلی، ملی و بین‌المللی هستند، می‌توانند به نظریه «جنگ آب» دامن بزنند، افزود: بیش از یک دهه است که ظرفیت‌های آب برای توسعه همکاری و ارتباطات انسانی مثبت نیز آشکار و بر آن تأکید شده است. تلاش برای مدیریت یکپارچه منابع آبی، شکل دادن به سازمان‌های حوضه آبریز (River-Basin Organization)، تقویت هیدرو-دیپلماسی در سطح آکادمی و اجرا، و افزایش یافتن تعداد توافقنامه‌های آبی نشان می‌دهند که ظرفیت‌های آب برای توسعه همکاری انسانی حداقل به اندازه فرایندهایی که احتمال جنگ آب را تقویت می‌کنند، بسط یافته است.

وی یادآور شد: ایران نیز به دلیل قرار داشتن در منطقه غرب آسیا و تأثیرپذیری از مناسبات آبی میان ترکیه و کشورهای پایین‌دست رودخانه‌های دجله و فرات؛ تأثیرپذیری از مناسبات آبی بین ایران و افغانستان و سایر کشورهای آسیای میانه، و تأثیرپذیری از مناسبات آبی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان و ترکیه در شمال غرب؛ و هم‌چنین هر گونه بحث بر سر بهره‌برداری از دریای خزر، دریای عمان و خلیج فارس، در معرض مناقشات بین‌المللی آبی است. از سوی دیگر، کم‌آبی تاریخی فلات مرکزی ایران در کنار الگوی نامناسب توسعه که برآمده از فقدان آمایش سرزمین و بسیاری ملاحظات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، مناقشات آبی را در داخل کشور نیز دامن می‌زند.

اردکانیالن در پایان تصریح کرد: پرداختن به این مسائل و ارائه الگوهایی برای «متحول‌سازی زمینه‌های مناقشه» - بالاخص در عرصه داخلی – مستلزم مشارکت عمیق علوم انسانی و اجتماعی در بررسی علل ریشه‌ای برآمدن مناقشات است. متأسفانه در گذشته نسبت به این ضرورت کم‌توجهی شده و آن دسته دانش‌هایی که برای مدیریت منابع آب به‌کار گرفته شده‌اند، بدون جهت‌گیری به سمت تفکر میان‌بخشی و میان‌رشته‌ای، به بروز مشکلاتی انجامیده‌اند که بخشی از آن در درجه اول خشونت علیه محیط‌زیست و سپس مولد خشونت انسان علیه انسان است. زمان زیادی از دست رفته اما هنوز فرصت باقیست تا رویکردها اصلاح شوند و شاهد توسعه سازوکارهای منجر به «متحول‌سازی مناقشات» و صلح‌سازی باشیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز