خبرگزاری کار ایران

لشکرکشی در توییتر علیه اسنپ: آرمان‌ها در صندلی عقب می‌نشینند

لشکرکشی در توییتر علیه اسنپ: آرمان‌ها در صندلی عقب می‌نشینند
کد خبر : ۷۷۲۳۴۹

اگر این روزها سری به توییتر زده باشید بعید است در تایم‌لاین‌تان توییت‌هایی درباره اسنپ یا #تحریم_اسنپ ندیده باشید.

اگر این روزها سری به توییتر زده باشید بعید است در تایم‌لاین‌تان توییت‌هایی درباره اسنپ یا #تحریم_اسنپ ندیده باشید. ماجرا از این قرار بود که یک خانم در هنگام سفرش پوششی داشته که از نظر راننده اسنپ مناسب نبوده و راننده اسنپ نیز پس از گفت‌وگویی که از آن روایت‌های متناقضی وجود دارد او را در میانه راه پیاده می‌کند.

اما این اتفاق زمانی تبدیل به بحران شد که بانوی معترض، داستان را از سمت خودش با جزییات کامل راننده در توییتر مطرح کرد و همین باعث شد تا کاربران از طیف‌های مختلف عقیدتی به این مسئله واکنش نشان دهند. پس از آن نیز پای شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان خارج از ایران به این داستان باز شد که باز هم به پیچیده‌تر شدن مسئله کمک کرد و به سرعت به آن ابعادی سیاسی و حتی فرامرزی بخشید. توییت دوم خانم در مورد عذرخواهی اسنپ و توبیخ راننده هم که نظر رسمی اسنپ نبود عمق کشمکش را بیشتر کرد.

یک جریان‌ غیرعادی

چیزی که اسنپ در بیانیه‌اش از آن به عنوان «مسئله پیش آمده اخیر» یاد می‌کند یک اتفاق عادی نیست بلکه یک سوگیری اجتماعی بین طرفداران راننده اسنپ و مسافر این شرکت است؛ اتفاقی که باعث شده تا هشتگی تحت عنوان «تحریم اسنپ» داغ شود و کاربران از دو طرف با حرارت تصاویری منتشر کنند که در حال حذف اپلیکیشن این شرکت هستند ولی زیر پوست این حرارت توییتری می‌شود سازماندهی انکارناپذیری را هم حس کرد.

بر اساس آماری که سرویس پردازش هوشمند متن «واکاویک» به درخواست دیجیاتو از توییتر استخراج کرده، در ۷۲ ساعت اخیر بیشتر از ۷۰ هزار توییت در این رابطه منتشر شده است؛ در هر ساعت تقریبا هزار توییت. در این بررسی اما حدود ۹ هزار و ۲۰۰ توییت مهم بررسی شده‌اند تا مشخص شود که دقیقاً چه اتفاقی در هشتگ «تحریم اسنپ» افتاده است. آنچه در ادامه این آمار می‌خوانید از پالایش همین نزدیک به ده‌هزار توییت به دست آمده که مهم‌ترین توییت‌ها بین ۷۰ هزار توییت این اتفاق بوده‌اند.

لشکرکشی در توییتر علیه اسنپ: آرمان‌ها در صندلی عقب می‌نشینند
اولین بیانیه اسنپ شنبه شب در حساب توییتری این شرکت منتشر شد.

داستان موج‌های توییتری آوار شده بر سر اسنپ به سه دسته تقسیم می‌شود. موج اول توییت‌ها از اولین ساعت‌های بامداد ۱۹ خرداد شروع شد و تا زمان انتشار اولین بیانیه اسنپ ادامه داشت. در اولین موج، ۵۸۰۸ توییت منتشر شده که متن ۱۷.۶ درصد یعنی ۱۰۲۲ عدد از آنها عیناً کپی شده است. ۵۸۰۸ توییت تنها توسط ۲۳۹۰ کاربر یکتا ایجاد شده‌اند.

از طرفی ۷۴.۲ درصد از کاربرانی که در موج اول درباره این اتفاق توییت کرده بودند، پیش از این حداقل یک بار همدیگر را ری‌توییت کرده‌اند. هرچند رابطه ارگانیک بین گروه‌های عقیدتی متفاوت عجیب نیست ولی این واقعیت که یک پنجم توییت‌های موج اول نظیر به نظیر توییت شده‌اند این فرضیه را هم تایید می‌کند که به هر دلیل اقتصادی، انسانی یا اخلاقی ضربه اول هماهنگ شده بوده است.

 

لشکرکشی در توییتر علیه اسنپ: آرمان‌ها در صندلی عقب می‌نشینند
 

 

موج دوم توییت‌ها، از زمان انتشار بیانیه بعدی رسمی اسنپ آغاز می‌شود و تا کوت اسنپ روی توییت مسافر ادامه پیدا می‌کند. در این بازه زمانی ۲۵۸۴ توییت مهم منتشر شده که متن ۲۳.۶ درصد از آنها عیناً کپی بوده است. در موج دوم نیز ۲۵۸۴ توییت توسط ۹۵۰ کاربر یکتا ایجاد شده و ۷۹.۱ درصد از این کاربران حداقل یک بار پیش از این ماجرا یکدیگر را ری‌توییت کرده‌اند. این آمار آنقدر گویا هستند که به فرضیه بالا رنگ بیشتری ببخشند.

 

لشکرکشی در توییتر علیه اسنپ: آرمان‌ها در صندلی عقب می‌نشینند
موج سوم توییت‌های اعتراضی که دامنه تحریم اسنپ را به کاربران عادی توییتر نیز کشاند، بعد از انتشار توییت آخر اسنپ با کوت مسافر بود که خبر می‌داد «این شرکت از حق شکایت خود صرف‌نظر می‌کند». این بیانیه که لحن و سبک همیشگی اسنپ را نداشت و صرفا هم در توییتر اسنپ منتشر شد بیشتر بنزینی بر آتشی بود که زبانه می کشید و فرصتی را ایجاد کرد که انبوهی از کارشناسان خودخوانده مبحث «روابط‌ عمومی» در مورد مخمصه‌ای که بزرگترین بازیگر تاکسی اینترنتی ایران در آن گیر افتاده بود قلم‌فرسایی کنند.

مرد تانکی و کسب‌وکارهای خاکستری

بیایید برای چند لحظه بحران اخیر اسنپ و قرار گیری‌اش در شکاف‌های اجتماعی را فراموش کنیم و به ۳۰ سال قبل برویم. پنجم ژوئن ۱۹۸۹، یعنی فردای اعتراض‌ها در میدان «تیان‌آن‌من» در چین، مردی در یک خیابان اصلی جلوی تانک‌ها را می‌گیرد، آنها را متوقف می‌کند و بر سرشان فریاد می‌کشد.

تصاویر اعتراض مرد تانکی که امروز از نظر نشریه Time میان ۱۰۰ عکس برتر تاریخ جای گرفته، توسط چند عکاس خارجی از جمله «جف ویدنر» به شکل پنهانی از پنجره اتاق هتل روبه‌رو ثبت می‌شود. مامورهای چینی که عکاس‌ها را دیده بودند به اتاق‌های هتل حمله می‌کنند تا دوربین‌ها را بشکنند اما ویدنر قبل از ورود آنها به اتاقش، نگاتیو دوربین را خارج و پنهان می‌کند.

همین ماجرا در سالگرد ۳۰ سالگی‌اش که اتفاقا همین چند روز پیش بود، تبدیل شد به یک ویدیوی تبلیغاتی برای برند سازنده‌ی دوربین «لایکا». پس از انتشار این آگهی، ویدیو به سرعت از شبکه‌های اجتماعی چینی حذف و برند لایکا هم برای یادآوری این خاطره از سوی چین، که یکی از بزرگ‌ترین بازارهایش است، تحت فشار قرار گرفت.

لشکرکشی در توییتر علیه اسنپ: آرمان‌ها در صندلی عقب می‌نشینند
 

تصویری از ویدیوی تبلیغاتی که لایکا می‌گوید کار او نبوده است. روی لنز دوربین می‌توان عکس معروف مرد تانکی را دید.

لایکا -اگر واقعاً ویدیو کار خودش بوده- در اصل به دنبال ساخت یک ویدیوی تبلیغاتی تاثیرگذار بوده است تا قدرت و اثر تاریخی دوربین‌هایش را به نمایش بکشد. اما در ادامه، و با در نظر گرفتن شرایط داخلی چین تصمیم گرفت هرگونه ارتباطش با این ویدیو را تکذیب کند تا بازار بزرگ چین و ارتباطاتش را از دست ندهد: تصمیمی با پس زمینه‌ی اقتصادی. ما نمی‌دانیم آیا این ویدیو واقعاً ارتباطی به برند لایکا داشته یا خیر، اما اگر چند دهه از زندگی را پشت سر گذاشته باشید شاید به راحتی بتوانید کاری که لایکا با تکذیبش کرد را درک کنید.

تاثیر این بحران‌ها بر عملکرد برندها چندان قابل مقایسه نیست ولی می‌توان از همین رویداد دور این نتیجه را هم گرفت که برندها و کسب‌وکارها، دقیقاً مثل انسان‌ها، سفیدِ سفید یا سیاهِ سیاه نیستد. آنها هم مثل ما خاکستری هستند. گاهی اشتباه می‌کنند، و سپس تلاش می‌کنند اشتباه خودشان را جبران کنند. شاید نباید چنین فرصتی را از آنها گرفت و حتی در زمان‌های مختلف فشار احتمالی سیاسی یا حتی جهانی روی آنها را هم درک کرد؛ مخصوصاً وقتی که تنها بحث سودآوری خودشان مطرح نیست و هزاران نفر دیگر هم به آنها وابسته شده‌اند.

با نگاهی به بحرانی که برای لایکا پیش آمد و سپس نگاهی به بحران اخیر اسنپ، می‌توان حدس زد که هیچ وقت کسب‌وکارها در هیچ‌کجای جهان نمی‌توانند کاملاً به شکل مستقل و بی‌تفاوت به دایره‌های اجتماعی و سیاسی بازی را ادامه دهند.

تحریم اسنپ

با تمام این تفاسیر، اینکه اسنپ را تحریم کنید یا خیر، یک تصمیم شخصی است. بایکوت یک پلتفرم که فکر می‌کنیم به هر دلیلی دیگر به آن علاقه‌ای نداریم، از حقوق اولیه ماست. همین امروز در تهران چندین بازیگر بزرگ دیگر هم همین کار را انجام می‌دهند و در هر شهر هم چندین نسخه تاکسی آنلاین وجود دارند. تعداد تاکسی‌های آنلاینی که از اتحادیه کشوری کسب‌وکارهای مجازی مجوز گرفته‌اند به ۷۰ الی ۸۰ شرکت می‌رسد.

اما نمی‌توان به این موضوع توجه نکرد که اسنپ در مقام یک پلتفرم که توسط مردم توسعه یافته و توسط خود آنها هم اداره می‌شود به شکلی ناخواسته وارد یک شکاف اجتماعی شده است که این روزها با اتفاقاتی در یک سد و سپس شماره پیامک برای گزارش پیامک زمینه خبری آن هم از پیش ساخته شده بود. این قضاوت هم که اسنپ نتوانسته ماجرا را در عصر حساسیت‌های اجتماعی و سیاسی بالا، کینه‌ورزی برخی رسانه‌های فرامرزی و فشار هویتی از سمت مقامات در زمینه روابط عمومی اداره کند برای آنها که اهل فن هستند قضاوت چندان منصفانه‌ای نیست.

وقتی یکی از اصلی‌ترین رسانه‌های اقتصادی جهان مانند بلومبرگ گزارش می‌دهد که «اوبر ایران» روزانه ۲ میلیون سفر دارد و وقتی همین آمار را در کنار تاکسی‌های اینترنتی بزرگ جهان قرار می‌دهیم، می‌بینیم که این شرکت رتبه چهارم یا پنجم سفرهای روزانه را در اختیار دارد، از طرفی برای بیش از هزار نفر اشتغال مستقیم ایجاد کرده و حدود نیم میلیون راننده فعال در ماه دارد که آنها از این راه کسب درآمد می‌کنند و از همه مهم‌تر، در جهانی که تا سال‌های آینده از نفت بی‌نیاز می‌شود، تبدیل به یک برند تکنولوژیک ایرانی شده است، تحریم و کنار گذاشتنش دیگر صرفاً یک انتخاب سیاسی یا اجتماعی نیست.

کسب و کارها ایجاد می‌شوند،‌ می‌بالند و باقی‌ می‌مانند تا وقتی که کاربرانشان به راه‌حل‌های آن باور داشته باشند. متاسفانه یا خوشبختانه ما در خیابان سوار آرمان‌هایمان نمی‌شویم. آنها جایی در صندلی عقب می‌نشینند.

 
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز