علی دینی ترکمانی:
ساختار قدرت و حوزه سیاست مسائل اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد
یک کارشناسی اقتصادی گفت: ساختار قدرت و مسائل مربوط به حوزه سیاست میتواند مسائل اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، علی دینی ترکمانی در مراسم نقد و بررسی کتاب «مرزهای نو در اقتصاد سیاسی بینالملل» با بیان این مطلب اظهار کرد: ویژگی مهم این کتاب در درجه اول امانتداری مترجم و انتخاب موضوعات مهم و داشتن نثری روان است که میتواند ارتباط خوبی با خواننده برقرار کند. این کتاب که مجموعهای از مقالات نویسندگان معتبر است و نویسندگان مقالات ارجاعات خوبی به اندیشمندان بزرگ مانند آنتونیوگرامشی، اسمیت و مارکس دارند.
وی ادامه داد: این کتاب سعی میکند سنت حاکم تا اواخر قرن نوزدهم که بعدها کمرنگ شد و تحت تاثیر مرزبندی خشک، علومی مانند اقتصاد و سیاست و همچنین اقتصاد و جامعهشناسی را که فراموش شده بود دوباره زنده کند.
این استاد دانشگاه متذکر شد: این رویکرد اقتصاد سیاسی است که در قرن بیستم بهدلیل رویکرد ناصحیح علم اقتصاد که در نظم علمی شکل میگیرد و مهمترین مساله آن بازار است و بیارتباط با نهاد و سیاستها است گوییکه در خلا شکل گرفته و چون همراه با رویکردهای ریاضیگرا و پوزیتیویستی بهویژه تحت هژمونی حلقه وین پرجذبه میشود.
ترکمانی در ادامه خاطرنشان کرد: این کتاب سعی در احیای آن است که در دنیای واقعی سیاست و اقتصاد جدا از هم نیستند. مثلا عملکرد دولتهای چند ملیتی که رفاه دولتها و ملتها را تحت تاثیر قرار میدهند و بازیگری مهم در اقتصاد و سیاست هستند یا سرنگونی آلنده در شیلی و روی کار آمدن پینوشه که منافع اقتصادی و سیاسی برای گروههای ذینفع داشت. از این رو ساختار قدرت و مسائل مربوط به حوزه سیاست میتواند مسائل اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهند.
این اقتصاددان تصریح کرد: در این کتاب سه رویکرد مختلف مطرح میشود. نخستین رویکرد واقعگرایی و ملتگرایی است که اکثر نویسندگان واقعگرا بر رقابت میان کشورها تاکید دارند مانند فردریک لیست که فردگرایی نئوکلاسیک را به چالش میکشد و سطح تحلیل را به سطح دولتها ارتقا میدهد. مثلا سرمایهگذاری عربستان بر انرژی هستهای ناشی از رقابت بین دولتها و رویکرد واقعگرایی دارند.
وی با اشاره به دومین رویکرد گفت: دومین رویکرد لیبرالیسم و نئولیبرالیسم است که مزیت نسبی مطرح شده توسط آدام اسمیت، ریکاردو و اقتصاددان بازارگرا که بیان میکنند وابستگیهای اقتصادی باعث وابستگیهای سیاسی خواهد و همانند اهرمی ستیزها و جنگها را کاهش خواهد داد. مانند رقابت عربستان و ایران در منطقه به دور از جنگ و خشونت.
ترکمانی در پایان با اشاره به رویکرد سوم افزود: رویکرد سوم ساختارگرایی تاریخی است که مهمترین نظریهپرداز آن مارکس است که عمده بحث انتقادی را نسبت به نظم بینالملل دارند و درباره چشم انداز آن پیشبینیهایی میکند. مثلا لنین چشمانداز سرمایهداری را در آمپریالیسم میبیند یا الگوهای پیرامون و نیمه پیرامون از این رویکرد نشات میگیرند.