یادداشت از افشین حبیب زاده؛
تشکلهای صنفی و نقش بی بدیل آنها در پیگیری مطالبات
دموکراسی بدون وجودشبکه گسترده ای ازانجمنهای اجتماعی اصولا"ممکن نیست . هرچه ساختارانجمنهای اجتماعی گسترده تروپیچیده ترشود دموکراسی پخته تروبالغ ترمی گردد .
عضوسازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران به بهانه انتخابات هیات مدیره نظام مهندسی ساختمان یادداشتی را در اختیار ایلنا قرار داده است که در ذیل میآید:
درآستانه یکی ازمهمترین انتخابات صنفی یعنی انتخابات هیات مدیره سازمان نظام مهندسی وکنترل ساختمان استانها قرارگرفتهایم. این انتخابات نه تنها تعیین کننده سرنوشت جامعه مهندسی کشورطی سه سال آینده خواهدبود، بلکه تاثیر قابل توجهی دررعایت حقوق شهروندان ازمنظربالابردن کیفیت ساخت وساز وارائه خدمات مهندسی خواهدداشت. افزایش مشارکت جامعه فرهیخته مهندسان دراین انتخابات وانتخاب نمایندگانی باویژگیهای مرتبط با وظایف قانونی خویش، ازنظرنگارنده میتواند موجب تشکیل سازمانی گرددکه ازیک سو عالم وعامل به وظایف قانونی خودباشد وازسوی دیگرمنافع اعضاء خویش ومردم را توأمان تامین نماید. ازاین رودرمقاله پیش روسعی خواهدشد ازمنظرجامعهشناسی سیاسی عنوان ذکرشده راموردبررسی اجمالی قراردهیم تا اهمیت این انتخابات بیش ازپیش موردتاکیدقرارگیرد.
دموکراسی، جامعه مدنی، تشکلهای اجتماعی، مطبوعات، انتخابات ومفاهیمی ازاین قبیل تداعی کننده جامعهای پویاوقدرتمنداست که منشأ اصلی قدرت درآن مردم میباشند. درچنین جامعهای این مردم هستندکه درشکلهای مختلف به خودسازمان میدهند وباحفظ استقلال ازقدرت سیاسی، آن را ازخود متأثرنموده وبه پاسخگویی وا میدارند. این رفتار کارکردواقعی نهادها وتشکلها درجامعهای تحت عنوان جامعه مدنی است. جامعه مدنی مجموعه نهادها، انجمنها وتشکلات اجتماعی است که وابسته به دولت وقدرت سیاسی نیستند ولی نقش تعیین کنندهای درصورتبندی قدرت سیاسی دارند. جامعه مدنی وقتی قوام میابدکه نه تنها ازقدرت سیاسی استقلال داشته وخودمختارباشد بلکه برنهادهای دولت نیزاعمال قدرت یا نفوذکند. جامعه مدنی برطبق تعریف میباید حاوی مجموعهای ازحوزههای عمومی خودمختارباشدکه دردرون آنها انجمنها ونهادهای جامعه مدنی بتوانندبه امورخودسروسامان بدهند ومنافع اعضای خودراپاس بدارند. برخی معتقدند انجمنها وتشکلات اصل سامان بخش نظام دموکراتیک محسوب میشوند و درواقع میتوان مدعی شدکه انجمنها نهادهایی هستندکه شهروندان درجوامع معاصربرای پیشبردعلائق ومنافع مشترک خودتشکیل میدهند. دموکراسی بدون وجودشبکه گستردهای ازانجمنهای اجتماعی اصولا «ممکن نیست. هرچه ساختارانجمنهای اجتماعی گسترده تروپیچیده ترشود دموکراسی پخته تروبالغ ترمی گردد.
ازاین منظرنقش تشکلها نقشی بیبدیل خواهدبود، اما تجربه ثابت کرده است که اگرتشکلهای مذکورنتوانند به وظایف خود درپیگیری مطالبات واقعی پایگاه اجتماعی خودعمل نمایند و به افکارعمومی این پایگاه کم توجهی کنند به مرورزمان مشروعیت خودرا ازدست خواهندداد. چراکه دردموکراسی فرض براین است که افکارعمومی ازطریق نظام نمایندگی که یکی ازارکان اصلی آن محسوب میشودبه منصه ظهورمیرسد. اما اگردراین زمینه با انسدادمواجه گردد واحساس نمایدکه منتخبین زبان گویای مطالبات آنها نمیباشند، حمایت خودرا ازایشان سلب ونمایندگی رابه افرادیاگروههای دیگرواگذارخواهدنمود. به عبارت دیگر صرف دموکراتیک بودن منشأ قدرت برای دموکراسی کافی نیست بلکه مسئولیت درمقابل مردم باید مستمرباشد وتشکلهای مذکوربایددائما» منشأدموکراتیک خودراتمدیدکنندوبایدهمواره نسبت به آراء وافکارعمومی احساس مسئولیت کنند. درغیراین صورت بدیل آنهاگروههایی خواهندبودکه تحت عناوین جعلی مختلف ویاتحت عنوان گروههای ذینفع درپی اعمال نفوذبرتصمیم گیریها درجهت منافع خویش برمی آیند. چنین گروههایی لازم نیست برای اعمال نفوذبر تصمیم گیرندگان تشکیل شده باشند بلکه معمولا «کارویژهها ومقاصداقتصادی واجتماعی دیگری دارند. لیکن درحدوداعمال نفوذبرمقامات درجهت منافع خویش نیزبرمی آیند.
فروپاشی اعتمادعمومی نسبت به تشکلهای واقعی، مردم رابه سوی تشکلهای جعلی وگروههای ذینفع سوق میدهدکه میتواندنتایج اسف بارودربرخی مواردغیرقابل بازگشت برای مجموعه اعضای یک صنف به دنبال داشته باشد. این گروهها تلاش مینمایند ازخلاءهای موجود بهره برداری نموده وتحت عنوان عدالت خواهی ویامبارزه باتبعیض ومواردی ازاین دست احساسات مردم راتحریک وپس ازایجادموج درمواقع خاص ازجمله انتخابات ازآن بهره برداری نمایند.
ازنظرنگارنده آنچه میتواندزمینه چنین رفتارهایی رافراهم نمایدکارکردنامناسب تشکلهای واقعی است. درواقع این تشکلها هستندکه نبایدبه دلایل ذکرشده زمینه حضوربدیلهای جعلی خودرافراهم آورند وتنهاراه مقابله با آن بازگشت به رای وخواست واقعی مردمی است که نمایندگی آنها رابرعهده دارند. تشکلهابایدبتوانندمجموعه اعضای خودرابه مفهوم واقعی نمایندگی کنندودرطرح مطالبات ایشان آوانگارد یاپیشتاز باشند. پیشتازبودن درطرح مطالبات همراه باعقلانیت میتواندموجب رشدفرهنگ صنفی - سیاسی شده وموجبات پایداری مشروعیت آنهارافراهم آورد. دراین صورت است که انباشت تجربه دراین تشکلها باعث رشدآنهاشده وبی تردید مرجع اصلی اعضای خود در امورمختلف ازجمله انتخابات خواهندبود. این رابطه، رابطهای به معنای واقعی کورپوراتیو واندام واراست. درکورپوراتیسم دموکراتیک تشکلهای اجتماعی نماینده منافع جامعه وصنف خودبوده ودرتصمیم گیریهای عمده نقش اساسی ایفا مینمایند.
اما به نظرمیرسد اعضاءدراین خصوص دو وظیفه اصلی برعهده خواهندداشت. ازیک سوباتکیه برروشهای قانونی ودموکراتیک نمایندگان خودراوادارنمایند تا منطبق براصول اساسی ومیثاق صنفی فعالیتهای خودرابه انجام رسانند ودرصورت کوتاهی درانجام وظایف اقدام به تغییرآنها نمایند. ازسوی دیگربا شناسایی گروههای جعلی نیروی محرک موتورآنها نگردند. شناسایی این گروههاکارسختی نخواهد بودچراکه معمولا» غیردموکراتیک، موسمی، منفعت گرابه مفهوم شخصی یاباندی، مبتنی برتحریک احساسات پایگاه اجتماعی هدف ازطریق بزرگنمایی مطالبات بدون درنظرگرفتن ظرفیتهاواولویتها، متغییردرجهت گیریهادرسوابق و فاقدایدئولوژی میباشند.
کم توجهی به مبحث اخیرمیتواند باعث پیروزی افرادمتفرق وابسته به نهادهای قدرت وثروت- مرتبط با موضوع فعالیت صنفی - شود. این افراد تنها به فکرمنافع خود وباندخودخواهندبودودراین بین آنچه موردتوجه نخواهدبود منافع صنفی ازجمله شأن ومنزلت اجتماعی اعضای صنف ومنافع ملی است.
درنتیجه این تشکلها هستند که همچون رگهای جاری دربدن انسان باتمام اعضاء درارتباط مستقیم وبی واسطه میباشندونیازآنهارا جویاشده، جهت بررسی وتصمیم گیری به اتاق فکرمنتقل مینمایند. تشکلها میتوانند باپشتوانه مردمی خود درجهت پاسخگویی به مطالبات آنها درقدرت نفوذ و اعمال قدرت نمایند. چنانچه این ارتباط دوسویه، مستمرومعطوف به منافع صنفی باشد، میتوان مدعی شدکه نقش تشکلهای اجتماعی نقشی بیبدیل است ومی بایدهمگان ازجمله دولت ومردم همه توان خودرادرجهت تقویت این تشکلها متمرکز نماییم.
افشین حبیبزاده
عضو علی البدل شورای اسلامی شهرتهران
عضوسازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران