خبرگزاری کار ایران

یادداشت؛

بررسی طرح محله‌های عمودی اداره فرهنگ شهروندی شهرداری شیراز/ محله‌محوری در تناقض با مفهوم شهروندی

بررسی طرح محله‌های عمودی اداره فرهنگ شهروندی شهرداری شیراز/ محله‌محوری در تناقض با مفهوم شهروندی
کد خبر : ۸۵۲۲۷۰

مفهوم شهروندی، به‌معنای برخورداری یکسان، بدون تبعیض و بی‌توجه به محل سکونت در محلات و مناطق شهری است؛ درحالی که محله‌محوری به معنای در نظر گرفتن‌ سرمایه نمادین برای محله‌هاست اما ادبیات مدیران شهری شیراز نیز بازتولید تمایزگذاری و ارزش‌گذاری بین مناطق مختلف شهر است.

به گزارش ایلنا چندی است اداره فرهنگ شهروندی شهرداری شیراز طرحی را آغاز کرده است به نام «محله‌های عمودی». طراحان این طرح با اشاره به این‌که «در گذشته محله، بنیادی‌ترین عنصر شهری و حلقه واسط بین شهر و شهروندان بوده است و ساکنان آن نوعی احساس تعلق و نوعی هویت داشتند؛ تا جایی که هر شهروند با نام محله‌ای که در آن می‌زیست شناخته می‌شد»، معتقدند: «امروز نیز هر بلوک آپارتمانی در مجتمع‌های بزرگ یک محله عمودی است.» طراحان این طرح ظاهراً از دل این تعریف، بر احیای ساختار محله‌ای در شهر تأکید داشته یا این‌گونه می‌نمایند. در این یادداشت قصد دارم بگویم طرح‌های مبتنی بر «محله‌محوری» که از شعارهای شهرداری شیراز است، با شعار شهروندی منافات دارد و دقیقاً مبتنی بر قشربندی اجتماعی است.

۱. پی‌یر بوردیو در طرح نظریه‌ی قشربندی اجتماعی بر موقعیت‌هایی تاکید می‌کند که افراد بر اساس آن سرمایه‌ نمادین شامل سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کسب می‌کنند. به باور بوردیو، هرگونه ظرفیتی که بر توانایی فرد برای بهره‌بردن از منافع و و امکانات در عرصه‌ اجتماعی مؤثر باشد، سرمایه محسوب می‌شود. از این منظر، سرمایه‌ اقتصادی شامل دارایی مالی و مادی، سرمایه‌  اجتماعی شامل روابط اجتماعی و امکاناتی که به‌سبب عضویت در یک گروه یا محله به فرد تعلق می‌گیرد و سرمایه‌  فرهنگی نیز شامل دانش‌ها، آموخته‌ها و... است. شکل دیگری از سرمایه نمادین که به آن سرمایه کالبدی می‌گویند نیز به طور مشخص دارایی‌های محیطی ازجمله مسکن، فضاهای عمومی و شهری و... را دربرمی‌گیرد.

۲. در گذشته که شهر به مفهوم امروزین مدرنش وجود نداشت و مجموعه‌ای از محله‌ها بود، هویت هر محله‌ را قومیت ساکنانش تعیین می‌کرد و این موضوع در شیراز هم نمود داشته است. آن احساس تعلقی که مدیران اداره فرهنگ شهروندی از آن سخن می‌گویند، درواقع تعلق این‌چنینیِ ساکنان هر محله به محله‌ی خود، و نه تعلق همه‌ی شهروندان به شهر است. حال آن‌که دستیابی به مفهوم شهرنشینی مدرن، نیازمند کم‌رنگ‌شدن مفهوم قومیت‌گرایی، و اهمیت پیداکردن همه‌ی اعضای نظام اجتماعی به عنوان شهروند است.

 ۳. همچنین یکی از محورهای مهم شهر مدرن، انسجام، همبستگی و یکپارچگی در بخش‌های مختلف شهر و شهروندان است، به این معنا که فضا نباید تبعیض را به شهروندان تحمیل کند. مثلاً توزیع نشدن یکسان امکانات میان محله‌های شمال و جنوب شهر، نمونه‌ای از تحمیل تبعیض فضا به شهروندان است. مثال مهمی که می‌توان به آن اشاره کرد، توضیح هایدگر درباره شهر و مکان است: «انسان مکانی را از آن خود می‌کند و در آن مسکن می‌گزیند تا به بودگی خود در مکان دست یابد.» هایدگر معتقد است : انسان است که باید مکان را از آن خود کند، نه آنکه مکان انسان را از آن خود کند؛ درواقع نباید در شهر، مکان (ساکن کدام محله بودن) حس تبعیض را به فرد تحمیل کند؛ (نمودهای این تبعیض را در نظریه «پنجره شکسته» می‌توان مشاهده کرد که مکان چگونه هم می‌تواند روی جرم و جنایت اثر داشته باشد، هم پدیده‌هایی مانند بازتولید فرهنگ فقر در آن مشاهده ‌شود.)

۴. هرگاه محله‌ سرمایه نمادین ایجاد کند، احساس طردشدگی در میان شهروندان افزایش می‌یابد. به‌ویژه آن‌که اساساً مفهوم شهروندی، به‌معنای برخورداری یکسان، بدون تبعیض و بی‌توجه به سکونت در محله و منطقه است. از این رو این موضوع که یک محله به یک نماد تبدیل شود، گزاره‌ای اشتباه است. همان‌گونه که بوردیو درباره سرمایه‌های نمادین می‌گوید: اینکه کجا زندگی می‌کنید، نباید یک سرمایه نمادین برای شما باشد. حال آن‌که سخن‌گفتن از محله‌محوری و تأکید بر احیای محله، جز تلاشی برای بازگشت به ساختار محله‌ای و دورشدن از مفهوم شهروندی نیست؛ چراکه در این صورت ساکن‌بودن در یک محله اعیانی، خودبه‌خود یک امتیاز اجتماعی محسوب می‌شود، و سکونت در محلات کم‌برخوردار یا مشهور به برخی بزه‌ها مانند فروش موادمخدر و...، یک برچسب اجتماعی. (تصور کنید دختری را که قبل خواستگاری از او درباره محل زندگی‌اش در شیراز بپرسند، ‌و تفاوت نگاهی که بعد از سکونت او در قصردشت با یکی از محلات جنوبی به آن دختر وجود دارد.)

5. نتیجه آن‌که، صحبت از محله‌محوری، توجه و تمرکز بر سرمایه‌ی نمادین هر محله است؛ و در این حالت شهر «کل»ی است متشکل از جزءهای متمایز به نام محله، نه یک کل منسجم با شهروندانی با حقوق برابر. از این رهگذر، طرح و اجرای برنامه‌هایی با عنوان محله‌محوری، آن هم به‌دست اداره فرهنگ «شهروندی»، شبیه یک تناقض در معنا و ماهیت عنوان آن اداره است، و بیانگر بی‌اطلاعی احتمالی مدیران آن طرح از این مفاهیم.

احسان اکبرپور / خبرنگار ایلنا در استان فارس

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز