در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
دلایل عدم رغبت ایرانیها به آموزش زبان عربی/ عربها به بهترین شکل از حنجره صوتی استفاده میکنند/ اجتماع صوت و موسیقی در زبان عربی غوغا میکند
قرنها پیش میگفتند اگر عربزبانی بخواهد قواعد زبان عربی را بداند باید نزد اندیشمندان ایرانی برود؛ تدوین و نگارش قواعد زبان عربی هنری بوده است که به لطف بزرگانی چون «سیبویه» و «عبدالله بن خفیف» که هر دو از سرزمین فارس بودهاند، محقق شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تعاملات اجتماعی و سیاسی امپراتوری ایران و قبیلههای عرب در دوره پیش از اسلام یکی از حقایق به اثبات رسیده باستانشناسی است. بنابراین این پرسش به ذهن میرسد که در گذشته علاقه اهالی ادب و هنر ایران به زبان عربی به دلیل استیلای فرهنگ اسلامی بر این سرزمین بوده یا این زبان ویژگیهایی داشته که آنها را مجذوب کرده است؟ چرا زبانشناسان دنیا همواره عربی را زبانی شگفتانگیز و عجیب میدانند؟
به همین بهانه با «موسی عربی» رئیس کرسی زبان و ادبیات عرب دانشگاه شیراز گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
آیا در جهان برای آموختن زبان عربی گرایشی وجود دارد؟
از چند منظر میتوان به این سوال پاسخ داد اول اینکه آمار سخنگویان به این زبان که نزدیک به نیم میلیارد نفر است جواب روشنی به این سوال است و گروه دیگر زبانآموزانی هستند که با انگیزههای مختلف حتی در کشورهای غیراسلامی به آموختن زبان عربی گرایش پیدا کردهاند در این خصوص میتوان به کشورهایی مانند آمریکا، چین و کشورهای اروپایی نیز اشاره کرد. گذشته از عوامل سیاسی و اقتصادی که میتواند بر گرایش به زبان عربی تاثیرگذار باشد و آمارها نیز به خوبی این مساله را روشن میکنند نباید فراموش کنیم که زبان عربی زبان قرآن و اسلام به عنوان یک دین جهانشمول است.
میزان استقبال برای فراگیری زبان عربی در ایران از گذشته تاکنون چگونه بوده؟
استقبال از زبان عربی در ایران با ورود اسلام رشد چشمگیری داشت این استقبال به گونهای بود که ایرانیان اهل علم و ادب نه تنها این زبان را آموختند بلکه در این خصوص پیشرو و پیشقدم نیز بودهاند تا جایی که در برخی از علوم عربی و ادبی صاحبنظر شدهاند و اهل زبان به آثار آنان استناد میکنند. نمونه بارز آن که همه آن را میشناسند سیبویه است که دانشمندان عرب زبان در خصوص کتاب او گفتهاند: اگر کسی بخواهد بعد از الکتاب سیبویه کتابی بنویسد باید شرم کند؛ بدین معنا که کسی نمیتواند مانند او اثری بیاورد و شخصیتهای دیگری مانند عبدالقاهر جرجانی، صاحب بن عباد که منصب وزارت هم داشته است هم از نمونههای دیگر ین عرصه هستند.
جالب است بدانید که در همین دوران و در همین فارس ما شاعرانی داریم که به دو زبان فارسی و عربی شعر میگویند در این خصوص میتوان به دکتر سیدفضل الله میرقادری استاد تمام دانشگاه شیراز اشاره کرد یا در دانشگاه اصفهان دکتر خاقانی استاد تمام دانشگاه اصفهان نیز اشعاری به زبان عربی دارد. این شاعران غیر از شاعران اهوازی هستند که زبان مادریشان عربی است.
پس چرا در ایران رغبتی برای فراگیری زبان عربی وجود ندارد؟
ما در عرصه آموزش عربی با چالشهایی مواجه هستیم که باعث ایجاد دشواریهایی بر سر راه زبانآموز شده و میتواند باعث بیرغبتی بشود آنهم به شکلی فراگیر. اگر بخواهم به مهمترین اسباب این چالشها اشاره کنم یکی روش و شیوه آموزش در مدارس و آموزشگاهها و دیگری نگاههای سیاسی و فرهنگی به زبان عربیست که احیانا با تبلیغات مغرضانه صورت میگیرد.
درخصوص روش آموزش ما نیاز به یک تحول اساسی در بکارگیری معلمان و مدرسان خبره و علاقمند به این حوزه داریم و از سوی دیگر به تولید محتوای کتبی که باعث انگیزه بیشتری در زبان آموزش شود. چالش دیگر نوع رویکردی است که به زبان عربی وجود دارد. به طور کلی میتوان گفت دو نگاه به زبان عربی در کشور ما وجود دارد یک رویکرد بر اساس اینکه زبان عربی زبان اسلام است که این نگاه غالب است و از ابتدای ورود اسلام به ایران همین رویکرد باعث شده تا آثار زیادی به این زبان خلق شود و استقبال گستردهای از آن شود. نگاه دیگر نگاه نژادی و قومی است که این زبان را خاص یک قوم میداند و بر این اساس نزاعات عرب و عجم که در سدههای گذشته بیسابقه نبوده است و شکلگیری جریاناتی چون نهضت شعوبیه را در پی داشته، هرباره شعلهور میشود.
در برخی از گفتمانهای فرهنگی که ریشه در ناسیونالیسم دارد این گونه پنداشته میشود که تنها واژگان دخیل زبانهای هند واروپایی مثل فارسی بوده است که به زبانهای سامی از جمله عربی راه یافته است. این در حالی است که اگر بررسیهای دقیق زبانشناسان را در این بحث اعمال کنیم این نتیجه به دست میآید که حتی پیش از اسلام به خصوص در دوران ساسانی بسیاری از واژگان قبایل عرب به ساختار زبانهای رایج در نجد ایران راه یافته بودند.
هرچند گسترش زبان عربی به طور فزاینده مربوط به دوران بعد از ورود اسلام به ایران است اما روابط پادشاهان ایرانی با جزیرهالعرب قبل از اسلام و روابط فرهنگی وادبی قبل از اسلام نیز وجود دارد. به عنوان مثال کمبوجیه هنگام حمله به مصر از عربهای جزیرهالعرب کمک گرفت و همچنین ایرانیان در رویارویی با لشکریان روم از دربار حیره به عنوان سدی در مقابل این گروه کمک میگرفتند.
موسیقی عربی چه نسبتی با کلام زبان عربی دارد؟
آواشناسان معاصر برای آوا که جایگاه اساسی در موسیقی دارد، نقشی کلیدی در تعریف زبان قائل هستند و بر این نظر هستند که زبان پدیدهای است که از اجتماع صوتها به وجود میآید، یعنی صداها، سازنده زبان هستند نه حروف زیرا زبانی را نمیشناسیم که از آواها ساخته نشده باشد، مگر زبانهای معدودی هستند که برای ثبت آواهای آنها دستگاه نوشتاری ویژهای پدید آمده است.
در زبان عربی، آواها با توجه مخرج و صفات خصائص منحصر به فردی که دارد باعث شده نسبت به سایر زبانها موسیقی منحصر به فرد خود را داشته باشد. عقاد در این خصوص میگوید: دستگاه صوتی انسان وسیلهای موسیقیایی کامل است که هیچ قومی مانند قوم عرب به بهترین شکل آن را مورد استفاده قرار نداده است و این بدان خاطر است که عربها از تمامی مخارج صوتی در تقسیمبندی حروف بهره جستهاند و اینگونه نیست که برخی از این مخارج را مهمل بگذارند و برخی دیگر را مانند سخنگویان به زبانهای دیگر مانند آلمانی، سامی و طورانی با سبکی یا سنگینی بیشتر مورد استفاده قرار دهند.
علاوه بر موسیقی حروف، در شعر موسیقی قافیه در شعر عربی را میبینیم که از عناصر اصلی آن به کار میرود و میتوان گفت که این مساله بیشتر خاص زبان عربی است شفیعی کدکنی این مساله را تایید میکند و با استناد به قول بستانی میگوید: «قافیه اساس شعر عربی و یکی از عناصر اصلی آن به شمار میرود.» بستانی در این خصوص میگوید: «در زبان عربی، شعر بدون قافیه تناسب ندارد زیرا زبانی است قالبی و آهنگین. لازم است که قیاس و آهنگ در آن رعایت شود و قافیهای که در آن وجود دارد نظیرش را در دیگر زبانها نمیتوان یافت بنابراین شایسته نیست که بدون چنین زینتی ظاهر شود.»
گفتگو: سعید دهقانی