خبرگزاری کار ایران

اکبر اکسیر در گفت‌وگو با ایلنا:

فرانو از عشق‌های نخ‌نمایی که شعر فارسی را از پویایی انداخته، دوری می‌کند/ کاش نشان‌های هنری تاثیری هم بر معیشت هنرمندان بازنشسته داشت

فرانو از عشق‌های نخ‌نمایی که شعر فارسی را از پویایی انداخته، دوری می‌کند/ کاش نشان‌های هنری تاثیری هم بر معیشت هنرمندان بازنشسته داشت
کد خبر : ۸۲۲۹۵۳

اکبر اکسیر با بیان این مطلب که "نشان درجه یک هنری در حقوق بازنشستگی افرادی چون بنده هیچ تاثیری ندارد" گفت: باید ترتیبی اتخاذ دهند که به همراه اهدای این جایزه به حقوق هنرمندان نیز افزوده شود چراکه این افراد در سال‌های کهولت بیش از پیش نیاز به حمایت‌های درمانی دارند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اغلب کسانی که با شعر و شاعری سر و کار دارند، اکبر اکسیر را می‌شناسند. او آموزگار بازنشسته ادبیات و زبان فارسی و صاحب نظریه "فرانو" در شعر فارسی‌ست که اولین مجموعه شعر خود را در سال ۶۱ و در بحبوحه جنگ ایران و عراق با نام "در سوگ سپیداران" منتشر کرد. پس از آن به قول خودش بعد از یک دوره بیکاری ۱۰ ساله‌ی خودخواسته در شعر داشت و در این مدت به طراحی شعر فرانو پرداخت که در نهایت به انتشار شش مجموعه شعر در سبک فرانو منجر شد. 

اکبر اکسیر فقط با شعر زندگی نمی‌کند، او با طراحی آرم شرکت‌ها، کارخانجات و موسسات علمی گذران زندگی می‌کند. ازجمله طرح‌های او به آرم دانشکده علوم پزشکی گیلان و سازمان خصوصی‌سازی می‌توان اشاره کرد.

چندی پیش او موفق به دریافت بالاترین نشان هنری کشور در رشته شعر شد. نشانی که به گفته خودش فقط یک نشان است: کاش این نشان بر معیشت هنرمندان بازنشسته تاثیر داشت.

فکر می‌کنید چه امتیازی نصیب شما شده است؟

این جایزه به عنوان گواهینامه درجه یک هنری برای هنرمندان در نظر گرفته شده که معادل مدرک دکتراست و تنها مختص شعر نیست، بلکه تمامی هنرهای دیگر را شامل می‌شود. در واقع در وزارت ارشاد در تمامی زمینه‌های هنری، یک شورای ارزشیابی وجود دارد که این جایزه بر اساس اعتبار هنری افراد و تحت شرایطی خاصی به آنان اهدا می‌شود. طبیعتا ابداع سبکی نو در زمینه شعر و خلاقیت ادبی یکی از عوامل اصلی دریافت این جایزه بوده است. علاوه بر این باید سابقه طولانی در شعر و شاعری داشت و آثار قابل توجه و زیادی را باید به چاپ رساند تا بتوان به آن جایزه دست پیدا کرد.

آیا این نشان تاثیری هم بر معیشت هنرمندان بازنشسته دارد؟

 این گواهینامه در افزایش حقوق کارمندان تاثیر بسزایی دارد ولی در حقوق بازنشستگی افرادی چون بنده هیچ تاثیری ندارد. بنابراین از اولیای امور تقاضا دارم برای افزایش جایگاه معنوی این جایزه و نیز برای گرامیداشت بیشتر افرادی که موفق به دریافت این جایزه می‌شوند- و معمولا هم از بازنشسته‌ها هستند- ترتیبی اتخاذ دهند که به همراه اهدای این جایزه به حقوق آنان نیز افزوده شود چراکه این افراد در سال‌های کهولت بیش از پیش نیاز به حمایت‌های درمانی دارند.

سبک فرانو اصولا می‌خواهد مخاطب خود را به چه چیزی ارجاع بدهد؟

فرانو شعری طناز، شوخ و ساده با پوسته‌ای برای عوام و هسته‌ای برای خواص است که در سال ۸۱ به جامعه ادبی کشور پیشنهاد دادم که دهه هشتاد شعر ایران را درگیر خود کرد. فرانو شعری بدون نقاب و ریا است، درست بر عکس شعر نیمایی و سپید که همواره به دنبال یک یار فرضی هستند. این سبک از شعر به زبان روزمره مردم و از زندگی معمولی آنان می‌گوید. البته سبک فرانو علاوه بر سادگی و صمیمیتی که با آن عجین شده، با یک نوع طنز ویژه و مرموز که به همراه خود دارد، مخاطب را به یک پایان غیرمنتظره ارجاع می‌دهد که فکر می‌کنم همین امر موجب محبوبیت آن شده است.

 در اوایل پیدایش فرانو به هیچ وجه دوست نداشتید نام سبک را بر آن بگذارید و از آن تنها به عنوان یک طرح پیشنهادی یاد می‌کردید، ولی امروز فرانو را یک سبک می‌نامید. چرا؟

کاملا درست است. من در آن روزها و در مصاحبه با مطبوعات آن دوره این حرف را می‌زدم، چراکه معتقد بودم فرانو در آثار بسیاری از شاعران گذشته ما همچون رودکی و مولوی و دیگران وجود داشته و من فقط آن را طبقه‌بندی و نامگذاری کرده‌ام، ولی رفته رفته و به مرور زمان این طرح پیشنهادی ویژگی‌های یک سبک را به خود گرفت. یعنی صمیمیت و سادگی و طنز مرموز و پایان غیرمنتظره آن به اشعار دیگر شاعران نیز رخنه کرده و فرانو جایگاه خود را به عنوان یک سبک پیدا کرده بود.

شما در فرانو برای حذف عشق تلاش می‌کنید حال آنکه در سراسر اشعارتان عشق به هستی به چشم می‌خورد. به نظرتان این اتفاق نوعی تناقض نیست؟

احسن! البته در آن زمان عده زیادی منظور بنده از حذف عشق در فرانو را یا درک نکردند یا درک کردند و از آن سلاحی بر علیه فرانو ساختند و از آن بهره بردند، در صورتی که به قول شما در سرتاسر اشعار من عشق به زندگی، عشق به انسان‌ها، عشق به محیط زیست و مهمتر از همه عشق به خانواده دیده می‌شود. در واقع عشق به هستی از اصول اساسی فرانو است. منظور من هم از آن گفته‌ها این بود که فرانو فاقد دوم شخص مفرد مونث مفلوک است.  یعنی فرانو در همه حال از سخنان تکراری و نخ‌نمای عشق به دوم شخص مفرد مونث- که در طول قرون متمادی وجود داشته و شعر فارسی را از پویایی انداخته بود- دوری می‌کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز