در گفت وگو با ایلنا مطرح شد:
شعر امروز از نبود یک منتقد بیطرف و بیتعارف رنج میبرد/ وابستگی به فضای مجازی شاعران جوان را دچار توهم کرده است
نویسنده و شاعر کشور با بیان اینکه جوایز ادبی باعث شدهاند از ماهیت اصلی شعر دور شویم و این جوایز کمکی به شعر معاصر نکرده است، گفت: شعر امروز ایران از نبود یک منتقد بیطرف و بیتعارف رنج می برد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محسن موسوی میرکلایی از سال ۱۳۷۸ با بازی در نمایش«هشتمین سفر سندباد» نوشته«بهرام بیضایی» و کارگردانی «حیدر مظفری» فعالیت خود را در زمینه هنر آغاز کرد. وی در کنار نمایش به ادبیات به ویژه شعر پرداخت.
نخستین مجموعه شعر او با عنوان «به تنهایی برمیگردم» گزیدهای از سرودههای سالهای 79 تا 89 که شامل 26 شعر بود، در سال 91 به چاپ رسید. از دیگر کتابهای او میتوان به مجموعه شعر «جزیرهنشین» و «کتابشناسی ادبیات استان بوشهر» که در سال 95 منتشر شد، اشاره کرد. همچنین او فیلم مستند «باور کنید این هم یک شوخی بود» که زندگی و شعر علی باباچاهی-شاعر بزرگ معاصر- را روایت میکند به همراه «مهدی خنافره» کارگردانی کرده است.
موسوی میرکلایی، واقعبینی را نیاز ادبیات ایران به ویژه در حوزه شعر میداند و میگوید عدم مطالعه و وابستگی به فضای مجازی، نویسندگان و شاعران جوان را دچار توهم کرده است.
وی همچنین معتقد است که از جوایز ادبی بوی خوشی به مشام نمیرسد زیرا نه داورانی منصف آثار را داوری میکنند و نه صداقتی در این زمینه وجود دارد. تازه ترین اثر او «مقالات آتشی» است که از سوی انتشارات افراز منتشر شده است.
این روزها او جایزه ادبی بوشهر را تحریم کرده است. با او در این رابطه و جوایز ادبی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
به عنوان نخستین سئوال، دلیل تحریم و شرکت نکردن شما در جایزه ادبی بوشهر چیست؟
بنده تصمیم گرفتهام در هیچ جایزه ادبی شرکت نکنم، حالا میخواهد نام آن جایزه شاملو باشد یا بوشهر.
علت مخالفت شما با جوایز ادبی، به ویژه جایزههای شعر چیست؟
جایزه ادبی فیالنفسه چیز بدی نیست، اما پرسشی که سالها ذهن مرا به خود مشغول کرده است، این است اگر این جایزهها بخواهند معیار و یا تعیینکننده برتری شعری بر شعر دیگر باشند، این جای شک و بازبینی دارد. جوایز ادبی هم میتواند منصف باشد و آثار خلاق را به جامعه ادبی معرفی کند، هم میتواند منصف نباشد، طی این سالها که من جوایز شعر را دنبال کردم، این جوایز باعث شدهاند ما از ماهیت اصلی شعر دور شویم، این جوایز کمکی به شعر معاصر ما نکرده است.
برخلاف نظر شما، خیلی از دوستان دیگر اتفاقا معتقدند جوایز ادبی میتوانند در توسعه و بسط ادبیات اثرگذار باشد.
فرض بر اینکه کتابی عنوان برگزیده جایزهای را از آن خود میکند، خب داوران حتما بیانیهای مینویسند و علت انتخاب را در آن ذکر میکنند، اگر قرار باشد جامعه ادبی ما چشم بسته رای داوران محترم را بپذیرد، از فردا باید منتظر باشیم هر شخصی از خواب بیدار شد، جایزهای راه بیاندازد و الی آخر... به عقیده بنده این کتابها یا اشعار پس از انتخاب شدن آن شاعر، حتما باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
اساس و داوری این جایزهها به چه نحوی است؟
ببینید اساسا این جوایز چند گونه است:
الف: جوایز دولتی و نیمه دولتی که تکلیفشان مشخص است.
ب: جوایزی که از دل نشستهای ادبی برخاستهاند، و داوران و برندگان نیز جزء شرکتکنندگان همین جلسات هستند.
ج: جوایزی که به نام افراد مطرح ادبیات معاصر است که نام مستقل را یدک میکشند، اما در انتخاب آثار برگزیده باز میبینیم دستهای پشت پرده در کار است. به هر روی، از جوایز ادبی بوی خوشی به مشام نمیرسد زیرا نه داوران منصف آثار را داوری میکنند و نه صداقتی در این زمینه وجود دارد.
به نظر من شعر امروز ایران از نبود یک منتقد بیطرف و بیتعارف در رنج است.
فکر می کنید چرا جامعه ادبی نسبت به این مساله حساس و نگران نیست؟
ببینید، واقعبینی نیاز ادبیات ایران به ویژه در حوزه شعر است. خیلی از دوستان جوانی که مینویسند، اصلا نمیدانند چرا مینویسند، برای اینکه من یا دیگری شاعر و یا نویسنده خوبی باشیم، ابتدا باید بدانیم ادبیات چیست؟ و چه کاربردی دارد، متاسفانه همانطور که پیش از این اشاره کردم جامعه ادبی ما عاری از نقد است. طرف بواسطه دنیای مجازی یک شبه شاعر و نویسنده میشود، خب چه راهی بهتر از شعر برای مطرح شدن، در مورد حساسیت جامعه ادبی، باید عرض کنم بخش کمی از دوستان نویسنده و شاعر ما تاریخ ادبیات معاصر را میدانند، یعنی اتفاقاتی که از نیما تا امروز در مطبوعات و جُنگهای ادبی و ... منتشر شده است را نخواندهاند، پس دغدغهی ایشان مطرح شدن است، به هر عنوان و هر منسبی، وسواس نوشتن هم ندارند، آنها مینویسند تا مطرح شوند، نوشتن برای ایشان ابزاری برای اثبات خویش است. شما کیفیت شبهای شعر گوته را در نظر بگیرید در مقام قیاس با یکی از همین شبهای شعر، به طور مثال گیومه، بیشتر به طنز تلخی میماند.
چه راهکاری برای ارائه به نظر شما میرسد؟
راهکاری که بنده پیشنهاد میکنم خیلی ساده است، کیفیت جوایز ادبی را بالا ببرند و صادقانه برخورد کنند، حتا میتوانند جوایز را مطابق کیفیت جوایز جهانی برگزار کنند، به طور مثال روند انتخاب و اعطای جایزهٔ من بوکرروند انتخاب برنده جایزه با تشکیل یک کمیته مشورتی که شامل یک نویسنده، دو ناشر، یک نماینده ادبی، یک کتاب فروش، یک کتابدار و یک رئیس منصوب شد توسط بنیاد جایزه بوکر است، آغاز میشود. سپس کمیته مشورتی هیئت داوران که عضویت آن هر ساله تغییر میکند را انتخاب میکند. هرچند در موارد نادر ممکن است داور یک بار دیگر انتخاب شود.
داوران از میان منتقدان برجسته ادبی، نویسندگان، دانشگاهیان و شخصیتهای برجسته عمومی انتخاب میشوند. داورهای انتخاب شده بدون دخالت مدیران بنیاد جایزه بوکر و حامیان مالی کار میکنند. اما ما میبینیم که در جایزه شعر شاملو یک فرد با کارنامه خیلی کم در حوزه ادبیات دوباره داور این جایزه مهم میشود، و یا متاسفانه مشاهده میکنیم که داورانی بطور پیوسته در جشنوارههای مختلف ادبی به عنوان داور حضور دارند، و همینطور جایزه پشت جایزه، و داور پشت داور ساخته میشود.