نقدی بر اوضاع مدیریتی فدراسیون هندبال؛
هندبال؛ رها شده بین نگاه سنتی و انتظارات مدرن
هندبال بعد از عبور از بحران دوران تعلیق و رفت و برگشت مهدوی نهایتا سال گذشته در آخرین روزهای سال با برگزاری انتخابات به سر و سامان رسید و پس از حدود14 سال باردیگر علیرضا رحیمی به خانه خود برگشت و رئیس فدراسیون هندبال شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، وقتی رحیمی انتخاب شد تصور همگان بر این بود که او میتواند خیلی زود هندبال را در مسیر اصلی خود قرار دهد، چرا که 16 سال ریاست بر فدراسیون و احداث خانه هندبال و سوابق او نشان میداد هندبال با انتخاب رحیمی نه تنها بازگشت به عقب نداشته که دوباره گمشدهاش را پیدا کرده است.
البته رحیمی در بازگشت دوباره اش به ریاست هندبال تاحدودی هم خوششانس بود چرا که قبل از او دوران سرپرستی موقت عباسعلی اکبری هندبال تا حدودی از دریای متلاطم به ساحل نجات رسیده بود و اکبری جوان انصافا توانسته بود راه مدیر آینده هندبال را هموار کند.
از هر کدام از هیاتها و کارشناسان و کارکنان و اهالی فن که درباره دروان کوتاه سرپرستی عباسعلی اکبری سئوال کنید، تایید میکنند که اکبری خیلی خوب بحرانهای عدیده و حواشی هندبال را خواباند، تمامی امور جاری هندبال را طبق تقویم انجام داد، نظم و نظام خوبی به همه ارکان فدراسیون و کمیتهها بخشید، تغییراتی در هیچ کدام از بخشها به وجود نیاورد، تعلیق بانوان و آقایان، نوجوان و جوان را با رایزنی و دیپلماسی درست از سر هندبال برداشت و لیگ بانوان و آقایان را با کیفیت و کمیتی قابل قبول برگزار کرد و فضا را برای برگزاری مجمع انتخاباتی سالم مهیا ساخت.
بین آمدن و نیامدن رحیمی و مهدوی که هر دو بزرگ ورزش و هندبال هستند کمی تشکیک ایجاد شد و در نهایت به طرزی مشکوک که سیدابوالحسن مهدوی را از انتخابات و حتی ثبت نام منصرف کردند یا انصراف دادند! و رحیمی هم راهش با کنارهگیری مهدوی هموار شد.
یکی از شروط آمدن رحیمی، نیامدن مهدوی بود. امروز برخی از منتقدان بر این باورند که مهدوی را با قصد و نیت قبلی از حضور در انتخابات منصرف کردهاند و او را دلسرد کردهاند. نقش دبیر جوان مجمع که از سوی وزارتخانه منصوب شده بود در این گیرودار مشهود بود و گفته میشود این دبیر جوان تحریک شده بود تا مهدوی را از ثبتنام منصرف کند. ما نمیگوییم و نمیتوانیم این موضوع را تایید یا تکذیب کنیم ولی اگر این بوده باشد نهایت ناجوانمردی در حق هندبال و مهدوی اجرا شده است.
به هر حال آمدن رحیمی و انتخاب او با استقبال خانواده هندبال و ورزش مواجه شد اما هنوز دو ماه از مدیریت او نگذشته که مخالفتها و شایعات و زمزمههای درگوشی آغاز شده است.
رحیمی با شعار نگاه به آینده و فراموشی گذشته آمد و اعلام کرد هر چه در گذشته اتفاق افتاده را من فراموش میکنم و دیگران هم یادآوری نکنند و هیچ تغییری هم در هیچ بخشی ندارم مگر اینکه یکی نخواهد ادامه همکاری بدهد.
امروز که دو ماه از جلوس علیرضا رحیمی بر کرسی اول هندبال گذشته اتفاقاتی که در همین دو ماه رخ داده خلاف ادعای آقای رحیمی را نشان میدهد و به نظر میرسد وی دچار یک پارادوکس شده و آن ثبات فکری و مدیریتی را از دست داده است.
شاید یکی از عوامل مهم این اتفاق نوع نگاه رحیمی به هندبال دولتی است که 16 سال پیش او با این شیوه فدراسیون را هدایت میکرد .
در آن دوره 16 ساله که رحیمی بودجه این مصوب این فدراسیون را از سازمان تربیت بدنی میگرفت، انتظارات از هندبال آنقدر زیاد نبود، بانوان فعالیتی نداشتند و از همه مهمتر مربیان و بازیکنان و بیشتر عوامل تقریبا رایگان و با جان و دل کار میکردند.
امروز اما دقیقا 180 درجه قضیه فرق کرده است. رحیمی امروز با یک بدهی 4، 5 میلیاردی مواجه است، بودجههای دولتی به نصف تقلیل یافته و نصف بیشتر بودجه را خود رئیس فدراسیون باید از منابع خصوصی جذب کند و هر چقدر بیشتر منابع بیاورد دولت هم به همان اندازه به او بودجه میدهد.
برای همین است که یک ماه پس از انتصاب مرد با تجربهای مثل ولی فرنام در کمیته اقتصادی، رحیمی حکم او را لغو میکند و این اولین جرقه مخالفتها علیه رحیمی بود. البته رحیمی عجله کرد و باید اجازه میداد مسابقات شروع میشد و منابع مالی بخش خصوصی هنگام مسابقات و در صورت پخش مستقیم و انعکاس رسانهای جذب میشدند ولی گویا رحیمی توقع داشته کمیته اقتصادی فدراسیون در همین مدت یک ماه بخشی از بدهی 5 میلیاردی را پرداخت کرده باشد.
از طرفی بر خلاف محورهای دوگانه شعار انتخاباتی رحیمی امروز میبینیم که او مدام پروندههای مدیریت مهدوی و حتی دوران سرپرستی 6 ماهه اکبری و ... را مرور میکند تا شاید مقصران بالا آوردن بدهی 5 میلیاردی را معرفی کند.
از طرفی او تقریبا در همه بخشها تغییراتی بنیادی ایجاد کرده است؛ از دبیر گرفته تا کمیتههای مختلف همه و همه یا رفتهاند یا وادار به رفتن شدهاند.
اوضاع نائب رئیسی بانوان هم که پرواضح است که نمیتواند اینگونه ادامه یابد و توقعات وزارت ورزش و کمیته المپیک و افکار عمومی هم بالا رفته و اینها همه رحیمی را وارد یک گرداب هولناکی کرده که بازتاب آن را در رفتار و گفتار و نوع ادبیات عصبانی رحیمی میتوان مشاهده کرد.
رحیمی اگر نگاه خود را به روز میکرد و میدانست امروز با 12 سال پیش خیلی تفاوت کرده شاید امروز اینقدر متزلزل عمل نمیکرد ولی افسوس که او اولا به همه افراد و نیروهای قبل از ورود خود بدبین است و ثانیا هنوز هم منتظر است وزارت و کمیته به صرف اینکه اسم او علیرضا رحیمی است راه را برایش هموار کنند.
ولی یک روزی اسم رحیمی شاید به کمک او میآمد اما حالا اسم وزیر و بزرگترین افراد هم دردی را دوا نمیکند. این است که مخالفتها آغاز شده و حاشیهها هر روز افزایش مییابد.
اگر رحیمی نتواند این فضا را همین امروز مدیریت کند بعید است برف زمستان 96 را رد کند و خیلی زود خودش میرود چرا که ادامه این روند به سلامتی جسمی او ممکن است آسیب بزند. امیدواریم این بحران مدیریت شود چرا که در نهایت دود آن به چشم هندبال میرود.