نشست جایگاه استاد شریعتی در منظومه روشنفکری دینی ایران در مشهد برگزار شد
نشست «جایگاه استاد شریعتی در منظومه روشنفکری دینی ایرانزمین» در دفتر بنیاد امید ایرانیان استان خراسانرضوی برگزار شد.
به گزارش ایلنا، محمد هادی هادیزاده ابتدای این نشست اظهار کرد: تمامی فعالیتهای استاد محمدتقی شریعتی حول قرآن میچرخید. ایشان یک قرآنپژوه تمامعیار بود، از اینرو تهرانیها استاد شریعتی را به دلیل تاثیرگذاری عمیق، از مشهد به تهران به منظور سخنرانی در حسینیه ارشاد فراخواندند.
عضو هیاتعلمی دانشگاهفردوسی با بیان اینکه متاسفانه از تعداد معدودی از شاگردان استاد محمدتقی شریعتی که در پایهگذاری کانون نشر عقاید دینی تاثیرگذار بودند، در قید حیات هستند، تصریح کرد: حاج جواد رحیمیان از جمله شاگردان بارز و به عبارتی از قدیمیترین شاگرد استاد بودند که در قید حیات هستند.
آثار استاد شریعتی از عمق و ژرفای بیشتر اما آثار دکتر علی شریعتی تهییجی بود
هادیزاده با اشاره به اینکه بنده در ایام نوجوانی به کانون نشر عقاید دینی رفت و آمد داشتم، اظهار کرد: از همان آغاز، آهنگهای مخالفی هم در کانون ساز شد که نهایتا منجر به اصطحکاک و بستهشدن کانون شد. استاد محمدتقی شریعتی در اوایل فعالیت رابطهاش با شیخ علی تهرانی خوب بود اما بعدها به سبب ایجاد کدورت راهش را از وی جدا کرد، البته نباید از این نکته غافل بود که برخی به این اختلافات دامن میزدند.
عضو هیاتعلمی دانشگاهفردوسی با اشاره به رفت و آمدهای مکرر سید جلال آشتیانی با استاد شریعتی افزود: بسیاری از افراد که شدیدا شیفته افکار و سخنرانیهای دکتر علی شریعتی بودند به این نتیجه رسیدند که آثار مرحوم پدر از عمق بیشتری نسبت به آثار دکتر علی شریعتی برخوردار بود.
وی اظهار کرد: البته روزگار استاد شریعتی اقتضا میکرد که آثار ایشان از عمق و ژرفای بیشتری برخوردار باشد، حال آن که آثار دکتر علی شریعتی تهییجی بود.
رمز ماندگاری کانون، پرداختن به فعالیتهای فرهنگی بود
هادیزاده هدف از ایجاد تشکیل کانون نشر عقاید توسط استاد شریعتی را فرهنگی دانست و افزود: علیرغم اینکه استاد شاگردانشان را به فعالیت سیاسی تشویق نمیکردند، بسیاری از شاگردان استاد شریعتی به فعالیت سیاسی مشغول بودند.
عضو هیاتعلمی دانشگاهفردوسی با تاکید بر اینکه رمز ماندگاری کانون، پرداختن به فعالیتهای فرهنگی بود، افزود: علیرغم آن که کانون بر مدار فعالیتهای فرهنگی استوار بود اما حساسیتهای زیادی نسبت به فعالیتهایش وجود داشت.
با ظهور مصدق جو سیاسی بر کانون نشر عقاید دینی برجسته شد
وی همچنین عنوان کرد: استاد شریعتی تا قبل از نهضت ملیشدن صنعتنفت تمایلی به فعالیت سیاسی نداشت اما پس از آن به فعالیت سیاسی روی آورد، به عبارتی میتوان چنین اظهار کرد که مرحوم محمدتقی شریعتی فردی ورای فعالیت سیاسی بود.
هادی زاده با اشاره به اینکه تمامی افراد شاخص سیاسی آن دوران مدتی در کانون مشغول فعالیت بودند، خاطرنشان کرد: کانون نشر عقاید دینی از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۶فعالیت چشمگیری نداشت اما با ظهور مصدق جو سیاسی بر کانون برجسته شد و سرانجام سال ۱۳۳۶ مرحوم عابدزاده و استاد شریعتی دستگیر شدند. از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۴ فعالیتهای حزب کمرنگ شد تا اینکه تقریبا درب کانون بسته شد.
وی متذکر شد: وسواسی که استاد محمدتقی شریعتی در تالیف آثارش داشت دکتر علی شریعتی نداشت. دکتر شریعتی را باید یک عالم اجتماعی دانست که نگرش دینی داشت و از جنبههای حماسی دین استفاده میکرد.
هادیزاده تاکید کرد: از منظر استاد شریعتی مسائل اجتماعی از اهمیت بیشتری نسبت به مسائل شخصی برخوردارند و این مسائل در سراسر آثار ایشان نمایان است، حال آنکه خانواده دکتر شریعتی ارتدوکس نیستند اما مسلمان هستند.
استاد شریعتی ترجیح داد به جای معمم بودن مکلا باشد
در ادامه، رضا سلیماننوری؛ عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام(ره) استان خراسانرضوی اظهار کرد: نگاه به کارنامه فعالیت استاد شریعتی مستلزم توجه به شرایط و تحولات روزگار آن زمان است. اوج فعالیت استاد مربوط به سالهای ۱۳۲۰ به بعد بوده و قبل از این دوران استاد ملبسبودن را کنار گذاشتند.
این خراسانپژوه ادامه داد: استاد شریعتی ترجیح داد به جای معمم بودن مکلا باشد، چراکه اینگونه تصور میکرد که مکلا بودن تاثیرگذاری عمیقتری خواهد داشت.
وی با اشاره به نقل قول علمای بزرگ آن زمان با آیتالله بروجردی مبنی بر اینکه اگر استاد شریعتی معمم شوند آینده حوزه علمیه تامین است، اظهار کرد: زمانی که آیتالله بروجردی علت خروج استاد شریعتی از لباس روحانیت را جویا شدند، ایشان در پاسخ عنوان داشتند با توجه به شرایط خراسانرضوی ترجیح میدهم برای تبلیغ دین بین جوانان مکلا باشم و بر این باورم این روش مثمرثمرتر خواهد بود.
این روزنامهنگار افزود: در روزگار استاد شریعتی گروههای بسیاری در حال فعالیت بودند، نخستین گروه حزبتوده بود که از پشتوانه قوی ارتشسرخ برخوردار و در خراسان به شدت فعالیت داشت که توانست برخی از روحانیت را جذب کند. بخشکارگری این حزب هم در کارخانهنخریسی و یا آبکوه فعلی فعالیت داشتند و علاوه بر این برخی فعالان دانشگاهی هم شامل این حزب بودند.
سلیماننوری اظهار کرد: دومین گروه، انجمن حجتیه بود که تفکر دینی بستهای داشت. سومین گروه ملیونمشهد بودند که ضد تودهای بودند. گروه چهارم حزبدموکرات به رهبری افرادی همچون ملکالشعرای بهار بود. پنجمین گروه عوام مذهبی بودند و ششمین گروه روشنفکری دینی است.
محمد تقی شریعتی پیوند دهنده تفکر ملی و مذهبی بود
این خراسانپژوه با بیان اینکه استاد محمدتقی شریعتی توانست پیوندی میان تفکر مذهبی و تفکر ملی ایجاد کند، افزود: براساس اسناد به دست آمده کانوننشر عقاید مراسمی در شنبه شب هر هفته برگزار میکرد و در برخی مواقع این نشستها به صورت گردشی در منازل برگزار میشد.
وی با اشاره به جایگاه ویژه کانوننشر عقاید در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۱ افزود: تعدادی از ملی و مذهبیها در مشهد لیستمشترکی برای انتخابات مجلس هفدهم ارائه کردند که متفاوت از فهرست و لیست کانون قدرت آن زمان بود و علیرغم آن که استاد موفق به کسب رأی شد، انتخابات ابطال شد.
این روزنامهنگار عنوان کرد: استاد شریعتی در این انتخابات حاضر به ائتلاف با افراد قشری وابسته به هیئتهای مذهبی نشده اما با انجمنحجتیه و عابدزاده حاضر به ائتلاف شد.
سلیماننوری با اشاره به اینکه فاصله سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۲ دشمن اصلی جامعه از تودهایها به قشریون مذهبی تغییر پیدا کرد، افزود: شیخ احمد کفایی از جمله این قشری مذهبیون بود.
این خراسانپژوه افزود: دکتر علی شریعتی در طول مبارزات علیه رژیم پهلوی دست به قلم برد و در چنین فضایی از پدر معروفتر شد چراکه گفتمان وی هیجانیتر از گفتمان استاد بود.در واقع گفتمان دکتر شریعتی و نوشتار وی قابل درک است، از این رو مخاطب ایجاد شور میکند حال آن که آثار پدر نسبتا ثقیل و از عمق بیشتری برخوردار است.
وی ادامه داد: پس از بازگشت استاد به مشهد کانوننشر عقاید دینی بسته میشود اما ایشان هدایتهای خود را در قالب گعدههای دوستانه ادامه میدهد.
این روزنامهنگار ادامه داد: رژیم پهلوی زمانی که از فعالیتهای کانون احساس خطر کرد به بستن کانون مبادرت ورزید، البته بستهشدن کانون در رژیم گذشته یک موهبت بود، چراکه استاد شریعتی برای ایراد سخنرانی به حسینیه ارشاد دعوت شد و همین عامل موجب میشود ایشان در تهران شناخته شوند.
سلیماننوری با تاکید بر اینکه کانوننشر عقاید در هر سه دوره از فعالیت خود بر حول محور فعالیت فرهنگی میچرخید، تصریح کرد: استاد شریعتی بیش از هر شخصیت غیرروحانی دیگری در پیروزی انقلاب نقش داشت.
مرحوم شریعتی را میتوان پدر روشنفکری دینی ایران لقب داد
این خراسانپژوه عنوان کرد: سخنرانیهای استاد محمدتقی شریعتی در رادیو مذهبی بود و نه سیاسی، به عبارتی دیگر میتوان اینگونه اذعان کرد که سخنرانیهای ایشان به هیچوجه سیاسی نبود.
وی با اشاره به مراودات میان سید جلال آشتیانی و استاد شریعتی افزود: آشتیانی فیلسوف اما استاد شریعتی قرآنشناس و مفسر دینی بود، از اینرو فیلسوف متاثر از مفسر دینی است و باید تاثیرپذیری آشتیانی از استاد را در آثارش جستوجو کرد.
این روزنامهنگار، روشنفکر دینی را کسی عنوان کرد که دارای تعدد افکار و دنبال افکار جدید است و جمود فکری ندارد، افزود: مرحوم محمدتقی شریعتی را میتوان پدر روشنفکریدینی ایران لقب داد و برای درک روشنفکری دینی باید فضای ۱۳۲۰ را درک کرد.
سلیماننوری با اشاره به تسلط ویژه ارتشسرخ بر خراسان ادامه داد: بر خلاف تصور همگان، آذربایجان پایتخت چپها نبود، بلکه خراسان و مشهد به پایگاه چپها بدل شده بود.
این خراسانپژوه در رابطه با قیاس استاد شریعتی با فرزندش دکتر علی شریعتی اینگونه اظهار کرد: نقش دکتر شریعتی همچون اقیانوسی با عمق یکوجب، حال آن که نقش استاد همچون دریاچهای عمیق بود.
وی متذکر شد: استاد محمدتقی شریعتی در تفسیر قرآن و نهجالبلاغه ید طولایی داشت، حال آنکه دکتر شریعتی در تالیف آثارش به اندازه پدر وسواس نداشت. همچنین وی در زمینههای بسیاری همچون روزنامهنگاری، شعر، داستان، تاریخ، جامعهشناسی و اقتصاد فعالیتها و سخنرانیهایی داشته، حال آنکه مرحوم پدر تعمقی کار میکرد.
این روزنامهنگار ادامه داد: استاد شریعتی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ بر این نظر بودند که باید بیشتر به تعمیق و آگاهی مردم پرداخت، نه تهییج آنان تا بهتر بتوانند مردم را با خطرات حزب توده و قشریگری آشنا کنند.
سلیماننوری همچنین خاطرنشان کرد: افرادی همچون آیتالله میلانی و شریعتمداری دیدگاههای اصلاحگرایانه و حضرت امامخمینی(ره) و آیتالله قمی دیدگاه انقلابی داشتند. دکتر شریعتی هم به نوبه خود شور لازم را در افراد غیرمذهبی به معنای غیر حوزوی ایجاد میکرد.
این خراسانپژوه با اشاره به اینکه این شور در سرتاسر آثار دکتر علی شریعتی آشکار است، افزود: استاد مطهری کسی بود که پای دکتر شریعتی و استاد شریعتی را به حسینیه ارشاد باز کرد و استاد شریعتی هم در عوض شهید مطهری را در مشهد مطرح و از ایشان به منظور سخنرانی در کانون دعوت به عمل آورد.
وی طاهر احمدزاده را بال راست کانون نشر عقاید دینی توصیف کرد و افزود: احمدزاده در بسیاری موارد هزینه مالی و فکری کانون را تقبل میکرد.
سلیماننوری با اشاره به پیام رئیسجمهور وقت آن زمان آیتالله خامنهای به مناسبت درگذشت استاد شریعتی مبنی بر اینکه مرحوم محمدتقی شریعتی نماد بازگشت به قرآن و نهجالبلاغه، مفسر قرآن، مدرس و شیفته نهجالبلاغه بودند و خدمات ارزندهای را در این مسیر به جامعه ارزانی داشتند و زمانی که موضع پیگیری تفکر الحادی که در مقابله سیاسی کمتر شناخته شده بود مقابل این جریان الحادی به مبارزه برخاست که استحکام اندیشه را با روش دینی در هم آمیخته بود، افزود: سخنران روز هفتم رحلت ایشان، رئیس دولت اصلاحات بود که از محمدتقی شریعتی چنین یاد کرد: «استاد شریعتی از مردان خستگیناپذیر در عرصه فکری و مذهبی بود».