مدیرکل کانون پرورشفکری کودکان و نوجوانان استانبوشهر:
کانون پرورش فکری پایههای زندگی مسوولانه را در کودکان و نوجوانان ایجاد میکند
زهره عالی نسب گفت: کانون پرورشفکری پایههای زندگی مسوولانه و حس تعهد و مشارکتجویی در کودکان و نوجوانان ایجاد میکند.
به گزارش ایلنا از بوشهر، یکی از محورهای اصلی برنامه دولت یازدهم، نگاه ویژه به جایگاه زنان و استفاده از توانمندیهای آنان در ردههای مختلف مدیریتی است. این مساله باعث امیدواری اقشار مختلف زنان در سطح جامعه شد تا بتوانند از این طریق توانمندیهای خود را بیش از پیش نشان داده و فارغ از هرگونه تبعیض جنسیتی، برای حضور در در عرصههای مدیریتی و هدایت جامعه هدف خود تلاش نمایند.
پیرو تاکید رئیس دولت یازدهم بر این امر مهم، سبب شد برخی از مسوولان ارشد ارگانها و نهادهای دولتی و غیردولتی برای تصدی در عرصههای مدیریتی، زنان توانمند و متخصص را شناسایی کرده و از نیروی بالقوه آنان برای پیشبرد اهداف و سیاستهای پیش رو استفاده نمایند.
در همین راستا آبانماه گذشته، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با صدور حکمی زهره عالینسب را به عنوان مدیرکل کانون استان بوشهر منصوب کرد.
زهره عالینسب، دکترای (علوم تربیتی) فلسفه آموزش و پرورش است. وی همچنین تدریس دروس فلسفه آموزش و پرورش، مبانی برنامهریزی و روانشناسی یادگیری در دانشگاه فرهنگیان همچنین مدیریت و تدریس در دبیرستانها و مراکز پیشدانشگاهی بوشهر و عضویت در کانون نویسندگان و خانه مطبوعات استان، نگارش مقالههای متعدد در نشریات، چاپ مقالات علمی پژوهشی ISC تکنولوژی اطلاعات در آموزش و پرورش و تالیف کتاب «سیمای زن در ادبیات حماسی ایران» را در کارنامه فعالیتی خود دارد.
در ادامه گفتگوی اختصاصی خبرنگار ایلنا را با مدیرکل جدید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان بوشهر میخوانید:
نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در رشد و شکوفائی جامعه هدف خود چقدر است و چه رسالتی دارد؟
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خانه مهربانی، جایگاه اندیشهسازی و مأمن مطمئنی برای جذب، آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان است.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1344 تأسیس شد. رسالت ترویج کتابخوانی و مطالعه را بهعهده داشته و تلاش همه جانبه خود، جهت بهرهمندی همه بچهها از کتاب را بکار گرفت و با تشکیل ماشینهای سیار روستایی و تریلی سیار بهوسیله هنرمندان مجرب خود کتاب و خدمات فرهنگی را حتی به دورترین روستاها نیز رسانید تا فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را بتوانند جزء عادت روزانه بچههای مملکت گرداند. همه فعالیتهای کانون برآمده از کتاب و مطالعه است .
با این تفسیر، شما فکر میکنید تقویت و ترویج فرهنگ کتابخوانی بر سایر فعالیتهای فرهنگی و هنری نیز تاثیر مستقیم دارد؟
بله این نقش (فرهنگ کتابخوانی) بسیار پررنگ است تا این حد که فعالیتهای دیگری مانند تئاتر، نمایش عروسکی، موسیقی، سرود، سفالگری، نقاشی و ... هم برگرفته از مطالب کتاب و برآمده از پیامهای موجود در قصهها و کتابهای مورد مطالعه کودکان و نوجوانان است. بهعنوان مثال اینجا از کودکان خواسته میشود هر چه را از مطالعه کتابی که خواندهاند با هنر خود به تصویر بکشند.
به نظر شما نهادهای آموزشی همچون آموزش و پرورش تا چه اندازه میتوانند از روشهای آموزش و تربیتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نظام تعلیم و تربیت دانشآموزان بهرمند شوند؟ به عبارت دیگر آیا تعاملی بین کانون و آموزش و پرورش در سطح کشور یا استان وجود دارد؟
روشها و شیوههای آموزشی و تربیتی که در کانون پرورش فکری توسط مربیان مجرب و فرهیخته بکار گرفته میشود، جزء جدیدترین شیوههای آموزشی است که نظام تعلیم و تربیت در کشورهای پیشرفته از آن استفاده میکنند و چه خوب بود که نظام آموزش و پرورش ما از این شیوهها در آموزش به شکل فراگیر و اساسی استفاده میکرد ولی متأسفانه بهدلیل غیراستاندارد بودن تعداد دانش آموزان در کلاسها و حجم بالای کتابهای آموزشی و توجه به حفظ مطالب، این شیوهها استفاده نمیشود و نظام آموزشی ما به جای اینکه تفکرکردن را بیاموزد امتحان پسدادن را آموزش میدهد. بههمین دلیل است که قابلیتهای نقادی ذهنی که لازمه موفقیت در زندگی است، پرورش نمییابد و خلاقیت کمتر صورت میگیرد. سیستم آموزشی باید بهگونهای باشد که مخاطبان جسارت بورزند، چالشگر قدرت باشند، یاد بگیرند که اگر زمین خوردند دوباره به پا خیزند و به خلق ایده بپردازند و تجارب خود را بازسازی و پالایش کنند ولی در سیستم آموزش و پرورش کنونی در ایران، نه معلمان به این صورت آموزش دیدهاند و نه پتانسیل کلاس و شرایط آموزشی امکان چنین آموزشهایی را فراهم می آورد.
کانون با چه روشهائی بر بروز و شکوفائی خلاقیت کودکان و نوجوانان تاثیرگذار است؟
روشهای آموزشی به کارگیری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به شکل غیرمستقیم و غیررسمی و با در نظر گرفتن آمادگی و علاقه و نیاز مخاطب صورت میگیرد. ورود هنر به فرایند یاددهی، یادگیری و خلق اندیشه در همه ارکان آموزش لحاظ میشود به گونهای که کودک خود شیوه یادگیری خود را خلق میکند. کودک گام به گام بهسوی اندیشه پیش میرود و به خلق اثر میپردازد. این اثر میتواند نقاشی، شعر و موسیقی، تئاتر و کاردستی باشد.
بازی، روش دیگری است که کانون در راستای اهداف خود بهکا میگیرد. بازی، نقش کلیدی در تربیت کودکان در کانون دارد. تا جایی که بینش کودکانه، تفکر شهودی و عمل خودانگیخته (بازی) با هم تلاقی پیدا کرده و باعث خلاقیت و تولید اثر میشود . پرواضح است جایی که برنامهریزی تحمیلی نباشد، طبیعتاً برنامهآفرینی صورت میگیرد. فرآیند آموزش در کانون با بهرهگیری از سه عنصر تجسم، تمرکز و تخیل باعث بالندگی ذهنی در کودک میگردد و زمینه را برای فهم فراشناختی، شعور فرا قراردادی و بصیرت فرانگر فراهم کرده تا جایی که کودک میتواند به جهان سیال ذهن و الهامات درونی آن وارد شود.
امروز کودکان ما با دنیائی از ارتباطات و ورود دادهها بهصورت گسترده روبهرو هستند. به عبارتی هر روزه مواجه با سیل اطلاعات هستند. با توجه به این مساله مهم به نظر شما راه ایجاد تعادل و هماهنگی برای داشتن خروجی بهینه در کودکان و نوجوانان که آیندهسازان این مرز و بوم هستند چیست؟
جهان دانش و دانش جهانی در جهان امروز درهم تنیده و مبهم و متناقض و در حال شکستن ساختارهای قبلی و پیریزی ساختارهای نوین و از جنس دیگر هستند و به این دلیل همت متولیان تعلیم و تربیت را میطلبد که همگام با این تغییرات، شیوههای قدیم را کنار گذاشته و با نسخهپیچیهای قدیمی دنبال حل مسائل آموزشی و تربیتی امروز نباشند و شیوههائی جذاب و متناسب با دنیای امروز را ارائه دهند. «ژان پیاژه»، دوران کودکی را نقطه عطفی در تاریخ فردی و نوعی بشر تلقی میکند و کودک را مورخ هوش بشر میداند. برای توسعه تفکر نیز راهی جز بازگشت به راه کودکی و کشف بینش کودکانه وجود ندارد؛ راهی که نیاز به راهیابی از بیرون نیست. آنچه درون کودک را میپروراند و اقناع میکند و روح پرسشگر او را پیدا کرده و تفکر منطقی را که لازمه بالندگی ذهنی است در او به وجود میآورد. عادت به اندیشهورزی باید همراه با مکانیسمهای هنرمندانه و جستجوگرانه باشد نه فقط انتقال اندیشهها. پیش زمینه آن تربیت خوبشنیدن، خوب صحبتکردن و سکوت هدفدار است. وقتی کودک یاد میگیرد که کجا به تفکر بپردازد و چه موقع راجع به اندیشههای پردازششده خود صحبت کند از اشتباه نهراسد، جسارت بیان عقاید خود را داشته باشد، چگونه بتواند تخیلات خود را به تصویر بکشد و با شنیدن و خواندن اسطورهها و ادبیات حماسی با قهرمانان آن همانندسازی کند، همه اینها زمینههای رشد فکری او را فراهم میآورد. زیرا خواندن اسطورهها و افسانههای اساطیری، وجود کارگاههای نقالی و قصهدرمانی و همچنین خلق قصه و داستان علاوه بر اینکه باعث تلطیف احساسات کودکان میشود، تخیل را در آنها تقویت میکند و موجب خلق ایده در آنها میگردد. بهعلاوه، خواندن حماسهها و اساطیر هویت ملی را هم در آنها تقویت میکند و خودپنداری مثبت و اعتماد به نفس را در آنها سبب میشود.
و حرف آخر...
کانون پرورش فکری جایگاهی امن برای آموزش و تربیت عزیزان و آیندهسازان است. زیرا نسل امروز آفریننده فردای غرورآفرین خواهد بود. کانون پرورش فکری پایههای زندگی مسوولانه و حس تعهد و مشارکتجویی در کودکان و نوجوانان ایجاد میکند. همگرایی اجتماعی و نوعدوستی، مهارتهای زندگی را در کودکان بهوجود آورده بهطوری که افراد بتوانند تبدیل به شهروندانی عقلانی و مسوولیتپذیر گردند. چه خوب است که مسوولان تلاش و همت خود را برای توسعه، تجهیز این مراکز انجام دهند و همه بچههای ما از کانونهای تربیتی و پرورش فکری بهرهمند گردند. هر چه توجه به این مراکز به خصوص کانون پرورش فکری بیشتر شود در آینده کمتر نیاز به کانونهای اصلاح و تربیت برای مقابله با بزهکاریهای اجتماعی خواهیم داشت.
خبرنگار: سودابه زیارتی