خبرگزاری کار ایران

ایلنا از فارس گزارش می‌دهد؛

حافظیه چگونه به پارک تبدیل شده است؟/ تغییر هویت و چهره تاریخی آرامگاه لسان الغیب

حافظیه چگونه به پارک تبدیل شده است؟/ تغییر هویت و چهره تاریخی آرامگاه لسان الغیب
کد خبر : ۱۵۷۵۱۷۷

بلاتکلیفی در مدیریت حافظیه به دلیل نبود سند مدیریتی

تغییر هویت میراثِ فرهنگی به جا مانده از گذشتگان یکی از چالش های این حوزه است، تغییراتی که در نگاه اول ممکن است عادی جلوه کند اما در واقع به تغییر ماهیت اثر منجر می شود.

به گزارش ایلنا، فضای آرامگاه حافظیه با ماهیت و هویتی که دارد بخشی از میراث معنوی کشور را به خود اختصاص داده و بازدیدکنندگان زیادی را به واسطه درک آرامش معنوی و عرفانی آن به سمت خود می‌کشاند.

آنچه در این بنا در کنار قدمت تاریخی آن مهم است؛ القای حس عرفانی و‌ معنوی حافظیه است که در نوع معماری آن، حوض، باغچه، راهروها و… نمایان بوده و سازنده با الهام از باغ و هنر ایرانی این فضای عرفانی را ایجاد کرده است.

در حال حاضر ورود برخی المان‌های غیرمانوس با این فضا منجر شده تا آرامگاه حافظیه از آن هدفی که فضای آن طراحی شده است فاصله بگیرد؛ ایجاد رقص نور و نورپردازی در اطراف حوض های آن، کاشت گل های رز هلندی و درختان کاج غیر بومی، وجود کافه و فروشگاه های متعدد در ضلع های مختلف حافظیه و در بیرون آن حضور دستفروشان در یک قدمی آن و ... همگی باعث تغییر هویت و چهره این اثر تاریخی شده است.

چندی پیش نیز نحوه شست وشوی محوطه و امکان آسیب سازه به دلیل ایجاد رطوبت در لایه های میانی نگرانی هایی را برای فعالان و دوستداران این حوزه ایجاد کرده بود. حافظیه؛ میراث تاریخی و فرهنگی شیراز حالا با آسیب های متعددی از درون روبه رو است که به عقیده کارشناسان این حوزه به نبود سند مدیریتی این مکان فرهنگی باز می گردد.

حافظیه چگونه به پارک تبدیل شده است؟/ تغییر هویت و چهره تاریخی آرامگاه لسان الغیب

 عدم درک متولیان از نگهداری حافظیه

بررسی آسیب های مترتب با حافظیه و دیدگاه مدیریتی حاکم در خصوص این اثر، موضوعی است که امین طباطبایی، کنشگر حوزه میراث فرهنگی در گفت وگو با «ایلنا» به آن می پردازد.

طباطبایی در این خصوص می گوید: اینکه متولی حافظیه درک و شناخت کافی از وظایف ندارد، بحثی قابل تامل است و آنچه امروز در اداره حافظیه می‌بینیم این است که متولیان این حوزه یا برای شان دارای اهمیت نیست و یا درک کافی از اتفاقات ندارند که این امر به دلیل نبود سند مدیریتی در این حوزه و‌ اعمال نگاه‌های سلیقه‌ای است.

وی طراحی رقص نور و نورپردازی حوضچه حافظیه یا استفاده از گیاهان غیرمرتبط را اینگونه تحلیل می‌کند که مدیران حافظیه این بنا را به عنوان فضای گردشگری تجاری می‌بینند و به میدان گاه یا پارکی تبدیل کرده‌اند که به دور از هویت آن است.

به گفته طباطبایی در فضاهایی که به عنوان میراث فرهنگی شناخته می شود، الزاما نیاز به یکسری اقدامات نیست و مجموعه حافظیه جنبه عرفانی دارد و این بنا هم در زمان ساخت با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از المان ها، ماهیت شاعر و فرهنگ غالب ساخته شده است، از این جهت بزرگترین وظیفه نهاد متولی نگهداری آن یعنی وزارت میراث فرهنگی نگهداری درست با حفظ هویت معماری سازنده بنا، ارائه فضای آرام و بدون تنش و فلسفه‌ای که پشت طراحی آرامگاه حافظ بوده است و فضایی که ساخته شده براساس باغ ایرانی و هنر ایرانی و فضای عرفانی است.

طباطبایی می‌گوید: متولیان در این مجموعه دست به اتفاقات عجیب و غریب می‌زنند و فضا را به نوعی با رقص نور و کاشت گیاهان عجیب غریب به پارک تبدیل می کنند، این درحالی است که مردم برای دریافت حس عرفانی و معنوی به حافظیه می آیند.

این فعال حوزه میراث فرهنگی ادامه می‌دهد: در واقع حافظیه فضای آرامی است که سازنده در انتخاب نمادها و المان های معماری مثل حوض، باغچه، راهرو و … را درک کرده است.

وی در خصوص انتخاب گیاهان حافظیه می‌گوید: در دیوان حافظ به طور مکرر با اسامی گیاهان و گل هایی مواجه هستیم که حافظ نام برده و گنجینه‌ای از گیاهان ایرانی است و به نوعی 700-800 سال پیش آنچه حافظ می‌دیده اسمش را آورده است و اینکه کتاب گل های دیوان حافظ منتشر شده است.

حافظیه چگونه به پارک تبدیل شده است؟/ تغییر هویت و چهره تاریخی آرامگاه لسان الغیب

طباطبایی می‌گوید: حوض‌های آرامگاه حافظ با هدف ایجاد یک فضای آرام بنا شده است تا مخاطب آرامش بگیرد اما اینکه در آن آبنمای موزیکال می‌گذارند یا نور پردازی های بی ربط که فضای آرام بخش را به فضای پارک تبدیل کند یا گل ها و‌ درختان بی ربط کاشته می‌شود که ماهیت و‌ هویت فضا را تغییر دهد نشان دهنده عدم درک متولیان از نگهداری مکانی است که به آنها سپرده شده است.

وی ادامه می‌دهد: متاسفانه در این چندوقت شاهد چنین نگاه هایی در حوزه میراث فرهنگی هستیم که حتی مورد شکایت مردم و اهالی فرهنگ و هنر نیز بوده است.

حافظیه نباید مانند شهربازی و‌ یا یک میدان گاه وسط شهر باشد

طباطبایی با اشاره به اینکه مهم ترین وظیفه میراث حفاظت است نه اتفاقات عجیب غریب، عنوان می‌کند: اینکه در این زمینه آیا از نظر هنرمندان مشورت گرفته می شود و اینکه دستکاری ها با نظر کارشناسان باشد یا بدون آن جای سئوال است و با شناختی که از اهالی میراث وجود دارد کارشناسان محل مشورت نبودند و جای تعجب است که به چه روشی در استان تصمیم گیری می شود.

وی خاطرنشان می کند: به هرحال زمانی که این فضا طراحی شد هدف طراح این بوده که وقتی وارد این فضا می‌شویم حسی از معماری ایرانی بگیریم و حسی از ماهیت فکری آرمیده باشد.

این کنشگر حوزه میراث فرهنگی با اشاره به اینکه یکی از کاربردهای اثر تاریخی؛ فرهنگ سازی و معرفی فلسفه فکری تمدنی است که به ما به ارث رسیده است، تصریح می کند: چنین دستکاری ها نشان دهنده عدم درک آنها است که آیا وظیفه شان نگهداری و انتقال فرهنگ است یا اینکه فقط ایجاد فضای تفریحی پر زرق و برق را مد نظر دارند.

حافظیه چگونه به پارک تبدیل شده است؟/ تغییر هویت و چهره تاریخی آرامگاه لسان الغیب

به گفته وی برخی فکر می‌کنند حافظیه باید مانند شهربازی و‌ یا یک میدان وسط شهر باشد و وقتی چنین نگاهی بین متولیان حاکم باشد نتیجه این می شود که یک به عنوان مثال برای یک نوجوان توقع از یک فضای تاریخی به جای بستر هنر و عرفان و معنویت مشابه یک شهربازی باشد و نسل جدید برخی این دستکاری ها را تا جایی می داند که آن را تبدیل به شهربازی کند و حتی اسباب بازی هم نصب شود و فکر نمی کنند قرار نیست مردم وقتی وارد حافظیه می‌شوند به جای لذت از ادبیات، فرهنگ و هنر با وسایل تفریحی لذت ببرند و نگاه به سمت گردشگری تجاری باشد تا گردشگری فرهنگی.

طباطبایی خاطرنشان می‌کند: در واقع این پیام اشتباه از سمت نهاد متولی به مردم جامعه القا می شود و درک اینکه وارد یک مقبره شاعر بزرگ نامدار ایرانی است، وجود ندارد.

بلاتکلیفی در مدیریت حافظیه به دلیل نبود سند مدیریتی آن

اما موضوع شست وشوی حافظیه و امکان تخریب سازه آن به این دلیل، موضوع دیگری است که این کنشگر حوزه میراث فرهنگی در این خصوص می‌گوید: موضوع از شست و شو فراتر است و اگر وارد میراث فرهنگی شویم و بپرسیم که ضوابط مصوب حفاظت حافظیه چیست که چطور با این اثر برخورد شود همچین سندی تنظیم نشده است می بینیم که متولی اداره حافظیه بلاتکلیف است و‌ مدیران بالادستی هم‌ نمی دانند محدوده عمل اختیارات و گونه برخورد با اثر تاریخی به چه صورت است.

طباطبایی ادامه می دهد: اینکه کدام قسمت محوطه با آب شسته شود و کدام قسمت نه و بلاتکلیفی در این حوزه به دلیل نبود سند مدیریتی در خصوص حافظیه است و‌ به همین دلیل نوع مواجهه افرادی که آنجا کار می کنند در بخش هایی کاملا سلیقه ای است.

وی خاطرنشان می کند: اینکه حیاط حافظیه را با آب و به صورت خیلی معمولی شبیه خیابان می شویند در واقع تقصیر آن شخص نیست بلکه حوزه مدیریتی مقصر است که نگفته است چه کارهایی به بنا آسیب می زند.

طباطبایی می گوید: کل محوطه حیاط مرکزی حافظیه سنگ فرش است و چیزی که مشخص است، وقتی جایی سنگ فرش می شود و شسته می شود در واقع مطالعه نشده که چه میزان آب و رطوبت برای خشک شدن لازم است در نتیجه آب از درزهای سنگ فرش به پایین می رود و راهی برای تبخیر نیست و انباشت رطوبت وجود دارد و با توجه به اینکه این شست وشو مرتب انجام می شود میزان رطوبت بالا می رود.

به گفته وی با توجه به اینکه رطوبت در درازمدت فرسایش ایجاد می‌کند با این روش مدیریت، آرامگاه و سازه آسیب می بیند.

طباطبایی می‌گوید: در این خصوص تاکید اصلی بر عدم وجود سند مدیریتی است و‌ کار مطالعاتی برای دستور المعل و‌ مواجهه بهره بردار با حافظیه تهیه نشده است و به همین دلیل آبنمای موزیکال و هر گیاهی کاشته می شود و چون سندی وجود ندارد سلیقه ای رفتار می شود.

این کنشگر حوزه میراث فرهنگی با اشاره به اینکه درختان کاج اروپایی که در گذشته کاشته شده هیچ ربطی به معماری حافظیه ندارد و با درختان تاریخی همخوانی ندارد و به صورت کاملا واضح به اصالت و‌هویتی که سازنده تعریف کرده است خدشه وارد کرده و از نظر شکل و زیست محیطی کاملا متفاوت است.

طباطبایی با تاکید بر اینکه باید مدیران متوجه باشند که امانتدار اثر هستند و این اقدامات باید در جهت حفاظت باشد نه ارائه گزارش عملکرد ، خاطرنشان می کند: کارهای خارق العاده جدیدی که انجام می شود خارج از نیاز و ‌الزامات فرهنگی است.

حضور فروشگاه و کافه در حافظیه با نگاه کسب درآمد است

فعال حوزه میراث فرهنگی همچنین در خصوص حضور فروشندگان در محوطه داخل و بیرون حافظیه می گوید: در میراث فرهنگی‌ و آثار تاریخی غیرمعمول نیست که برای بازدیدکننده فضایی برای عرضه نوشیدنی و… با توجه به زمانی که بازدیدکننده برای حضور صرف می‌کند در نظر گرفته می شود که در بسیاری از آثار تاریخی بزرگ در گوشه ای که آسیبی به‌ منظر بنا و‌ محوطه‌تاریخی تعبیه شده است.

طباطبایی ادامه می دهد: در حافظیه حداقل دو کافه در خیاط اولیه و ضلع شمالی آرامگاه، ۲ فروشگاه صنایع دستی بزرگ در ضلع شمال غربی و‌ یک فروشگاه هم‌در ضلع شمال غربی وجود دارد و‌ گویی متولیان مدیریت حافظیه نگاهشان بیشتر کسب درآمد است .

حافظیه چگونه به پارک تبدیل شده است؟/ تغییر هویت و چهره تاریخی آرامگاه لسان الغیب

وی با اشاره به اینکه فضای کافه در حیاط بیرونی حافظیه درحال گسترش است و هر بار سطح زیادی را می گیرد، عنوان می کند: طبیعی است که با گسترش این فضا هزینه بیشتری دریافت می شود اما با این شکل دکور و محوطه ای که دارد همخوانی آن با حافظیه جای سئوال دارد و‌ ادامه داشتن آن‌ در دیگر فضاهای حافظیه نیز جای سئوال است.

طباطبایی می گوید: این نگرانی وجود دارد که محوطه های بیرونی حافظیه و‌ حیاط های دیگر به فضاهای فروشگاهی و کافه اضافه شود.

به عقیده وی کوچه بین مرکز اسناد و حافظیه می تواند به عنوان فضایی برای حضور کافه ها و خرید گردشگران اختصاص یابد و در داخل حافظیه مدیریت شود.

طباطبایی با اشاره به اینکه بیرون حافظیه با فاصله چند متری کافه و رستوران های متعددی هستند که گردشگران به راحتی به آنها دسترسی دارند، عنوان می کند: پس حضور فروشگاه ها در حافظیه به دلیل فقر فروشگاه برای تهیه آب و مواد غذایی نیست.

جمع آوری فضای نازیبا مقابل حافظیه‌نیاز به مدیریت دارد

این فعال حوزه میراث فرهنگی با انتقاد از حضور دستفروش ها در چندمتری حافظیه می گوید: اگرچه حضور دستفروشان غیرقانونی است اما اگر تعاملی بین میراث فرهنگی و شهرداری بود که پیرامون فضای تاریخی مدیریت شود و این اراده وجود داشت با همکاری شهرداری مدیریت می شد.

طباطبایی عنوان می‌کند: شهرداری باید به صورت ذاتی به دستفروشی و بساط کردن جلوی آرامگاه حافظیه ورود و این محدوده را مدیریت کند؛ با این وضعیت اگر میراث فرهنگی تشخیص می داد که این محوطه فضایی نیست که بازار مکاره شود با همکاری شهرداری این بساط نازیبای بیرون حافظیه تاکنون جمع شده بود و پرواضح است که این امر نیاز به تخصص خاصی ندارد بلکه نیازمند درک مدیریتی است.

به گفته وی تمامی این موضوعات به سند مدیریتی حافظیه بر می گردد؛ اینکه متولی درک و شناخت کافی از وظایف خود ندارد و آنچه امروز در اداره حافظیه مشاهده می کنیم این حقیقت تلخ است که متولیان این حوزه یا برایشان اهمیت ندارد و یا درک کافی از اتفاقات ندارند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز