ایلنا از شب یلدا گزارش می دهد؛
شب یلدا نماد مبارزه خیر و شر در نگاه ایرانیان است/ انار و هندوانه نماد عشق و مهربانی در ایران باستان
یلدا طولانی ترین شب سال نزد ایرانیان از گذشته تا کنون از جایگاه ویژه ای برخوردار است که در این شب برای غلبه بر تاریکی و دست یابی به روشنایی صبح را بیدار مانده و در این شب با جشن و شادی و خوردن میوه های خشک این شب را گرامی می داشتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شب چله ریشه در تاریخ باستانی ایران دارد. که مردم این شب سال را بیدار مانده و منتظر برآمدن روشنایی و خورشید می مانند. در این شب در مناطق مختلف ایران جشن های متفاوتی برگزار می شود و با خوردن آجیل و میوه هایی مانند انار و هندوانه این آیین را پاس می دارند. به طور مثال در استان لرستان در این شب آجیل مخصوصی از گندم که نشانه برکت و کشمش و کنجد و پسته وحشی"کلخنگ" استفاده می کنند و مقداری از گندم را که البته قبلا در شیر خوابانده و بو داده اند را به نشانه زیاد شدن رزق و روزی شان دور آتش می ریزند. جوانان در این شب بر روی پشت بام رفته و با سرودن شعرهای محلی مانند/نون و پنیر و شیره/کیخا حونت نمیره/شال یا چادری را برای گرفتن آجیل و شیرینی پایین می اندازند و صاحب خانه نیز مقداری از خوراکی های که دارند را در چادر برای شان گره می زنند.
نوروز رجبی باستان شناس در این باره به خبرنگار ایلنا، اظهار داشت: در باورها و آیین های ایرانی پیش از زرتشت می توانیم ردی از این مهر یا میترا را بیابیم به عبارتی اگر بپذیریم دین زرتشت آیینی تک پرستی و یکتا پرستی بوده پس میترائیسم از دل ادیان و آیین های چند خدایی و چند پرستی ایرانیان بیرون می آید. دین زرتشت احتمالا از اوایل دوره هخامنش یا کمی پیش از آن ظهور کرد و اگر به قدیمی ترین متون دینی هندی و اوستا استناد کنیم نشانه هایی از میترائیسم و مهر را در آن زمان می توانیم پیدا می کنیم.
این باستان شناس ادامه داد: در نزد ایرانیان مهمترین نمود و نماد میترائیسم مهر یا خورشید است و ایرانیان سوگند به خورشید می خوردند و در پیمان نامه ها و عهد نامه های شان از نشان خورشید استفاده می کردند. در زمان پدیدار شدن کیش زرتشت به میترائیسم به عنوان یک آیین چند خدایی نگاه می شد و در ایران مورد کم توجهی قرار گرفت و میترائیسم یک دروازه و دریچه تازه ای برای خودش می گشاید آن هم در سرزمین های غربی در آناتولی امروزی و پس از دوره هخامنشی وارد قلمرو رومی ها می شود. در اواخر دوره هخامنش برخلاف اوایل این دوره و در واپسین سال های حکومتش دوباره توجه به میترائیسم افزایش می یابد و در کنار آن به آناهیتا خدای آبها نیز توجه می شود.
در دوره اردشیر دوم و سوم از ایزد مهر و ایزد بانوی آناهیتا به نیکی یاد شده
رجبی ادامه داد: در دوره پادشاهی اردشیر دوم و سوم از میترائیسم، ایزد مهر و ایزد بانوی آناهیتا به نیکی یاد می کنند و در کتیبه های نیایشی از آنها یاد شده است. با ورود میتراییسم به قلمرو رومی ها به عنوان دین رسمی شان مورد توجه قرار می گیرد و مهرابه هایی که امروزه در سراسر اروپا به ویژه در بخش جنوبی و شرقی اروپا مانند ایتالیا یا یونان وجود دارد که شواهدی اند به پرستش کیش مهر پیش از رواج یافتن آیین مسحیت در اروپا و با رواج یافتن آیین مسیحیت در اروپا میتراییسم در آنجا هم کم کم به فراموشی سپرده می شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اما در ایران پس از ظهور زرتشت این اتفاق رخ نمی دهد اگر چه بعدا دین زرتشت یک دینی است که افزوده های زیادی دارد و می بینیم که سرانجام در دوره ساسانی یک قرائت ویژه ای از زرتشتی و یکتا پرستی ارائه می شود اما باز هم میترائیسم و توجه به آیین مهر جایی ندارد که البته این در شکل رسمی جامعه اتفاق می افتد و در شکل غیر رسمی جامعه و در میان مردم توجه به میترائیسم اصلا کاهش نیافته و در دوره هخامنشی، بویژه در دوره ساسانی و حتی اسلامی هم این توجه به میترائیسم کاملا وجود دارد.
نمادی که توانستند باور به مهر را در آن حفظ کنند جشن شب یلدا است
وی گفت: حتی فردوسی در شاهنامه از ستایش خدایی که فروزنده مهر و ناهید است یاد می کند. یا مثلا در اشعار حافظ و سعدی به فراوانی می بینیم که توجه به مهر زیاد می شود. یا از همه اینها مهم تر در شعر علامه طباطبایی که می گوید/ پرستش به مستی است در کیش مهر / برون از این حلقه هوشیارها/ به هرحال آیین مهر یا آیین میترائیسم نه به شکل کهن و روال قدیمی اش بلکه به روایتی دیگر در میان جامعه و در زیر لایه های درونی جامعه همچنان جریان دارد و مهمترین نشان و نمادی یا جشنی که توانستند باور به مهر را در آن حفظ کنند همین جشن شب یلدا است. این باور ایرانیان به شکل سینه به سینه حفظ شده و ایرانیان برخلاف بسیاری از ملل همجوار شان بویژه ملل غربی چه سامی ها و چه یونانی ها کلا علاقه ای به به نوشتن نداشتند یعنی شفاهی و در سینه نگه داشتن را فضیلت می دانند.
رجبی عنوان کرد: توجه به میترائیسم را حتی در دوره اسلامی و تا به امروز در غالب شب یلدا نگه داشتند و این متاثر از مسائل زیستی، جغرافیای، محیطی و اقلیمی است. روایتی در میان مردم ایران بویژه زاگرس نشینان بسیار رایج است که در غالب قصه برای کودکان شان تعریف می کنند که این قصه ریشه در متون تاریخی دارد که شرح ورود ایرانیان اولیه است که ابتدا در چه سرزمینی زندگی می کردند و چگونه به ایران مهاجرت کردند. در اوستا می خوانیم که ایرانیان در یک سرزمینی به نام "ائیرینه وئجه" که سرزمینی سرد و خشک بوده زندگی می کردند و سرمای آن غالب بوده به گونه ای که از 12 ماه سال تنها 2 ماه گرم بوده است که این سرزمین نمی توانسته در نیمه جنوبی ایران باشد.
براساس تقویم طولانی ترین شب سال شب یلدا است
رئیس هیأت مدیره باستان شناسی ادامه داد: در میان زبان شناسان، مورخان و پژوهشگران مختلف از مناطق اوراسیا، استیپ، جنوب روسیه، شمال افغانستان و مناطقی دیگر بوده و پژوهشگران بیش از هر مکان دیگری به سرزمین های پیرامون آمودریا یعنی رودخانه جیحون در شمال افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان امروزی توجه دارند و این مناطق را یکی از مهمترین خاستگاه اصلی ایرانیان می دانند. در این سرزمینها سرما بسیار دراز مدت است و وقتی به تقویم مراجعه میکنیم میبینیم در نیمکره شمالی و جنوبی تابش خورشید متفاوت است و از قضا بر اساس نظام تقویمی که ما داریم طولانی ترین شب سال به عبارتی سنگین ترین سردی و سرما در همین شب یلدا که شب چله می گویند قرار دارد و از آن زمان به بعد اگر چه در زمستان به شدت سرما افزوده می شود اما از زمانش کاسته و روز بلند تر و شب کوتاه تر می شود.
شب چله مردم با شادی بیدار می ماندند
وی تصریح کرد: در بسیار از مناطق ایران مردم شب چله را بیدار می ماندند آتش روشن می کردند با جشن و شادی به عبارتی سعی می کردند به برآمدن خورشید و رفتن تاریکی و سیاهی کمک کنند. مهمترین بخش آن در کیش زرتشت وجود دارد که ادغامی از ادیان هند و ایرانی است که در یک مقطع زمانی آشتی می کنند. اگر چه در اوایل آیین زرتشت احتمالا خدایان هند و ایرانی را نمی پذیرفتند ولی سرانجام اینها به باوری می رسند که جهان دو بعدی است که در یک طرف سرما و در طرف دیگرش گرما، یک طرف جنگ و یک طرف صلح، یک طرف خشکسالی و یک طرف ترسالی است و تمام مفاهیم بشری و مفاهیم هستی در این دو غالب 2 بعدی جای می گیرند.
رجبی عنوان کرد: اگر با این دیدگاه به موضوع نگاه کنیم ایرانی ها سعی می کنند که طرفدار روشنی باشند و علیه تاریکی بستیزند و بپا خیزند و به روشنی دست یابند و شب یلدا از این منظر برای ایرانیان بسیار مهم است.
استفاده از میوهها با رنگ های گرم نماد روشنی، صلح و مهربانی است
وی در بخش دیگری از صحبت های خود به استفاده از ایرانیان در شب چله از میوههایی مانند هندوانه و انار اشاره کرد و گفت: استفاده از این میوه ها در شب یلدا جنبه نمادین دارد. در نگاه ایرانیان رنگ های گرم و سرد را داریم و وقتی به کاخ های دوران هخامنشی نگاه می کنیم در هنر ایرانی بیشتر از رنگ های گرم استفاده می شود. در ایران باستان توجه به رنگ های گرم بسیار زیاد بود و وقتی به رنگ شناسی مراجعه می کنیم و از نگاه 2 بعدی که در کیش زرتشت وجود دارد رنگ های سرد در جبهه خشکی و قهر و رنگ های گرم در جبهه روشنی، صلح و مهربانی قرار دارند.
رجبی افزود: انار رنگ گرم و سرخ و نشانه عشق و مهربانی است. به طور مثال وقتی کسی مریض می شود می گویند چرا رنگت زرد شده کسی که نامهربان و سرد است و نمی جوشد باز در همین جبهه قرار می گیرد و این است که رنگ قرمز گرمی، مهربانی و خوبی و همه اینها در جبهه مثبت و خیر هستند و سردی و زردی و نامهربانی در جبهه سرد قرار می گیرند.
وی گفت: به همین دلیل هم در جشن چهارشنبه آخر سال نیز آتش را مانند شب یلدا گرامی می داریم و در میان زاگرس نشینان و مردم جنوبی ایران یک آیینی وجود دارد که مانند دیگر مناطق ایران از روی آتش می پرند. اگر چه بر اساس آموزه های زرتشت پریدن از روی آتش گناه است اما این آیین ها دست خورده و یک جاهایی آن سیمای اصلی اش را از دست داده است. ایرانیان وقتی از روی آتش می پرند با آتش سخن می گویند و از آتش می خواهند که گرمی و روشنی اش را به ما بدهد و سردی را از ما بگیرد و به زبان محلی لرهای زاگرس نشین که می گویند : سردی مو سی تو/گرمی تو سی مو .
گزارش: مریم بازوند